پشتکوه (استان ایلام)
پشتکوه[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲] یا همان لرستان پشتکوه[۱۳][۱۴] منطقهای قدیمی تاریخی در غرب ایران است که امروزه تقریباً با استان ایلام مطابقت دارد.[۱۵][۱۶] ساکنان این سرزمینها شامل مردم لربودهاند.[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱].[۲۲] در اسناد قدیمی این منطقه لرستان پشتکوه نامیده شده است.[۲۳]
از آغاز پادشاهی شاهان صفوی، منطقه لُر کوچک به لرستان فِیلی معروف شد و لرستان فیلی در زمان سلطنت آقامحمدخان قاجار (۱۲۱۰–۱۲۱۱ق/۱۷۹۶–۱۷۹۷م) به دو منطقه پیشکوه و پشتکوه تقسیم گردید.[۲۴] هنری راولینسون که در ۱۸۳۶ از پشتکوه دیدن کرده، اغلب ایلات پشتکوه را «علیاللهی» معرفی میکند که به پیروان دین یارسان گفته میشود.[۱۳]
جغرافیا
منطقه پشتکوه، در قسمت غربی سرزمین لرستان قدیم است که رشته کوه کبیرکوه آن را از لرستان پیشکوه جدا میسازد و قرار گرفتن آن در پشتِ (مغرب) این کوه، وجه تسمیه نام آن است. در منابع قرن سیزدهم از این منطقه نام برده شدهاست.[۲۵] این منطقه از شمال غرب به سرزمین کلهرها، از شمال شرق و جنوب شرق به رودخانه سمیره و کرخه، و از جنوب و جنوب غرب به جلگه بینالنهرین محدود است.[۲۶] جغرافیای لرستان از جنوب کرمانشاهان شروع و به خوزستان ختم میشدهاست. کبیرکوه به عنوان حد فاصل بین لرستان پیشکوه و لرستان پشتکوه بهشمار میرفت.[۲۷][۲۸] پشتکوه بیشتر از پیشکوه شناخته شدهاست، زیرا در سده ۱۳ ه.ق/۱۹م، فرمانروایانی بر این ناحیه حکومت کردهاند که توانسته بودند نظم را در این سرزمین برقرار سازند.[۲۹] منطقه پشتکوه به سبب مرز مشترک با عراق، همواره از اهمیت بیشتری از منطقه پیشکوه برخوردار بودهاست.[۳۰] ولایت تاریخی ماسبدان از ولایتهای پهله باستان، بخش عمدهای از منطقه پشتکوه را در بر میگرفتهاست.[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] منطقه پشتکوه به دو صفحه: صفحه کرد و صفحه مهکی تقسیم میشد.[۳۶]
لر
بخش دیگری از ساکنان پشتکوه را لرها تشکیل میدهند. لرهای پشتکوه بیشتر در مناطق جنوبی پشتکوه ساکن هستند و در زمان والیان پشتکوه، بخش زیادی از عمله والی را تشکیل میدادند.[۳۷] برخی از طوایف لر مانند کایدخورده و شوهان از قدیم در پشتکوه ساکن بودهاند،[۳۷] البته برخی این دو را برادر دانسته و اصالتا از طوایف چهارلنگ بختیاری دانستهاند.[۳۸] بعضی از طوایف لر مانند رشنو و حیدری، در اوایل دوره قاجار به همراه حسنخان والی از پیشکوه به پشتکوه مهاجرت کردند.[۳۷] بخشی از ایل لرتبار دیناروند نیز در اوایل دوره قاجار با رفتن والیان به پشتکوه از دشت کرگاه (جنوبغربی شهر خرم آباد) به پشتکوه مهاجرت کردند.[۳۹] استارک زیباترین ساکنان شهر بغداد را، لرهای پشتکوهی دانستهاست و بنا به نوشته او، پشتکوهیان در نمایشی که هرسال یکبار در بغداد برپا میکنند، طرز زندگی و نیز منطقه خویش را به تماشاچیان نشان میدهند و ترانههایی با صدای بلند میخوانند که مانند آواهای نواحی کوهستانی آلپ است. همه صحنههای این نمایش را میتوان در خود سرزمین پشتکوه به چشم دید.[۴۰] از نوشتههای برخی از گردشگران که به پشتکوه رفتهاند، چنین برمیآید که لرهای این سرزمین چهره و اندامی زیبا داشته، و مردمانی دلیر بودهاند.[۴۱]دانشنامه ایرانیکا از فیلیها به عنوان گروهی از مردم لر در نزدیکی خرمآباد[۴۲] یاد کردهاست اما در عین حال در مورد فیلیهای پشتکوه گفتهاست که اطلاعات کمی وجود دارد.[۴۳]
وجه تسمیه
ظاهراً قدیمیترین نام منطقه پشتکوه، «آریوخ» بوده و تا قبل از سده هفتم تا سیزدهم، این منطقه به «اریوحان» شهرت داشتهاست و شاید محل حَرا که مربوط به اسارت یهودیان است، در همان حوالی باشد. بنیامین تودِلایی این محل را «ارین»، استرابو «ماساباتیس»، پلینی، «مزوباتن» و بطلمیوس ساکنان آنجا را «سامباتایی» و دیونوسیوس «مزاباتایی» نامیدهاست. دیودوروس در شرح لشکرکشی اسکندر، این محل را «سمبنه» مینامد. ظاهراً، پیش از اسکندر نام آریوخ به سَبَد یا سَبَدان تغییر کرد و با پیشوند ماه (منطقه)، به صورت ماه سبدان درآمد که حدود آن کمابیش با حدود پشتکوه منطبق است[۴۴]
در دوره مغول پشتکوه و پیشکوه به لر کوچک معروف و در قرن دهم این دو منطقه لرستان فیلی نامیده میشد و اداره پشتکوه در اختیار اتابکان لر بود[۴۵] بعد از انقراض سلسله اتابکان لر کوچک توسط شاه عباس اداره حکومت لرستان به حسین خان والی از بستگان شاهوردی خان آخرین اتابکان لر سپرده شد. زمامداری والیان از ۱۰۰۶ تا ۱۳۴۸ هجری قمری به طول انجامید و حکمرانی آنها همزمان با سلسله صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار و پهلوی بود.
تاریخ
حسنویه
والیان فیلی
والیان فیلی از ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ ق/۱۱۸۴ تا ۱۵۹۷ م بر این سرزمین حکومت کردند.[۴۶] با کشته شدن شاهوردیخان، واپسین اتابک لر در ۱۰۰۶ق به فرمان شاهعباس کبیر، فرمانروایی آنان در پشتکوه و پیشکوه پایان پذیرفت و به جای آنان، حکومت سلسلهٔ دیگری از فرمانروایان لُر به نام والیان فیلی بر این سرزمین آغاز گردید.[۴۷] حکومت والیان تا ۱۲۱۱ق/۱۷۹۶م به درازا کشید و در این هنگام، آقامحمدخان قاجار پس از برانداختن سلسلهٔ زندیه به منظور کاستن از قدرت والی لرستان، پشتکوه را از دیگر نقاط لرستان جدا کرد و از این پس، قلمرو والی، تنها به پشتکوه محدود گردید. والی در همان سال از اقامتگاه خود در خرمآباد نقل مکان کرد و به همراه بخشهایی از طایفهها، به پشتکوه عقب نشست.[۴۸] به همین سبب، از آغاز سلطنت فتحعلی شاه قاجار، عنوان والی لرستان به والی پشتکوه تبدیل شد.[۴۹] به هنگام سلطنت فتحعلیشاه، والیگری پشتکوه با حسنخان بود، و او از حکومت مرکزی ایران فرمانبرداری میکرد و مرکز حکومت را از خرمآباد به ایلام منتقل ساخت.[۵۰]
از مشهورترین والیان پشتکوه، میتوان حسینقلیخان ابوقداره را نام برد که مردی جنگجو و کاردان بود. او در موضوع اختلاف مرزی، با عربها به جنگ پرداخت و آنها را تا کرانهٔ دجله عقب راند.[۵۱]
دوره قاجار
تا پیش از روی کار آمدن قاجاریه تمام منطقه لرستان زیر نظر والی «حسین خان» به صورت سرزمینی نیمه مستقل اداره میشد و مرکز آن شهر خرمآباد بود.
مهمترین والیان پشتکوه عبارتند از:
- حسن خان والی
- حیدرخان والی
- حسینقلی خان ابوقداره
- غلامرضاخان ابوقداره
در جنگ جهانی اول، نام پشتکوه به سبب نزدیکی به مرز در بسیاری از منابع به عنوان منطقهای مهم ذکر شدهاست.[۵۲]
دوره پهلوی
در دوره رضا شاه، علیرغم برخی مقاومتها، از نفوذ خانها کاسته شد و پشتکوه تحت اداره حکومت مرکزی درآمد. در ۱۳۰۲ خورشیدی، در پی لشکرکشی فرماندهان نظامی به لرستان، خانها در پشتکوه سلاحهای خود را تحویل دادند که تمامی آنها سوزانده شد. در همان سال حسین آبادِ پشتکوه که مقرّ تیمسار کوپال بود به محاصره یدالله خان، پسر والی اسبق، و عدهای از اهالی پشتکوه درآمد اما نیروی اعزامی از کرمانشاهان محاصره را در هم شکستند.[۵۳] در سال ۱۳۰۷ ش/۱۹۲۸ م، ارتش منظم و متحد جدید، به فرماندهی صادقخان کوپال، بهسوی پشتکوه حرکت کرد. غلامرضاخان والی نیز با در نظر گرفتن وضعیت و تجهیزات طرف مقابل، بدون جنگ تسلیم شد. او با جمعآوری تمام اموالش، به املاک شخصی خود در شهر بغداد عراق پناه برد. درنتیجه، نیروهای دولتی با تسلط بر پشتکوه آن منطقه را زیر نظارت مستقیم دولت قرار دادند.[۵۴]
پانویس
منابع
- علی رزم آرا(۱۳۲۰) جغرافیای نظامی ایران: پشت کوه - تهران
- هنری کرزیک راولینسون (۱۳۶۲) سفرنامه راولینسون: گذر از زهاب به خوزستان، ترجمة سکندر اماناللهی بهاروند- تهران
- سیسیل جان ادموندز و کلمنت اوگاستس دو بد(۱۳۶۲)دو سفرنامه دربارۀ لرستان -ترجمة سکندر اماناللهی بهاروند و لیلی بختیار-تهران
- حمید ایزدپناه (۱۳۷۲)تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان - تهران
- فریا استارک (۱۳۶۴) سفری به الموت لرستان و ایلام، ترجمه و حواشی از علی محمد ساکی - تهران
- علی محمد ساکی (۱۳۶۳) جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان -خرمآباد