عاشیق حسین جوان
عاشیق حسین جوان یکی از سرشناسترین عاشیقهای قرن بیستم بود.[۱][۲][۳]
حسین جوان | |
---|---|
زاده | ۱۹۱۶ روستای آتیکندی منطقه قره داغ |
درگذشته | ۱۴ نوامبر ۱۹۸۵ ناحیه قاسم اوا در گنجه |
زمینه کاری | عاشیق |
ملیت | ایرانی |
پدر و مادر | میکائیل و زهره |
حسین میکائیل اوغلو علیف، معروف به حسین جوان (جاوان)، متولد آتیکندی شهرستان کلیبر است. او در سال ۱۹۱۶ چشم به جهان گشود. پدرش را در کودکی از دست داد و مادرش زهره او را به قفقاز برد.[۴] حسین در ۷ سالگی احشام دیگران را میچراند. در ۱۹۲۷ شاگرد عاشیق موسی (برادرزاده عاشیق علیعسگر) شد. عاشیق موسی رموز عاشیقی و ادبیات شفاهی مردمی آذربایجان را به حسین آموخت. حسین سرایش را از سالهای ۱۳۱۸، با تخلص فرمان، شروع کرد ولی اندکی بعد تخلص خود را به جوان تغییر داد.[۵] عاشیق حسین در ۱۹۳۸ به تبریز آمد. چون در سال ۱۹۴۶ تئاتر ملی در تبریز تشکیل شد، او معاون مدیر این تئاتر بوده و نغمههای انقلابی را نیز اجرا میکرد. بعد از سقوط حکومت ملی آذربایجان عاشیق حسین به اتحاد شوروی پناهنده شد. او در دهه هنر و ادبیات آذربایجان در مسکو، رهبر دسته عاشیقها بود. در همین رابطه، حسین جوان از طرف صدر عالی اتحاد جماهیر شوروی به دریافت نشان شرافت مفتخر شد.[۶] حسین جوان در ۱۹۸۵ درگذشت[۷][۸] و در ناحیه قاسم اوا گنجه دفن شد.[۵]
آثار حسین جوان
- زیبایی صدا و مهارت حسین جوان در آوازخوانی کم نظیر است. نمونههای زیادی از اجراهای او را میتوان در فضای مجازی پیدا کرد.[۹]
- نه کتاب، از آثار حسین جوان، در باکو منتشر شده است:[۱۰]
- Azadlıg Mahnıları, Bakü, ۱۹۵۰
- Aşığın Arzuları, Bakü, ۱۹۵۰
- Şerler, Bakü, ۱۹۵۳
- Sedefli Saz, Bakü, ۱۹۵۶
- Goşmalar, Bakü, ۱۹۵۹
- Şerler, Bakü, ۱۹۶۲
- Danış Telli Sazım, Bakü, ۱۹۶۶
- El Aşığı, Bakü, ۱۹۷۵
- Bahar Kimi, Bakü, ۱۹۷۹
- برخی از سرودههای حسین جوان، بعنوان نمونه اوج موسیقی عاشیقی، در کتابهای "گزیده اشعار عاشیقی آذربایجان"[۱۱] و عاشیق حسین جاوان "باهار سوراغیندا"[۱۲] چاپ شده است.
- عاشیق حسین ساعی زندگی حسین جوان و عاشیق عباس توفارقانلی را در فرم داستان عاشیقی تألیف کرده است.[۱۳]
نمونهای از سرودههای حسین جوان
در این بخش مطلع نمونه سرودههای عاشیق حسین جوان در قالبهای گرایلی، قوشما، و تجنیس ارائه میشوند.[۱۴][۱۵]
- نمونه گرایلی:[۱۱]
Ay qabaqli hilal qaşli | ای ماهروی کمان ابرو، | |
Qumran gözlü, ağrin alim | و خمار چشم دردت به جانم باد. | |
Ceyran kimi şux baxişli | به خاطر آن نگاه معصومانه آهو وش ت، | |
Işvə--nazli ağrin alim | و عشوه و نازت با دل و جان بفدای تو میروم. . |
- نمونه قوشما (گزللمه= Gözəlləmə):[۱۱]
Çəkilib qüdrətdən qaşlarin qözel | ای زیباروی! خالق با تمام مهارتش ابروهایت را رسم نموده، | |
Kimin olacaqsan yari, bəxtəvər | خوش است آنکس که یارش تو خواهی شد. | |
Tökülüp gərdənə ipək saçlarin | گیسوان ابریشمین بر روی گردنت غلتیدهاند، | |
Kim hörüpdir o saçlari, bəxtəvər | 'خوشا آنکس که آن گیسو را تنیده . |
Ya divani, ya da təcnis çal, a çal! | Aşıq, götür doqquz telli sazını | |
Əsirgəmə, kəlləsindən, çal, a çal! | Düşmən üçün seç qılıncın sazını | |
Qəmli aşıq qəlbin neçin döyünü | Yaxşı aşbaz tanır yaxşı düyünü | |
Bir ilmək yox, üçün möhkəm çal, a çal | Möhkəm bağla, açılmasın düyünü | |
Faydasızdır zər-qızıllar, axçalar | Nə vaxtacan fələk mənə ax çalar? | |
Deyərlər ki, qoca aşıq, çal, a çal | Cavan Hüseyn, qara xəttin ağ çalar |
اطلاعات بیشتر
- حسین جوان در آواز عاشیقی سبکی نو آورانهٔ ایجاد کرد. از پیروان اصلی این سبک عاشیق عبدالعلی نوری بود.[۱۷]
- بعد از پناهنده شدن حسین جوان به اتحاد شوروی، تعقیب کنندگان به جای او عاشیق حسین زیاد اوغلی را دستگیر کرده و تحت شکنجه کشتند. حسین جوان در عزای رفیقش چنین سرود:[۵]
آزادلیق مشعلی سونرمی جلاد؟ | جلاد! مشعل آزادی خاموش نمیگردد | |
حقی سئون حقدن دونرمی جلاد؟ | آنکه حق خود شناخت از آن نمیگذرد | |
قورتولوش بایراغی ائنرمی جلاد؟ | ای جلاد! پرچم همبستگی پایین نخواهد آمد، | |
اوندان الهام آلیر هر قوجا ،جوان | چرا که هر پیر و جوان از آن الهام میگیرد. |
منابع
پیوند بهبیرون
صفحه ویکیپدیای ترکی آذربایجانی: Aşıq Hüseyn Cavan