بحث:نظامی گنجوی/بایگانی ۱

آخرین نظر: ۲ سال پیش توسط Saman.elyasi در مبحث تعجب
بایگانی ۱بایگانی ۲

نکوهش ترکان توسط نظامی

برخلاف خواست «جمهوری آذربایجان» که کلیهٔ اشعار او را به ترکی ترجمه کرده‌است و سعی دارد او را فردی ترک معرفی کند، نظامی خود در این باره چنین سروده‌است:

ترک صفتی بهای ما نیستترکانه سخن سزای ما نیست
آن کو نسبِ بلند دارداو را سخنِ بلند، باید

--Wayiran (ب) ‏۸ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)
جواب به نکوهش ترکان توسط نظامی اگر نظامی ترکان را نکوهش می کرد این بیت را نمی سرود : ترکی ام را در این حبش نخرند / لاجرم دوغبای خوش نخورند . ضمنا این دو بیت : ترک صفتی بهای ما نیست|ترکانه سخن سزای ما نیست}}

آن کو نسبِ بلند دارداو را سخنِ بلند، باید را از قول شیروانشاه می نویسد که فرمانی از طرف وی به نظامی می آید که اثر لیلی مجنون را نه به ترکی بلکه به فارسی بسراید : در حــال رسيـد قاصد از راه / آورد مثــال حضــرت شــاه/خواهم کـه بياد عشق مجنون/ راني سخني چو درّ مکنــون/

از زيــور پـــارسي و تــازي / اين تازه عـروس را طــرازي/ترکي صفـت وفاي ما نيست/ ترکانه سخن سزاي ما نيست/ {ب|آن کو نسبِ بلند دارد|او را سخنِ بلند، باید}}/(ليلي- مجنون- وحيد دستگردي چاپ اميرکبير).نظامي هم از اين تذکر تحقيرآميز دل آزرده شده و اندوه و آزردگي خود را چنين بيان داشته است:چون حلقـه شاه يافت گوشم از دل بـه دماغ رفت جوشمنه زهره کــه سر ز خط بتابمنه ديده کـه ره به کنج يابمسرگشته شدم در آن خجالت از سستي امر و ضعف حالتکس محرم ني که راز گويم وين قصه بـه شرح بازگويم. (سيري در تاريخ زبان و لهجه¬هاي ترکي ص ۱۷۵ دکتر ج. هيئت).--moranli ‏۲۳ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)--moranli ‏۲۳ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۰۱ (UTC)

خوب البته یک چنین مغالطاتی فقط از جواد هیت و مجله وارلیق در می آید و ما هم که نباید فکر کنیم چرا اگر ناراحت بوده و توهین میدیده چرا این بیت را نوشته و منعکس کرده !!، از کجا به فرمان بودن این بیت پی بردید!، چگونه بیت نظامی را در دهان شیروانشاه بردید!! البته بیت بعدی را آنطور که خواستید معنی کردید ، سخنی از اندوه و آزردگی وجود ندارد ، بلکه صحبت از بی قراری و ضعف برای انجام وظیفه بزرگ است ، که البته این تفسیرها و مغالطات نویسندبرای ما کاملا" آشناست ، که در ادامه مباحث سایر دوستان توضیحات کافی داده اند)*&^^%$

نظامی شاعر اذربایجانی

نظامی گنجوی ساکن شهر گنجه آذربایجان بوده است گنجه به سبب وجه تسمیه ان به زبان ترکی اذربایجانی به مفهوم رودخانه بزرگ (گن چای)میباشداشعار ترکی نظامی گنجوی در مجموعه ای بعدها در قرن دهم هجری جمع اوری شده که اخیرا در کتابخانه خدیویه مصر یافته شده است و اهل تحقیق با زحمت فراوان انرا منتشر کرده اند اشعار ترکی این دیوان با غزل زیر که به سه زبان عربی -فارسی -ترکی سروده شده است اغاز می شود (ناشر عکس صفحات دستنویس دیوان مذکور را نیز در کتاب اورده تا مورد شک وتردید قرار نگیرد):

مطلع دیوان ترکی نظامی گنجوی

  یا اشرف البریه یا سید الوری       اعلی الاله ذاتک قدرا ومنزلا   والارض اشرقت بک من نور ربها        مذلاح شمس وجهک من مطلع الهدی  ای شرعیله مخلد وقولیله مستمد      ای اسمیله محمد ووصفیله مصطفی   عز وجلال ایچینده سلیمان دهر اولار       هرمور اوزیره کیم سالاسان سایه سن  هما  یوغرولدی خاک قالب ادم که تا بولا        خشت وجودینله شرف قصر انبیا   عیسی چو مقدمین خبرین وئردی عالمه       ائتدی دمینه معجز احیانی حق عطا  دئر خلقونه عظیم اوخور نفسینه کریم      تشریف ائدیب صفاتیله ذاتینی خدا   ذاتین تنزهیله صفاتین بیلینمگه        شانینده ائندی سوره والنجم اذا هوی

سایر شواهد ترک بودن نظامی

خمسه نظامی:

 نظامی اکدشی خلوت نشین است     که نیمی سرکه نیمش انگبین است

اشاره به اینکه پدرش ترک بوده است

در وصف همسرش افاق (اپ باق )

  سران را گوش بر مالش نهاده       مرا در همسری بالش نهاده   چوترکان گشته سوی کوچ محتاج         به ترکی داده رختم را به تاراج   اگر شد ترکم از جامه نهانی          خدایا ترک زادم را تودانی 

همچنین دلیل سرودن اشعار فارسی را در هفت پیکر چنین می اورد :

 ترکی ام را در این حبش نخرند        لاجرم دوغبای (دوغ اب)خوش نخورند

یعنی اگر رغبتی به اشعار ترکی ام نداشته باشید از خوردن دوغبای لذیذ محروم می شوید--78.38.28.3 ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)

آذربایجان نه آران و شیروان ، آذری ها ایرانی تباراند ، سه اینکه شعر ایران گنجوی هم بخون بی شرف Saman.elyasi (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۱ (UTC)

بی همه چیز نظامی یه شعر ترکی هم نگفته خیلی تحریف چرتیه Saman.elyasi (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)

در پاسخ به مطلب فوق

با سلاماشتباهات زیادی داشتید من جمله:اول اینکه بیت "ترک و گرگ" یک بیت جعلی است و در دیوان نظامی نیست. این ساخته و پرداخته گروهی قومگرا است و حتی بیت درستی نیست.

دوم نظامی گنجوی حتی یک بیت ترکی ندارد. این اشعار مال نظامی قونوی است که گروهی ناتیونالیست سعی کرد آن را به نظامی گنجوی انتساب دهد. از زمان نظامی و قفقاز ما یک بیت ترکی نداردم.

سوم اکدش به چیزی میگویند که آمیخته باشند و اینجا دارد خلق و خوی خود را میگیود که گاهی شیرین و گاهی ترش است. ربطی به قومیت ندارد.

چهارم "ترکی ام" را در این حبش نخرد ربطی به زبان ندارد- لیک دوغبای خوش نخورند. بلکه اگر به آن بخش نگاه کنید به پندها اشاره میکند. ترک در مقابل حبش یعنی روشنی در مقابل سیاهی و دوغبای یک نوع آش است. یعنی جنس ترکی من (این پندها) را در حبش نخرند. ربطی به قومیت پدر نظامی ندارد.

پنجم بله اولین زن نظامی یک برده قفچاقی ترک بود و برای همین پسرش را "ترکزاد" میخواند که در ادبیات فارسی مانند شاهنامه "ترکزاد"را به کسی میگویند که مادرش ترک و پدرش ایرانی(پارسی) بوده است.

اما دلایل ایرانی بودن نظامی زیاد است که در اینجا آورده شده است:

دهقان فصیح پارسی-زاداز حال عرب چنین کند یاد--گر مادر من رئیسه کردمادر صفتانه پیش من مردترکی صفت وفای ما نیست

ترکانه سخن سزای ما نیست

آن کو ز نسب بلند زاید

او را سخن بلند باید

(این ابیات را نظامی سروده است و شروانشاهان که ترک نبودند را از این طریق مدح کرده است).

برای پاسخ کامل به این موضوع به اینجا بنگرید:[۱]

این مقاله در حدود 300+ صفحه نشان میدهد که نظامی گنجوی هرگز نمیتوانسته ترک باشد زیرا مردمان شهر گنجه (که یک شهر پارسی نام است) در آن زمان به زبان پارسی سخن میراندند و برای همین نه تنها از نظامی بلکه از هیچ فرد دیگر در آن زمان از قفقاز حتی یک بیت ترکی ندارد.

در رابطه با اشعاری که افراد قومگرا به طور جعلی به نظامی انستاب میدهند به اینجا بنگرید:[۲]گنجه هم از گنج می آید و نه گن چای.. چنانکه خود نظامی هم واژه گنجه را به همین معنی یعنی گنج استفاده میکند: من جمله گنیجه ی گنجه.

و تازه شهر گنجه پیش از آمدن سلجوقیان وجود داشته است و پایتخت شدادیان کردتبار بوده است.وگرنه دانشنامه اسلام و ایرانیکا و بریتنیکا و تمامی محققین غربی یک نظرند که تمامی آثار نظامی به زبان فارسی است. دانشمندان روسی هم امروز بر این نظر هستند که "ترکی" خواندن نظامی یک جعل تاریخی است و در این مورد میتوانید به کتاب دیاکونوف و شنیرلمن و مصابحه با ایرانشاس معرف چون سمپسکی بنگرید. حتی در زمان نظامی گنجوی زبان ترکی آذربایجانی هنوز بوجود نیامده بود.


--Nepaheshgar ‏۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۴۲ (UTC)

یک سوال

ایا باامکانات رسانه های گروهی و کتاب و روزنامه ومجله ومدرسه وغیره می توان زبان یک ملت را تغییر داد؟کسانی که مدعی هستند زبان اذربایجانی ها در یک مقطع تاریخی تغییر یافته با چه امکاناتی 800سال قبل اقدام به تغییر زبان کل روستاها وشهرها و کوی وبرزن یک منطقه کرده اند و یک نفر استثنا نگذاشته اند .انهم در دوران ملوکالطوایفی که مرتب حکومت ها دست به دست می شده است ؟

 بنابراین ادعای اینکه اذربایجان بعدا ترک شده ولهجه ای متفاوت با ترکان ترکیه و تاتار و 

ترکمنستان و سایر بلاد پیدا کرده ایا منطقی است؟

 ابتدای سرودن اشعار ترکی با توجه به ذهنیت شاعران از سبک های خراسانی و عراقی اشعاری با مایه 

های شعر فارسی سروده شده است اما با پیشرفت مهارت های سخنوری و مراجعه به ریشه زبان غنی و

باقاعده وقوی ترکی و ابیات موجود در محاوره و سینه افراد متکلم به این زبان بیاتی ها ماهنی ها و اهیلار و 000منتج به این شد که شعر ترکی باید هجایی سروده شود


 شاه اسماعیل خطایی و ملا محمد فضولی  وسایر شعرا در این راه همت بسزایی بخرج داده اند مشابهتشعر نظامی با اشعار فضولی  و خطائی بدلیل تاثیر پذیری انها از شعر فارسی در اوایل سرایششعر ترکی

بوده است ولی ما اشعاری به قدمت هزار سال داریم که برخی از انها را می اورم:


ورد زبان دراویش وصوفیان:  ایشیدیم ها ایشیدیم     داغدان الما داشیدیم          الماجمی الدلار       منی یولا سالدلار 000   (در ازل موجودی بودم   سنگی از کوه گرفته بودم    مرا از اصل وجودم جدا کردند   وبه این دنیا روانه ساختند ) 00000
   بایاتی ها را معلوم نیست چه کسی سروده اما مفاهیم ومحتوای غنی دارند 

حتما قدمت زیادی نیز دارند

  ضمنا خدایا ترکزادم را تودانی را درست تفسیر نکرده اید افتاب همیشه پشت ابر نمی ماند
اینکه زبان آذربایجان یک زبان ایرانی-تبار بوده است که تغییر شده است نزد محققان بدیهی است و جای بحثی در نزد محققان نیست. همچنین هیچ آثاری از زبان ترکی از آذربایجان از دوران نظامی گنجوی وجود ندارد. مردمان گنجه و آران و تبریز و غیره به زبانهای ایرانی سخن میراندند و اگر باور ندارید میتوانید به سفینه تبریز و خود آثار نظامی گنجوی و غیره نگاه کنید. برای نمونه دیاکونوف .. تاریخشناس معروف روسی به صراحت میگوید که زبان مردم گنجه مانند سایر شهرهای دیگر آران/شروان در آن زمان پارسی بوده است و این نکته را البته استخری..سیاح مشهور نیز بیان کرده است. در رابطه با تغییر زبان آذربایجان نیز به مقاله زبان آذری بنگرید و هنوز دهاتهای تاتی/تالشی و غیره در سراسر آذربایجان پراکنده هستند. "ترکزادم را تو دانی" نیز اول اشاره به زن اول خود که کنیزه قفقاچی بوده است. و اگر نظامی ترک بود نیازی نبود که نژاد زنش را بگوید و همچنین فرزندش را ترک-زاده بخواند (لقب هرمزد ترکزاد پادشاه ساسانی که پدرش انوشیروان و مادرش دختر خاقان ترکان است). یعنی همین نکته خود در رابطه با نظامی بسنده است هرچند در رابطه با مادرش میگوید "گر مادر من رئیسه کرد.." و درباره خودش میگوید "دهقان فصیح پارسی زاد".. در کل نام پدرش یوسف بن زکی بن موید نشان میدهد که این خانواده پیش از حتی ورود سلجوقیان در این مناطق بودند. بگمان من اگر شما به کتاب سفینه تبریز نگاهی بیندازید در رابطه با فرهنگ آذربایجان آن دوران و بویژه شهر مهم تبریز بیشتر آشنایی پیدا خواهید کرد و خواهید دید چیزی از بایاتیها و دده قورقود و مفاهیم اغوزی در آن فرهنگ در آن دوران وجود نداشت. تغییر زبان یک منطقه هم بارها افتاده است که خودتان نیز به همان ترکیه اشاره کردید. پیش از سلجوقیان برای نمونه زبان تمامی اهالی ارمنی/یونانی بود ولی امروز تقریبا هیچ گویشور هر دو زبان نیست.. یا مصر و اسپانیا و غیره. --Nepaheshgar ‏۱۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)

تعجب

زبان فارسی تاتی وتالشی یا فارسی میانه از هر نظر و ریشه یابی و واژه شناسی کاملا با زبان

ترکی اذربایجان تفاوت دارد چطور میشود یک زبان باتغییر یا تحول اینچنین تغییر شگرف پیدا کند

استدلال احمد کسروی هم کشک است شیخ صفی داماد گیلانی ها بوده و اردبیل با گیلان همجوار است

لابد چندصباحی را در انجا گذرانده پس می توانسته به زبان تاتی یا تالشی شعر بگوید :

دیره کین سر بسودای تو چیکی 0000

چند بيت از شاه اسماعيل صفوي:

منيم بوتنده كي جانيم علي دور منيم هم دين وايمانيم عليدور گجه گوندوزگزه رم روضه سينده منيم روضه ي رضوانيم عليدورحسن ايله حسينون باغچه سينده منيم بلبل خوشخوانيم عليدور

چند بيت از شيخ صفي الدين اردبيلي:

اي رونق بهار وچمن گل موسن نه سن ؟

اي اختياري الدن آلان بيلموسن نه سن!دور يوزونده سبزه ي خطون گوره ن دير

ريحان موسن بنفشه وسنبل موسن نه سن؟

زبان ترکیه هم یونانی و ارمنی بود ولی امروز ترکی است. چگونگی تغییر زبان در آذربایجان در مقاله آذری باستان شرح داده شده است. شیخ صفی الدین اردبیلی ابیات ترکی ندارد بلکه آنچه شما اوردید از کتابیست که اخیرا به طور جعلی شخصی به نام محمدزاده صدیق به او نسبت میدهد. همانطور که همین فرد اشعار ترکی شاعر دیگری به نظامی قونوی (مال ترکیه) را خواست به نظامی گنجوی انتساب دهد.

در مورد شعر شیخ صفی الدین با شما موافقم چون در دوره ای که شیخ می زیسته شعر ترکی هجایی بغیر از افواه مردم و عاشیق ها جایی یا توسط شاعری سروده نشده بود 0 شعر شاه اسماعیل خطایی را نمی توان انکار کرد ملا محمد فضولی حافظ ترک زبانان هم در سده های مابین شیخ وخطایی می زیسته است0

زبان مصر و لبنان و فلسطین و تمام شمال آفریقا هم از پایه با زبان عربی فرق داشت اما تغییر کردند.--   iroony    ‏۹ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۰۴ (UTC)

هیچ شعر ترکی نظامی نداره همش تحریفه Saman.elyasi (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۳ (UTC)

نظامی و ترکان

به نِفرين تُرکان زَبان بَرگُشاد

که بي فِتنِه تُرکي زِ مادَر نَزاد

زِ چيني بِجُز چينِ اَبروُ مَخواه

ندارند پِيمان مردم نِگاه

سُخن راست گُفتند پيشينيان

که عَهد و وَفا نيست در چينيان

همه تَنگ چِشمي پَسنديده اند

فَراخي به چَشمِ کَسان ديده اند

خبر ني که مهر شما کين بُوَد

دل تُرکِ چين پُر خَمُ و چين بُوَد

اگر تُرکِ چيني وَفا داشتي

جهان زيرِ چين قَبا داشتي

من این اشعار که خود نظامی آنها را سروده و در مورد ترکان می باشدرو قرار دادم تا به پان ترکان نشان دهم اگر نظامی خود را ترک می دانست هرگز دهان به نکوهش آنها نمی گشاد.۳۰ اوکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۰۹ Persia2099


امکان دارد منبع این شعر را بنویسید؟یعنی چطور اصلش را پیدا کنیم؟ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)


کرد بودن نظامی

با سلام خدمت دوستانمتاسفانه در ایران روح دیکتاتوری در همه‌است. فارسها ایران را به سرزمین فارس ترجمه می‌کنند و نیکی‌های ایران به اسم آنمها تمام می‌شود .چه پادشه‌های بزرگ چه شاعران و... و عملا بقیه اقوام ایرانی هیچکاره‌اند مگر اینکه مساله خیلی محرز باشد. در مورد نظامی نیز وضع بهمین منوال است و چون این شاعر بفارسی سروده‌است پس فارس است حتی مثلا اگر اهل شهر وان ترکیه یا کرکوک عراق است. وکردها با این تاریخ و فدمت و فرهنگ چون در چندین صده اخیر بلطف برادران ایرانی دیگر قدرتی نداشته‌اند پس هیچی نداشته‌اند . همه چیز غصب شده‌است این ماجرا در ترکیه و بقیه کشورهای کرد نشین نیز بهمین منوال است و عملا مردم کرد هیچ جلوه داده می‌شوند.و در این جا نیز برادران فارس قوم گرای ما خواسته و ناخواسته مانند پدران و گذشتگان خود عمل می‌کنند و حتی وحتی یک قدم هم عقب نمی‌روند و 1 میلیونیم احتمال نمی‌دهند که اشتباه کنند و حق شاید با دیگری باشد و فقط می‌گویند لطفا با ذکر منبع و خودشان در بسیاری در بسیاری از موارد این کار را انجام نمی‌دهند.اگر کنجه را جز ایران قدیم بدانیم این منطقه شکی در آن نیست که فارس نشین نبوده یا ارمنی بوده‌اند و یا کرد .و با ذکر یک منبع همان منبع شماره 4 یک منبع خارجی می‌گویند پدرش اهل تفرش بوده است!!!! و از خود نمی‌پرسند دوست ندارند یپرسند گه آیا منبع،منبع شماره 4 چیست!!!فقط چون گفته فارس است پس است دیگر و قابل قبول است و ما هم باید مدرک بیاوریم ولی وقتی از لحاظ منطقی می‌گوییم این آقا اهل گنجه بوده قهرمانان داستانهایش شیرین ارمنی و فرهاد کرد بوده اینها منبع نیست.در مورد برادران آذری نیز همین نکته قابل گزارش است که شما نیز همیشه قدرت داشته‌اید و اینگونه نیوده که بهتان ظلم شده باد و شما به هیچکس ظلم نکرده باشید.شما ترک هشتید و تاریخ ترک نیز واضح است.زبان شما صورت شماوژن شما ولباس شما آنقدر که به یک مغولی و یا چینی و کلا آسیای شرقی نزدیک است به دیگر ایرانیان نزدیک نیست و این اصلا بد نیست اما شما می‌خواهید همه چیز دیگران را به نفع خود مصادره کرده همانکاری که الان در ترکیه برای مثلا مولوی انجام می‌شود.لطفا یرادران تورک و فارس که 75 درصد مملکت را تشکیل می‌دهید لطفا انصاف داشته باشید و حتی یک بار هم که شده به حرف خود شک کنید و قبول کنید که تاریخ را فاتحان می‌نویسند فاتحانی مانند رضا شاه پهلوی و آتاتورک عزیز.ما می‌خواهیم در کنار هم زندگی کنیم پس نظر لطفی هم بما داشته باشید و تجزیه طلب فرهنگی نباشید جدایی طلبی نکنید و این انگ را به کسی که در مورد او اینگونه رفتار می‌کنید نچسپانید.انصاف--Xana ‏۲۵ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۴۳ (UTC)

همانطور که در مقاله هم آمده، مادر ایشان کرد بوده. دیگر بیش از این چه چیزی باید میامد؟ شما با این استدلالی که کردی خود نظامی هم خائن میشه چون به زبان کردی شعری نسروده! به هر حال کسی توی مقاله نگفته نظامی فارس بوده، بلکه گفته شده که این شاعر ایرانیه. اگر شما اعتقاد داری کلمه ایرانی و فارس مترادف هستند این یک بحث دیگست.


در جواب شما بلید بگویم اصلا اینگونه نیست و من نگفته‌ام چون نظامی فارسی سروده‌است واین برداشت را از کجا کرده‌اید به نظر من شما شانتاژ می‌کنید حالا که تواستدلال کم آورده‌اید نظامی ایرانیه ؟! البته من از این اعتراف خوشحالم قهرمانان داستانهای یک شاعر فارسی گوی هیچکدام فارس نیستند و اینکه زبان فارسی زبان رسمی کشور بوده دلیل نمبشود نظامی بزرگ خائن بوده واین را میرساند که کوردها در طول تاریخ در خدمت فرهنگ ایرانی خود بوده‌اند من هم چون زیان رسمی کشور فارسی است ناخودآگاه فارسی می‌نویسم ومی‌خوانم واینبوده درد من برادری که اگرفارس بودن برایت مهم نبود جواب این سخنان منرا نمی‌دادی البته این دیدگاه بد نیست ایران باید دوباره باز تعریف شود شک نکنید--Xana ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)

دوست گرامی در آن زمان نه "کردَ" بود به تعریف امروزی و نه "فارس".. کرد به معنی کوچگران ایرانی-زبان بود و "فارس" هم به معنی ایرانی-زبان. در ضمن خسرو و شیرین و فرهاد و دارا و بهرام گور.. میراث مشترک ایرانیان هستند. --Khodabandeh14 ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)


مثل اینکه شما متوجه عرض بنده نمی‌شوید اولا کورد یعنی گوچگران ایرانی زبان را بنده قبول ندارم و کاملا بدون منبع ذکر کردید نظرات مختلفی در مورد کوردها است که مثلا کاردوخ‌ها یا مثلا گوتی‌ها همان اجداد کوردهای امروزی هستند و شما با قاطعیت کامل دارید غیر محتمل ترین نظر یعنی کوچگران!!! را مطرح می‌کنید ،دوما من هم می‌گویم این افراد میراث مشترک ایرانیان هستند اما همین خود شما می‌گویید فارس یعنی ایرانی زبان یعنی ایران در قبضه شما بوده در طول تاریخ کوردها هم کوچگران ایرانی!!! بوده‌اند .در ضمن عرضی را که متوجه نشدید را باید ذکر کنم و آن اینکه شاید شاید در آن زمان بحث کورد و فارس و اینها مطرح نبوده‌است اما از لحاظ روانشناختی و اینکه نظامی در میان اطرافیان خود بدنبال قهرمانان خود میگشته‌است کسانی که هرروز آنها را میدیده‌است و داستانهای آنها را شنیده‌است شیرین فرهاد خسروپرویز همگی شخصیتهای واقعی بوده‌اند که نظامی داستان آنها را دوباره نقل و باز آفرینی کرده‌است مانند فردوسی که رستم را بزرگ نموده‌است چون به او از لحاظ جغرافیایی و زیانی نزدیک بوده داستانهایش را در کوی و برزن شنیده‌است متوجهی برادر فارس من که هر وقت کم می‌آورید ایران را علم می‌کنید انگار که شما از ما ایرانی ترید !!!--Xana ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)

جناب زانا من در این بحثها وارد نمی‌شوم.فقط یکم ادب را هم چاشنی سخنانتان کنید.توهین قومی نکنید.برادر کورد امثال نظامی متعلق به کسانی هستند که اندیشه آنان را دوست دارند وگرنه نظامی نه جسمش وجود دارد که ماله کسی باشد نه شعرهایش به نام کسی سند خوردنی است.در مورد کورد و پارس در آن زمان زبانشان خیلی خیلی نزدیکتر از این چیزی که الان هست بوده.اضافه بر این در آن روزگار زبان رسمی وجود نداشته‌است.در واقع فارسی شعر گفتن افراد در آن زمان با فارسی حرف زدن مردم در قرن 21 اصلا قابل مقایسه نیست.این اشتباه شما است که فارسی حرف زدن نظامی را با فارسی یاد گرفتن خودتان در مدرسه و اینترنت و در زیر سایه رسمیت داشتن آن مقایسه می‌کنید.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۵۸ (UTC)

در ضمن تایید حرف جناب ایرونی، خواستم بگویم که شیرین و فرهاد و بهرام گور.. همه در شاهنامه نیز هستند و خود نظامی گنجوی در مورد خسرو شیرین، هفت پیکر و اسکندرنامه اول به کتاب شاهنامه و فردوسی اشاره می‌کند و می‌گوید "حکیم دانای طوس"... در مورد واژه "کرد" "فارس" هم این معانی که برای آنها در قرن بیستم تعریف شده‌است سابقه تاریخی ندارد و در واقع کاربرد این واژگان در قرن دهم میلادی متفاوت بوده‌است. می‌توانید به کتاب ابوالحسن مسعودی و مقاله گارنیگ آساطریان در این مورد نگاه کنید. امثال نظامی همچنین متعلق به کسانی نیز هست که ایران باستان و ایران اسلامی را در تضاد یکدیگر نمی‌بینند بلکه در سازش با هم. یکی از بزگترین محققان غربی نظامی-شناس درست همین نکته را می‌گوید:

Peter J. Chelkowski, "Mirror of the Invisible World", New York: Metropolitan Museum of Art, 1975. pp 6: "Nizami's strong character, his social sensibility, and his poetic genius fused with his rich Persian cultural heritage to create a new standard of literary achievement. Using themes from the oral tradition and written historical records, his poems unite pre-Islamic and Islamic Iran",

یک نکته دیگر هم اینست که اشعار نظامی جزو سخترین اشعاری هست که کسی بتواند ترجمه کند و راستش ترجمه آن از مثنوی مولوی و دیوان شمس و شاهنامه و بوستان و گلستان..سختر است. همچنین اشعار خاقانی. علتش اینست که بقدری استعاره و تصاویر بدیع در آن بکار رفته‌است که در واقع نظامی را نمی‌توان از ابیاتش به هیچ وجه جدا کرد. --Khodabandeh14 ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۰۱ (UTC)

شما آقای با ادب دارید سانسور می‌کنید نگران چه هستید؟!مگر شعر بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد فارسی نیست مگر بیستون و قصر شیرین که کورد نشین هستند جز ایران نیستند این سانسور شما بی ادبی است.این کلمه کوچگران ایرانی توهین قومی است شما دیکتاتور هستید حتما این بی ادبی ست شما سانسورچی هستید سخنانی را که دوست ندارید سانسور می‌کنید.این همه منبع انگلیسی ذکر می‌کنید در حالی که در همین ویکی انگلیسی نظامی بزرگ جز مشاهیر کورد است و شما برادران ایرانی ما بحث می‌کنید که ایا ایشان جز این عکس‌ها باشند یا نیاشندشما نگرانید کاملا مشخص است.وگر نه اگر نظامی کورد باشد که هست ایرانی هم بوده درسته؟نگران چه هستید؟اصلا الان گنجه جز ایران نیست .حالا مثلا چون ابن سینا عربی نوشته‌است و اصلیتش هم در افغانستان کنونی بوده پس ایرانی نیست؟وعرب است خوب نظامی هم فارسی سروده وکورد بوده گناه که نکرده‌است.ولی شما فقط باید بگوییم فارس بوده و اگر فارس نبوده پس ایرانی بوده یعنی خیلی سخته براتون که بگویید کورد بوده اینهمه دانشمندان و نویسندگان کورد در قرن حاضر به ادب فارسی خدمت کرده‌اند شما کدامها را ذکر کرده‌اید و اگر کسی از ایرانیان مثلا قانع یا مولوی کورد کوردی سروده از او اسمی نیست در کجای تاریخ ادبیاتتان به شعرای کورد در مدرسه که با هم خواندیم اشاره شد تقصیر شما نیست تقصیر بزرگانتان است که شما نیز اکنون سانسور می‌کنید متاسف.--Xana ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)

در ویکیپیدا تنها با منابع متعبر بحث می‌کنند و نه با اشعار قومگرایانه. فرهاد اصلی [۳] در واقع یک چهره اسطوره-ای پارثی هست و جزو میراث مشترک ایرانیان و در شاهنامه آمده‌است. هیچ سندی وجود ندارد که او را "کرد" معرفی کنیم زیرا اصولا واژه کرد در آن دوران بیشتر کابرد اجتماعی داشته‌است و به گروهای کوچرو/رمه-گر ایرانی-زبان کرد می‌گفتند (بنگرید به منیورسکی و آساطریان و مکنزی و وان برونسن و غیره). در زمان ساسانیان اصولا هیچ وقت قومی به نام "کرد" به معنی امروزی وجود نداشته‌است و تنها مربوط میشده‌است به گروه‌های رمه-گر (از هر مکان و زبانی). Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not.

The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"


Wladimir Iwanov:"The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin".(Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42(


Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60].

Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them."

در مورد کرد بودن نظامی گنجوی، ما می‌دانیم که مادر نظامی گنجوی به عنوان "رئیسه کرد" ذکر شده‌است و این موضوع هم در مقاله فعلی آمده‌است. اگر شما منابعی دارید که پدر وی نیز کرد بوده‌است، لطفا آن را ذکر کنید. اتفاقا جمهوری آذربایجان هم ادعا می‌کند پدرش ترک بوده‌است (که چنین چیزی را من می‌توانم ثابت کنم که صد در صد غیرممکن است و یک مقاله در این مورد نیز نوشتم و امیدوارم در آینده یک مقاله به طور ژورنال در این مورد چاپ کنم (انشاءلله)). در مقاله انگلیسی هم مادرش کرد معرفی شده‌است (مانند اینجا). همانطور که می‌بینید نظامی را بخاطر کرد بودن مادرش، جزو مردمان کرد در آن مقاله نیز شمردند. در مقاله ویکیپیدا فارسی هم همینطور است. . این اطلاعات در مقاله آمده‌است. در رابطه با ابن سینا هم اشتباه می‌کنید زیرا چندین آثار فارسی بویژه دانشنامه علائی و رساله رگ-شناسی و اشعار فارسی (در کتاب نزهت المجالس) از اوست. در این مقاله نیز ننوشته‌است نظامی گنجوی "فارس"(که قومگرایان و تجزیه طالبان چنین گروهی را در ذهن خود ساختند و از آن هیولایی برای خود ساختند که مظلوم-نمایی کنند) بوده‌است. تنها نوشته‌است ایرانی بوده‌است (یعنی به زبانهای ایرانی تکلم میکرده‌است یا بخشی از سرزمین ایران بوده‌است). در ضمن لطفا اطلاعات خود را بدون سند/منبع متعبر وارد نکنید. زبان تاتی (فارسی) هنوز در اطراف باکو رواج دارد و روزگاری خیلی بیشتر گویشور داشت. در کتاب گیراگوس هم شهر گنجه را شهری پارسی-نشین با اندکی اقلیت مسیحی ذکر کردند و در این راستا بد نیست بدانید که در آن کتاب بین پارسی و کرد و ترک و عرب تفاوت قائل شده‌است. لطفا از مطرح کردن بحثهای قومی در ویکیپیدا سخت بپرهیزید و قوانین ویکیپیدا را یکبار دیگر مرور کنید. شما می‌توانید کاربر مفیدی برای ویکیپیدا باشید ولی آن بستگی به رعایت قانون ویکیپیدا است. زور سوپاس. --Khodabandeh14 ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)

جناب زانا چرا حاشیه می‌روید؟من می‌گویم ادب را رعایت کنید شما می‌گویید سانسور می‌کنید و کورد کورد نمی‌کنید و فارس فارس می‌کنید.من که از سخنانتان سر در نمی‌آورم.من که جایی را سانسور نکردم.فقط خواستم جریان بحث درست پیش برود.جناب خدابنده باادب دارند منابعشان را ارائه می‌دهند و مشخصا ویکی پدیا حامی چنین کاربرانی است شما هم منابع ارائه دهید اگر منبعی ندارید تا بدست آوردن آن سکوت اختیار کنید و به کسی توهین نکنید.اینجا کسی برای جنگ نیامده‌است.در ضمن مادرش کرد بوده پدرش چی؟شعر کردی هم دارد یا نه؟لپ کلام را جناب خدابنده گفتند.از فارس هیولایی ساختند تا به نیات دیگر برسند و این جور حرف زدن در اینجا منطقی نیست.در ویکی پدیا منابع معتبر حرف اول و آخر را می‌زنند چه از طرف فارس باشند و چه تورک چه کورد چه عرب و ...ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)


ادب را کاملا از این متن شما دریافتم. اگر شما از سخنان من سر در نمی‌آورید عجیب نیست چون اگر سر در می‌آوردید نه شما بلکه خیلی از شما بزرگتر هم سر در نمی‌آورد و اکنون وضع به این منوال نبود آینده در راه است من و شما می‌رویم و ما نیز چون نسل‌های قبلمان باید شرمنده نسل‌های بعدی باشیم امیدوارم که من کاملا اشتباه بکنم. این عکس العمل چند جانبه و چند نفری شما در رابطه با این بحث کوچک در مقابل این همه بحث مهم در جامعه برایم عجیب است ولی هنگامی که به صفحه شما مراجعه کردم قشنگ متوجه شدم شما چگونه هستید و من از اینکه با شما دهن به دهن شده‌ام واقعا برای خود متاسفم .تعصب در املا و انشای شما کاملا مشهود است.اتفاقا مظلوم نمایی از طرف شما است انگار در طول تاریخ حکومت دست کوردها بوده و اصلا فارسها مخصوصا در صد سال اخیر کاملا درست بوده‌اند وبقیه اشتباه همانند ترکیه اینکه شما این واقعیت را قبول ندارید اتفاقا این بحث دیگری است.جناب خدا بنده می‌گوید در زمان ساسانیان حرفی از کورد بمیان نبوده‌است یک عده رمه نشین بوده‌اند اما خود ایشان در یک اظهار نظر متناقض می‌گوید نظامی گفته ماردم آن رئیسه کورد!!!خنده دار است پس نظامی این کلمه کورد را از کجا آورده‌است شما حاظر هستید برای اثبات حرف خود حتی نظامی را زیر پا بیاندازید این برای من جالب است اما خیلی وقته عجیب نیست.البته باز می‌گویم گناه از شما نیست گناه بزرگان شما و مریان شما هستند که این کشور را مسموم و پر از دروغ ساخته‌اند البته شما باید چشمهایتان را بشورید جور دیگر ببینید از شاملو یاد بگیرید چرا امثال فروغی و کسروی را جلوی خود قرار داده‌اید شاملو در مورد ضحاک و فردوسی چه گفته حتما می‌دانید!جناب ناصر پورپیرار در مورد پارسیان چه گفته این را نیز حتما می‌دانید مطابق میل شما نیستند ولی جور دیگریست حتی اگر اشتباه باشد لااقل به آن فکر کنید.این آقا به من می‌گوید نظامی شعر کوردی دارد یا نه؟کاملا ملموس است که شما اصلا نگران ایران نیستید نگران فارس هستید تعصب شما در مورد دیگر اقوام ایرانی و حقیر جلوه دادن انها کاملا از مقالات و سخنانتان مشهود است اما آینده ایران دیگر دست شما نیست چه بخواهید و چه نخواهید کورد الان در ایران تعریف مشخص دارد تورک دارد بلوچ دارد عرب دارد اتفاقا فارس از همه بیشتر!و شما هر کس این سخنان را پیش می‌کشد قومگرا می‌نامید در حالی که این قومگرایی واکنشی در برابر همان کنش قومگرایی مفرط شمااست.مگر خط به خط سخنان شما با منبع و مدرک است؟!نه.من فقط یک بحث تاریخی و روانشناسی را پیش کشیدم که هنوز خدا راصدهزار مرتبه شکر آثار کوه بیستون که فرهاد آنرا تراشیده‌است باقیست شهر قصر شیرین نیز هنوز هست.طاق بستان در کرمانشاه هنوز آثار زمان خسرو پرویز را دارد مداین یا همان تیسفون پاییتخت نیز بین کرمانشاه و بغداد امروزی بوده آیا همه این مدارک تاریخی نیستند.شیرین ارمنی بوده مادرش کورد بوده پس در آن زمان هم کورد بوده و هم ارمنی مجنون عرب بوده پس عرب هم بوده!!!اینکه منابع خارجی به ایرانیان می‌گفتند پارسی بحث دیگریست چون امپراطوری پارسی هخامنش بسیار طولانی بود و در جنگ مستقیم با غرب آن زمان بود ولی مادها نه باآنان جنگیدند نمی‌دانم چقدر از سخنان من را گرفتید .بالاخره یکی بوده مثل من و شما که تاریخ نوشته با ضعف‌ها و کمبودها وبزرگنمایی‌های خود.هیچوقت قسمت شمال غربی ایران جز ایالت پارس و پارٍث(پارت)نبوده و جز میدیا بوده و گمان نمی‌کنم آنجا فارسی یافت شود اگر هم باشد کوچگر بوده‌اند این مناطق یا کوردنشین بوده کورد یعنی کورد امروزی و لورامروزی یا ارمنی بوده‌اند داستان تورک‌ها هم کمی گنگ است ولی باز دلایل وشهودهای منطقی مثل ریشه زبانی و صورت وشکل آنان نیز کاملا مشخص است که با دیگر ایرانیان متفاوت است.راستی من نمی‌دانستم آقای خدابنده که شعر بیستون را عشق کند وشهرتش فرهاد برد یک شعر قوگرایانه‌است و از این بابت از شما خیلی ممنون هستم که این مسئله را به من آموختید.شما را بخیرو مارا بسلامت عجب دردی هستی که هنوز درمانش راپیدانکرده‌ایم ای دیکتاتوری.راستی اسم من زانا نیست.ولی شما همان زانا بخوانید !اتفاقا خودم به این دقت نکرده بودم.--Xana ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)

جناب هر چه هستید(زانا رانا مانا خانا دانا یا هر چیز دیگر که نمی‌دانم) در جواب همه کلماتتان فقط یک کلمه می‌توانم بگویم.واقعا و از صمیم قلب برایتان متاسفم.بیش از این وقتم را برای شما نمی‌گذارم.با افکار خود خوش باشید.آنقدر تعصب چشمتان را بسته که دیگر چیزی نمی‌بینید.نظامی هم کووووورد مال شما ببریدش.من پرسیدم آیا شعر کردی دارد یا نه که گویا ندارد.خوب این شاعر کوورد بدون حتی یک بیت شعر کردی هم متعلق به شما ببینم چه سودی از وی می‌برید.در این مقاله که ما تنها از شما بی نزاکتی و جملات مبهم دیدیم.من از شما تنها ادب خواستم که این یک مورد هم در شما نیافتم برای خودم متاسفم که وقتم را برای شما گذاشتم.از جناب خدابنده هم درخواست می‌کنم وقت خود را متمرکز خود مقاله کنند کسی نمی‌تواند بدون منبع تغییری در آن حاصل کند و هم کلام شدن با هر کسی نیز سودی ندارد.ایشان برای جنگیدن آمده‌است و آمده نوید این را دهد که در آینده قرار است نمی‌دانم چکار کنند.اصلا گویی ویکی پدیا را اشتباهی آمده‌اید اینجا محل بحث علمی است نه میدان جنگ.من می‌گویم ادب داشته باشید ایشان می‌گویند در آینده فلان است و فارس و تورک و کورد بهمان است اصلا صحبت این کاربر عجیب غریب است به نظر من.راست می‌گوید بزرگتر از ما هم سر از این حرفها درنمی آورد چون ایشان خیلی خیلی خیلی بزرگ تشریف دارند و حرفهای خیلی خیلی خیلی بزرگی می‌زنند که واقعا عالمانه‌است و از درک منه حقیر فراتر است.از صفحه کاربری من هم نمی‌دانم چه کلمه متعصبانه‌ای دیدند!!شاید جمله من امین هستم خیلی متعصبانه است!!باز هم شما را به ادب فرامی‌خوانم.و در ضمن لر هم کرد نیست.در شمال غربی ایران هم آذری زبانان بوده‌اند نه کردها.اینکه نظامی گفته مادرش کرد بوده با حرف جناب خدابنده تناقضی ندارد ایشان می‌گویند کرد آن زمان معنی قرن بیست و یکمی را نمیداده.سربازان مادی در سپاه هخامنشی بودند و مشخص است زبان همدیگر را می‌فهمیدند پس مشخص است ماد و پارس آن زمان هم زبان بودند.در ضمن برای بار آخر می‌گویم منبع ارائه کنید با زور و تهدید و بی نزاکتی تا به حال کسی مطلبی در ویکی پدیا نگنجانده‌است. ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)
در ضمن خواندن اینجا را به شما توصیه می‌کنم.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)

من هم اینجا را به شما توصیه می‌کنم.ادب ودیکتاتور

اتفاقا زوروتهدید و بی نزاکتی وعصبانیت وعصبیت کاملا از متنهای شما به چشم می‌خورد.چرا خودتان را به آن راه می‌زنید .تنها بحث من کوه بیستون و شهر قصر شیرین وآثار طاق بستان هنوز باقی است وبی ارتباط با داستان خسرووشیرین وفرهاد نیست دیگر نمی‌توانید منکر این بشوید لااقل.ازاین شواهد مملموس تر ومنبع واضح تر دیگر چه؟! منم همین را به بحث‌ها اضافه کرده بودم وگفتم احتمال بسیارزیاد او کورد باشد چون قهرمان داستانهایش کورد هستند همین !این همه داد وفریاد وتحقیروتوهین لازم ندارد.این منابع باقی مانده ازمنابع شما و شعرهای مبهم مثل پدر تفرشی و چه وچه که معتبرتر هستند .آنها یک نظر بود و در مقاله ذکر شده بود این هم یک نظر که از ویکی فورا پاک می‌شد!!!ویکی شما هم برای خودتان.حالا شما کووووورد را اینگونه به تمسخر می‌کشید حتما نشانه ادب است دیگر ما بایدادب را از شما یاد بگیریم.اسم من هم یک مخفف است ولازم نیست شما از شدت عصبانیت آنرا مسخره کنید البته جالب بود تحقیر ونزاکت را با هم مخلوط کرده‌اید.

جناب محترم من کرد را مسخره نکردم دیدم شما اصرار زیادی به دگرنویسی این واژه دارید و با این کار خواستم بگویم کووورد یعنی کرد خیلی غلیظ و کنایه‌ای بود به این دگر نویسی.وگرنه من به خودم اجازه نمی‌دهم به خاطر یک نفر یک ملت را به سخره بگیرم.این دور از ادب و شعور است.زانا تا آنجا که یادم است کلمه کردی بود و ایکس پیش از حرف صدا دارد در انگلیسی صدای ز می‌دهد.من فکر کردم این کلمه کردی است.شما را تنها می‌گذارم تا با خود بیشتر بیاندیشید.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)

با سپاس جناب ایرونیمن فکر کنم جناب خانا ویکیپیدا را جایگاه نبرد(و آنهم نبرد قومی!) می‌دانند. در رابطه با لغت "فارس" و "کرد" من توضیح خود را دارم و معانی امروزی این دو واژه (که بیشتر رد مورد "فرس" تقصیر حزب توده و چپ و شوروی است) در هزارسال پیش معنی دیگری داشتند. این نوع بحثهای قومی متاسفانه آفت ویکیپیداهای گوناگون شده‌است و بویژه مقاله نظامی در ویکیپیداهای مختلف. --Khodabandeh14 ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۰:۳۰ (UTC)

بندگان خدا سلام! شما کتاب چرا در مانده‌ایم حسن نراقی را خوانده اید؟به شما بعنوان یک قومگرای مفلوک -خودم را عرض می‌کنم -پیشنهاد می‌کنم آن کتاب را بخوانید.اگر هم خوانده‌اید که فبها.دروغ ریشه‌های این مملکت را خشکانید! .شما هی چرا به این و آن تهمت می‌زنید قوگرا متعصب در حالی که دیده فرو نمی‌برید به گریبان خویش.بالاخره در سده اخیر به هر دلیل ناخوشایند شما کورد و فارس 2 تعریف جدا با یک ریشه هستند مانند زبان آلمانی و انگلیسی تاریخ متفاوت دارند فرهنگ متفاوت پس جدا هستند حالا این داستان ناگهانی بوده و اصلا در قدیم همچنین بحثی نبوده این بر می‌گردد به اینکه چه غرضی پشت آن است و چه کسانی ضرر می‌کنند و یا فکر می‌کنند ضرر می‌کنند!!.فارسی به شدت تحت تاثیر عربی قرار گرفته از لحاظ لغوی کوردی هم از لحاظ لحن ادای حروف البته نه همه گویش‌های آن.اگر ایران اگر!بخواهد راه خود را پیدا کند بایدبناچار به این مسئله تن داد وگرنه آش همین آش و کاسه همین کاسه ، چون نه تورک و نه کورد نه عرب ونه هیچکدام دیگر چونکه هیچگاه مورد احترام نبوده‌اند دلسوزانه و مسئول در برابر هموطن و کشور خود نیستند برای همین است که هم جنگ داخلی داریم هم دروغ داریم هم رشوه داریم هم قومگرایی!!داریم هم جوک داریم هم خیانت و تا دلتان بخواهد از فرهنگ غنی ایرانی داریم هم دیکتاتوری!!!اینو یادم رفت.دیگر به آن صورت در میان مردم ملتی به نام ایران وجود ندارد همه فقط سر مسائل اقتصادی یا از روی جو گیری (اینجا معذرت خواهی نمی‌کنم!چون واقعا اینگونه‌است)ایران ...ایرانی می‌کنند. تو یعنی من یعنی ما اگر دلت میسوزه برای ایران دزدی نکن خیانت نکن دروغ نگو زور نگو .چون ایران را دوست نداریم در برابرش هم مسئول نیستیم.دلیلش به نظر من -البته من صاحب نظر نیستم نگید یارو خیلی ادعاس- همین بی احترامی‌هایی است که در طول تاریخ به همدیگر کرده‌ایم واگر همینگونه با همان روال قبل ادامه دهیم بالطبع همان خروجی قبلی را خواهیم گرفت و حتی شاید بدتر چون. اینهمه خشت زدم که عرض کنم شما باید تفکرتون رو عوض کنید چون تفکر شماست که الان سیستم را میچرخاند چه مذهبی و اسلامی باشد چه رضاخانی و به ظاهر ملی!حالا هی شما بگویید این یارو مشکوکه عجیب غریبه مبهم حرف میزنه بی ادبه!تفکر امثال شما ست که اصلا دیگراندیشی را برنمی‌تابد و اتفاقا خیلی هم خود را روشن فکر می‌پندارند(ببخشید دیگه) من میگم بیستون چیه قصر شیرین چیه مدائن (تیسفون ) کجا بوده گنجه کجاست؟ شما می‌فرمایید نظامی حتما باید در شعر کورد بودن پدرش رو ذکر می‌کرد کوردی شعر نگفته فلان منبع انگلیسی که نویسندش ایرانیه گفته فرهاد پارثی بوده باز من میگم بیستون چیه قصرشیرین چیه مدائن و طاق بستان چه هستند باز شما همون حرفای قبلی، و بحث را در یک لوپ بینهایت به نظر من به عمد می‌خواهید بیاندازید . بالاخره حکومت در سده‌های اخیربگونه‌ای دست فارسها بوده، بنا بدلایل بسیار کوردها از حکومت مرکزی دور بوده‌اند و کم کاری کرده‌اند بالطبع یارو فرنگی که تاریخ می‌نویسد گوشه چشمی به دول ایران و ترکیه و .... دارد تا یک عده آدم که فعلا دستشون از همه جا کوتاه است می‌آید می‌گوید پرشیا بجای ایران در حالی که خود مردم ایران هیچوقت نگفته‌اند سرزمین پارس گفته‌اند ایران!!!! حالا نظامی اگر کورد بوده فارسی شعر گفته و خیلی طبیعی بوده در آن زمان و چه در این زمان .در بدترین حالت نظامی فرض می‌کنیم کورد بودن برایش مهم نیوده که چنان گمان نمی‌کنم ولی از لحاظ نژادی کورد بوده خیلی از دانشمندان قدیم ایران به عربی نوشته‌اند و اصلا ایرانی بودن شاید شاید برایشان مهم نیوده اصل برایشان اسلام و امت اسلامی بوده!!!این دلیل نمی‌شود یارو عرب بوده!من هم چنین چیزی در مورد نظامی گفتم با توجه به آثار تاریخی باقیمانده در منطقه و مهمترین نکته اینکه کورد هیچگاه حکومت قدرتمندی نداشته‌است که از داشته‌هایش دفاع بکند گفتم نظامی باجتمال زیاد و بیشتر از سایر احتمالات (منبع ذکر شده شما)این بزرگ نژادش کورد بوده این بحث نه قومگرایانه‌است نه آنقدرهم بد که شما می‌فرمایید بندگان خدا اگر هم کورد بوده ایرانی بوده در نهایت فارسی سروده با آن زبان رسمی کسانی را که دوست میداشته بزرگ کرده و به دیگران معرفی کرده‌است مثلا مثلا شاید اگر کوری می‌سرود اصلا اثری از آن باقی نمی‌ماند (این یک حدس است دادو فریاد نکنید).راستی بنده خدا یک ملت و یا بقول شما یک قوم ناگهانی در تاریخ سروکله شان پیدا نمی‌شود و با این استدلال که اولین بار کلمه کورد در فلان سال ذکر شده و یا کورد در آن زمان چنان تعریفی نداشته و آن تعریفی که شما میگووید را داشته یک ملت زیر سوال نمی‌رود در تاریخ کاردوخ‌ها ذکر شدهاند گوتی‌ها لولوبی‌ها و... ذکر شده‌اند که ...مادها بوده‌اند عیلامیان بوده‌اند چه و چه وخیلی حدسهای دیگر.این بحثها قوم گرایانه نیست این مقاومت شما قومگرایانه‌است من هنوز بحثم همان بود که گفتم بیستون،قصرشیرین،طاق بستان،مداین(تیسفون). --Xana ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)بحثها را حذف نکنید لااقل فوبیا جان!

xana جان شما می‌گویی کرد بوده من می‌گویم پارس بوده خدابنده می‌گوید ایرانی بوده در جمهوری آذربایجان هم می‌گویند ترک بوده.تا صبح که هیچ تا سالها هم بحث کنیم هیچ یک از طرفین دعوا به جایی نمی‌رسند.فعلا که شعرهایش فارسی است و به کام فارسها.مثل هژار که شعر کردی گفته و به کام کردها.حالا حتی اگر هژار فارس هم بود و هفت پشتش فارس بود برای فارسهایی که حتی یک کلمه از معنی شعرهایش را درنمیایند فرقی نمی‌کند.حتی ترکها برای اینکه نظامی را ترک جلوه دهند شعر ترکی به اسمش جعل کرده‌اند پس فقط ژن و کروموزم طرف کافی نیست.شاعری هست که فارس بوده(اسمش دقیق خاطرم نیست) اما در عراق زندگی کرده و تمام شعرهایش عربی است.بنابراین حتی اسمی از او فارسها نمی‌برند(میبینید که من حتی اسمش را یادم نیست)اما در عراق کلی مشهور است.اگر هم بحث شما سر ژن و ژنوم و ژنتیک است الان نظامی نیست که ازش نمونه خون بگیرند ببینند جزو اموال کدام قوم حساب می‌شود.اینقدر هم قلم فرسایی نکنید اینجا جای بحثهای اینچنینی نیست.مطمئن باشید تا هفته بعد هم اینجا نصحیت کنید و یا مصیبتا سر دهید کسی نه ذره‌ای نظرش عوض می‌شود و نه مقاله تغییری خاصی می‌کند.همین الان هم نظامی را جزو کردها دسته بندی کرده‌اند و مطمئن باشید نه الان نه هیچ وقت و نه اینجا و نه هیچ زمان از وی به عنوان شاعر کرد یاد نخواهند کرد.تمام.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)
اضافه بر این.منابع ارائه دهید.این حرفهایی که امپرالیست و غرب تاریخ را مخدوش کردند هم زیبنده شما نیست.اتفاقا روشنفکران فرانسه که همیشه میگویند 200 سال بودن در فرانسه برای فرانسوی شدن اهالی جزیره کرس کافی است از کردها به عنوان ملت فراموش شده نام میبرند و کشوری مثل سوئد امکانات زیادی برای گروهای مختلف کرد فراهم کرده و همین غربیها مانع اعدام اوجالان بوده اند.پس اگر منبعی نمیابید اشکال از جای دیگر است.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)


آقای محترم خیلی از دانشمندانی که شما به آنها فخر میکنید و در همین ویکی از انها گفته اید اصلا یک اثر به زبان فارسی ندارند و فارس خوانده میشوند مثلا در مقاله با ابن سینا خود نیز بهمین مطلب اشاره کرده ایدوگفته اید آثاری به زبان فارسی بوی منسوب است ولی قطعی نیست که مربوط به او باشد یا نه !!!.جابر این حیان وخیلی های دیگر شما فقط همه چیز را به نفع خود میچرخانید و تناقض میگویید. اینکه اینجا جای چنین بحثهایی هست یا نیست را شما تعیین نمیکنید ویکی ارث پدری شما نیست!ومن نظامی را جز اموال خود حساب نکرده ایم و از کلمات تحقیر آمیز وبی ادبانه ومحرک استفاده ننمایید.من گفته ام احتمالا او کورد است مثل اینکه شما بگویید رازی ایرانی است .لازم نیست ویکی را تغییر دهیدویکی شما برای خودتان من بدنبال عوض کردن نظر شما نیستم آقا جان شما اگه نظرت اینگونه نبود که صبح تا شب تو ویکی نبودی و آنرا ارث خود به حساب نمیآوردید.شما غیر از توهین و تحقیر و تهمت کار دیگری بلد هستید؟ این حرفهایی هم که درمورد ملت فراموش شده گفتید بی منبع!!و بی اساس و یک نظر شخصی است و مربوط به خودتان است.راستی خیلی وقت است که شهرهای بیرون و خوارزم و هرات وگنجه جز ایران نیستند. شما چرا بیستون و قصر شیرین وطاق بستان وتیسفون را فراموش میکنید .--Xana ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)

آقا جان ویکی پدیا و نظامی و هر که دوست درید ارث پدره شما.بیشتر از این وقتم را برای شما نمیگذارم.شما نیاز به تحریک ندارید.اینجا جای بحثهای قومیتی نیست این را من نمیگویم جزو قوانین ویکی پدیاست.من با بی نزاکت بحثی ندارم.جوابتان را هم دارم اما اینجا جایش نیست.به نظرم شما تعصب زیادی از حدی به قومیت خود درید از دگر نویسی واژه کرد به صورت کورد(که در فارسی موجود نیست) هم این قضیه کاملا روشن است.اول من به شما گفتم ادب را رعایت کنید نه چیزی دیگر.نظامی هم به نظر من پارسی است.شما هم بروید کمی ادب یاد بگیرید بعد بحث کنید جناب کورد.در باره ابن سینا هم مثل باقی چیزها در اشتباه مطلق هستید.حداقل مقاله اش را بخوانید.البته عینک تعصبیتان را بردارید.شما اینجا را با میدان جنگهای نژادی اشتباه گرفتید.شما هنوز فارسی حرف زدن نظامی را با فارسی حرف زدن خودتان یکی میکنید دیگر چه انتشار بیشتری از شما باید داشت؟من هیچ بحثی با شما ندارم جز اینکه ادب را رعایت کنید.من مثل جناب خدابنده صعه صدر ندارم که با سکوت جوابتان را بدهم.پس بهتر است اگر واقعا پاسخ من را میخواهید ایمیل دهید تا بگویم آنچه را اینجا توان گفتنش نیست.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۴۸ (UTC)
از مقاله ابن سینا فقط یک سطر:افزون بر این، ابن‌سینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشته‌است. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آن‌ها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابن‌سینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شده‌است.[۸]ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)

با سلاممتاسفانه جناب خانا سیاست و تاریخ را با هم میامیزند. من کاری با بحث سیاسی او ندارم (زیرا نه تنها غلط است) ولی خواستم به چند نکته تاریخی به طور مختصر دوباره اشاره کنم:1)

ابن سینا چند آثار مسلم فارسی دارد که مشهورترینش همان دانشنامه علائی است (و هیچ شک و تردیدی در انتساب آن به ابن سینا وجود ندارد). همچنین رساله رگشناسی. چند رباعی هم از او در کتابهای متعدد مانند نزهت المجاس ذکر شده است. ذکریا رازی هم به طور واضح یک ایرانی است، و اسدی طوسی در مناظره طولانی خود "عجم و عرب" او را فخر ایرانیان میداند:[۴](البته در این لینک تنها بخشی از آن مناظره آمده است).در ضمن اسدی طوسی، کهنترین شاعر دری-گویی است که آرامگاهش در آذربایجان و مقبره الشعراء تبریز هنوز واقع است. بد نیست این نکته را ذکر کنم که کهترین شاعر دری-گوی (که خود را نیز پارسی میداند و دهقان تبار است) یعنی قطران تبریزی، در خود شهر گنجه و در دربار شدادیان کردتبار خدمت میکرد. حالا جناب خانا، شدادیان را شاید ندانند، ولی یکی از اولین حکومتهای کردتبار پس از اسلام، همین شدادیان بودند و قطران تبریزی، در دربارشان همان پارسی-دری سروده است. پس بهانه حکومت را نمیتوان الزاما برای پشتیبانی پارسی-دری دانست.

2) مقایسه شاعر با دانشمند/فیلسوف و غیره یک مقایسه بی معنی است. شما میتوانید آثار عربی ابن سینا را به فارسی ترجمه کنید و آثار فارسی او را به عربی ترجمه کنید. اما هیچکس نمیتواند شعر نظامی گنجوی یا حافظ یا خاقانی و غیره را به زبان دیگری ترجمه کند بدون اینکه به خود شعر آسیب برساند. زیرا اشعار نظامی یا حافظ بسیار وابسته به خود زبان هستند. همانطور که برای نمونه حیدربایای شهریار یا مم و زین احمد خانی را اگر به زبان دیگر ترجمه کنید، معنی خود را در حد فراوانی از دست میدهند. رابطه شاعر با زبان، یک رابطه مستقیم است ولی رابطه یک دانشمند با زبان، یک رابطه غیرمستقیم هست. برای نمونه اگر من یک کتاب ریاضی به انگلیسی بنویسم، شما میتوانید آن را به فارسی و آلمانی و فرانسوی و عربی و غیره ترجمه کنید، و همان معنی را دارد. اما شاعر و زبان شعر یک رابطه غیرجدانشدنی دارند. پس فرض کنیم نظامی گنجوی جدش از آفریقا بود، اما هیچ آفریقایی بدون زبان پارسی نمیتواند از او بهره ببرد.

3)در ایران ساسانی، واژگان "کرد" و "فارس" چنین معانی که امروز برایشان تعریف میشود، هرگز نداشتند. این یک نکته ثابت شده در تاریخ است و نیازی به بحث ندارد. برای نمونه امروز کسانی که به "فارسی دری" سخن میگویند را "فارس" (آنهم تقصیر چپ است) مینامند در حالیکه در زمان حداقل بیرونی و المسعودی و غیره، فارس یعنی در مقابل عرب/ترک بکار میرفت و بیشتر همان ایرانی-زبان بود، که زبان مشترک ایرانی-زبانان هم فارسی-دری بود، با اینکه میتوان به یقین گفت هر چند دهات و شهری، گویش خاص خود را داشتند. برای نمونه گویش هرات را میتوانیم در آثار خواجه عبدالله انصاری ببینم، گویش بلخی را در ذخیره خوارزمشاهی، گویش فارسی آرانی را در بخشی از اشعار نزهت المجاس و غیره. برای همین کسی مانند بیرونی که زبان مادریش خوارزمی بود (یک زبان نزدیک به اوستایی)، خود را شاخه-ای از پارسیان میداند. واژه کرد هم در تعریف حمزه اصفهانی آمده است که شما میتوانید خود جستجویی کنند.

حال احتمال اینکه پدر نظامی گنجوی به زبانی همانند زبانهای گوناگون کردی صحبت میکرد به اندیشه من قوی است. اما آنچه من بیشتر به آن احتمال میدهم، همان اینست که زبان پادرش مانند تاتی قفقاز باشد زیرا وجود 24+ شاعر تنها در یک قرن تنها در یک کتاب (به نام نزهت المجالس) این نکته را ثابت میکند. برخی از این شاعرها نامشان هست "دختر سالار" "مهستی گنجوی.." و غیره. آن سند هم که گیراگوس آورده است (در کتاب تاریخ ارمنیان) همزمان نظامی گنجوی است، در آن سند اتفاقا بین "ترک" "عرب" "پارسیان" و "کرد" نیز تفاوت گذاشته است ولی گنجه را دارای انبوهی از پارسیان و اندکی مسیحی دانسته است. در هر دو صورت، شکی نمیماند که پدر نظامی گنجوی به یکی از زبانهای ایرانی تعلق داشته است. در بخشی از خسرو و شیرین، به زن قفقچای خود (که یک بنده بوده است که فرمانروای دربند به او هدیده داده است) اشاره میکند و به پسرش محمد اشاره میکند و در این رابطه میگوید:"چو ترکان گشت سوی کوچ محتاج

به ترکی داده رختم را به تاراج

اگر شد ترکم از خرگه نهانی

خدایا ترک​زادم را تو دانی"

ترکزاد در ادبیات آن دوران فارسی به کسانی میگفتند که پدرشان ایرانی باشد و مادرشان ترک. در شاهنامه این نکته بارها آمده است:

یلان-سینه به گردیه:سخن بس کن ز هرمزد ترکزادکه اندر زمانه مباد آن نژاد(هرمزد مادرش در شاهنامه ترک بوده است)

چنانکه میبینید این واژه "ترکزاد" به طور "نژاد" متفاوت به کار رفته است (یعنی نه ترک و نه ایرانی ولی کسی که مادرش ترک(تورانی) بوده و پدرش ایرانی است):"بهرام به هرمز:بدو گفت بهرام کای ترک زادبه خون ریختن تا نباشی تو شادتو خاقان نژادی نه از کیقبادکه کسری تو را تاج بر سر نهاد"

باز بهرام آذرمهان به سیمابرزین در رابطه با هرمز:"که این ترکزاده سزاوار نیست

به شاهی کس او را خریدار نیست

که خاقان نژادست و بدگوهرست

به بالا و دیدار چون مادرست

تو گفتی که هرمز به شاهی سزاست

کنون زین سزا مر ترا این جزاست"

البته این در رابطه با هرمزد بود اما افراد دیگری نیز بودند مانند فرود بردار کیخسرو.

جریره به فرود(برادر کیخسرو که مادرش تورانی بوده است که در شاهنامه تورانیان را با ترکان یکسان گرفتند هرچند این دو تفاوت دارند). طوس در رابطه با او میگوید:"یکی ترک‌زاده چو زاغ سیاه برین گونه بگرفت راه سپاهنبینم ز خودکامه گودرزیانمگر آنک دارد سپاه را زیانبترسیدی از بی​هنر یک سوارنه شیر ژیان بود بر کوهسار"

و فرود یک جا دیگر "ترکزاد" خوانده شده است و به مادر تورانی او:"بدو داد پیران مرا از نخست وگر نه ز ترکان همی زن نجست نژاد تو از مادر و از پدرهمه تاجدار و هم نامور"


خلاصه پدر نظامی گنجوی "ترک" نبوده است.

دکتر بهروز ثروتیان نیز بیت زیر را بر پارسی بودن پدر نظامی گنجوی کافی میداند و میگوید.((Servatiyan, Behruz. “Lili o Majnoon”, criticial edition and commentary. Amir Kabir publishers, 2008. Pg 424))

"دهقان فصیح پارسی زاد: نظامی گنجه​ای

عرب:مجنون و پدر اویادداشت- سرآغاز بندهای لیلی و مجنون همه به توضیحی کنایی آراسته است و شاعر بالکنایه اشاره میکند که این بخش از خود اوست یا در داستان اصلی و به زبان عربی آمده است. بیت اول بند 36 از اهمیت به سزایی از نظر تاریخ تحقیق در زندگی و آثار نظامی برخوردار است و آن اینکه شاعر شغل و موقعیت اجتماعی خود را که «دهقان» بوده است و همچنین نژاد او که خود را «پارسی زاده» می​نامد، به تصریح بیان داشته و هیچگونه تردیدی در صحت بیت و مطلب نیست و با تحقیق درباره​ی دهقانان قرن ششم در آذربایجان و بررسی "پارسی" که آیا نظر او «ایرانی» است یا زبان «پارسی» و یا هر دو، گوشه​ای از حیات و موقعیت اجتماعی شاعر آشکار میگردد."

در ضمن دکتر بهروز ثروتیان از آذربایجانیان ایراندوست ایرانی هستند و هم دیوان حافظ را به ترکی آذربایجانی و هم بهترین ترجمه حیدربابای شهریار را به فارسی انجام دادند.


4) ایران در زمان نظامی گنجوی به عنوان یک سرزمین گسترده وجود داشته است. خود نظامی گنجوی سه تا از پادشاهان را پادشاه ایران خوانده است و همچنین از حضرت محمد(ص) خواسته است که به سوی ایران بیاید.خطاب به ممدوح خود، فرمانروای اتابکان مراغه (که از ترکان قفچاق بودند):همه عالم تن است و ایراننیست گوینده زین قیاس خجلچون که ایران دل زمین باشددل ز تن به بود یقین باشدزان ولایت که مهتران دارندبهترین جای بهتران دارندخطاب به ممدوح خود شروانشاه:این نامه نغز گفته بهتر طاووس جوانه جفته بهتر خاصه ملکی چو شاه شروان شروان چه که شهریار ایران

خطاب به ممدوح خود، پادشاهان ایلدیگوزید (اتابکان آذربایجان): در آن بخشش که رحمت عام کردنددو صاحب را محمد نام کردندیکی ختم نبوت گشته ذاتشیکی ختم ممالک بر حیاتشیکی برج عرب را تا ابد ماهیکی ملک عجم را جاودان شاه

ستایش از حضرت محمد(ص):سوی عجم ران منشین در عرب زرده روز اینک و شبدیز شبملک برآرای و جهان تازه کن هردو جهان را پر از آوازه کن


باید توجه داشت که ملک عجم (خاقانی و ده ها شاعر دیگر و در دوران صفویه نیز کاربرد داشته است) همان ایران است. در اینجا نظامی دوبار ایران و دوبار "ملک عجم" را بکار برده است و بنابراین گنجه آران و مراغه آذربایجان و شروان را در کل بخشی از ایران بزرگ میدانسته است.نظامی گنجوی به ایرانیت علاقه شدیدی داشته است و این را میتوان از در مقدمه خسرو و شیرین دید که دوستش به او خرده میگیرد که چرا "رسم مغان را زنده کردی" و او هم پاسخ خوبی میدهد. همچنین چهار بار از شاهنامه و فردوسی نام میبرد و حتی خواندن شاهنامه را به پسر خود و پسر شروانشاه سفارش میکند.

در ضمن لغت "فرس" "فارس" و غیره برای ایران از نویسندگان ایرانی هم گاهی بکار رفته است.. اما در دوران ساسانیان همواره نام کشور ایرانشهر بوده است. اما بخاطر اینکه مهمترین سلسله-های ایرانی یعنی هخامنشیان و ساسانیان از سرزمین فارس برخاستند، منابع یونانی و ارمنی و آسوری و عرب و غیره.. نام ایران را نیز "فارس" خواندند و اگر رضاشاه تغییرنام نداده بود، امروز نیز نام جهانی کشور همان پرسیا میبود.

5)فرهاد یک شخصیت اسطوره-ای هست و هرگز نمیتوان او را "کرد" یا "فارس" یا "ترک" یا هرچه دیگر دانست. [۵]برای همین حرف جناب خانا برای من از اول عجیب بود. این مانند اینست که بگوییم که "کاوه آهنگر" یک "کرد" بوده یا "فارس" بوده! همه اینها جزو میراث مشترک ایرانیان است و تعلق به گروهی خاص ندارد. زیرا دوره اینها به دورانی برمیگردد که دیگر چنین چیزهایی به نام "کرد" و "فارس" مطرح نبود.

در مورد آثار دیگری هم که گفتند: مدائن هم پایخت ساسانیان است. طاق بستان هم یک آثار ساسانی است. بیستون هم یک آثار هخامنشی است. حالا اگر شما میخواهید اینها را "کرد" بنامید، به اندیشه من اندکی خطا رفتید زیرا اینها خود را "ایرانی" میدانستند و البته کرد نیز ایرانی است، ولی زمانیکه ما میگوییم "ایرانی" یعنی میراث مشترک ایرانیان. نظامی گنجوی هم میراث مشترک ایرانیان است (فارغ از زبان پدریش) و متعلق به ادبیات مشترک ایرانیان که همان فارسی هست. استاد شهریار هم جزو میراث ایرانیان است و هم متعلق به ادبیات ترکی آذربایجانی و هم پارسی.

حال با یک نکته دیگر تمامش کنم:کرد (که اتفاقا بخشی از خانواده من نیز کرد هستند) بدون "ایرانیت" هرگز معنی ندارد و اینکه امروز بخشی از کردهای عراق و سوریه و حتی گاهی ایران برای خود تاریخ جداگانه از اول مادها تا امروز میسازند تنها یک تاریخ جعلی است. امروز ثابت شده است که حتی زبان مادها بیشتر نزدیک به زبانهای مرکزی و تالشی است (و هیچ زبان ایرانی نمیتواند آن را نیای مستقیم خود بداند). "کرد" و "فارس" هم کاربرد متفاوتی در تاریخ داشتند و همانطور که آرانیهای قفقاز (چه ترکزبان چه تاتزبان و غیره) نمیتوانند هویت جدا از ایرانیت برای خود بسازند، کردها هم نمیتوانند هویت جداگانه از ایرانیت برای خود بسازند. زیرا میشود مانند افرادی که رستم و فرهاد و کاوه آهنگ و "ساسانیان" و "مادها" و غیره را "کرد" میدانند درحالیکه اینها میراث مشترک ایرانیان است و نمیتوان آن را در "کرد" بودن محدود کرد. به علاوه اینکه، امروز مشهورترین تاریخ دانان ایرانشناس مانند مینورسکی و فرای و ایواناف و غیره میگویند که واژه کرد در زمان ساسانیان و اوایل اسلام، یک واژه اجتماعی بود و نه قومی (هرچند نویسندگان کرد عراق نیز با همان راه و روش زهتابی ) برای خود تاریخ پنج هزارساله میسازند..

به هر حال من میتوانم این بحث را تا ابد ادامه دهم، ولی از جناب خانا خواسته میشود که با سند/منبع حرف بزنند. یعنی قوانین ویکیپیدا همین است. سپاس. حالا جناب خانا، لطفا به این گفتارهای "تورک" "فارس" "کرد" و "عجم و عرب" "حیدری و نعمتی" پایان دهید، و به بهبود دانشنامه با اوردن منابع علمی و بدون طرف، همت کنید.--Khodabandeh14 ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۱۴ (UTC)


جناب خدابنده14 راستش من زیاد وقت ندارم که در اینجا بنویسیم و جواب شما را بدهم،این بحث را شما شروع کرده اید،من فقط دیدم در ویکی انگلیسی نظامی بدون آوردن لینک ذکر منبع کورد شناخته شده و در ویکی فارسی با منبع!این که تاریخ کورد وکوردستان چگونه است نه شما و نه بنده فعلا در ان سطح نیستیم که اظهار نظر بکنیم (در رابطه با پاراگراف یکی مانده به آخر سخنانتان)ویک نظر شخصی است.از اطلاعات خوبتان ممنون استفاده کردم ولی سخن من هم همین است میگویم آن بزرگان ودانشمندان همه ایرانی بوده اند اما بسیاری از آنان حتی یک اثر به زبانهای ایرانی نداشته اند آیا میتوانیم آنان را عرب بخوانیم ؟ بالطبع نه(فارسی سرودن نظامی و دیگر شاعران غیر فارس زبان ایران داستان خود را داردو ربطی به فلسفه وشعر ندارد).من هم مثل شما میگویم به احتمال قوی همانگونه که خود گفتید پدر او کورد بوده ولی زبان دیگر ایرانیان فارسی و یا نزدیک به آن بوده اوبرای همه ی ایرانیان نوشته من چیز دیگری غیر از آن نگفته ام. شما ترکزاد را کسی معنی کردید که مادرش ترک باشد،آنگاه پارسی زاد را چه معنی میکنید؟یعنی کسی که هم پدرش و هم مادرش پارس باشد؟!!! پس رئیسه کورد چیست؟اینکه تاریخ را با سیاست درآمیخته ام اتفاقا کاری است که شما در طول تاریخ کرده اید و در اصل نیز این دو مبحث اصلا و به هیچ وجه جدای از هم نیستند. بالاخره اکنون در نزدیکی بغداد و تیسفون آن زمان هنوز کوردها زندگی میکنند.تکلیف استان کرمانشاه و شهرهایش قصر شیرین و اثر فرهاد تراش بر روی کوه بیستون که منظور بنده بود نه کتیبه آن برادر من. اینکه آنجاها الان ساکنانش کورد هستند و در نزدیکی آنجا کورد زندگی میکند امری بدیهی است.شدادیان بله ودیگرانی نیز کورد بوده اند .در مورد ساسانیان هم به هر منبعی نمیشود اکتفا کرد همین که پاییتخت آنان در تیسفون بوده و در نزدیکی آنجا هنوز کوردها زندگی میکنند از هر منبع دیگری معتبر تر است بهمان دلیل باز تکرار میکنم برای فرهادتراش بیستون وقصر شیرین وگنجه و غیره،اینکه در زمان حمله مغول و کم کم زبان مردم شهر گنجه عوض شده باشد وترکی گشته باشد امری تقریبا مسلم است وگرنه آنجا یا ارمنی بوده اند و یا کورد که همان ایرانی و به تعبیری پارسی شاید بتعریف آن زمان، هنوز در بعضی از روستاهای اردبیل کوردزندگی میکنند تالشی آنقدر که من آشنا هستم و من دوستان تالشی داشتم بسیار به زبان کوردی نزدیک است-اتفاقا تالشی یک زبان است نه کوردی است و نه فارسی-.اینکه ساکنان آنجاها را در آن زمان پارسی اگر خوانده باشند منظور همان ایرانی است و نه فارس زبان.در نهایت میخواهم عرض کنم که او اگر کورد بوده ایرانی هم بوده مانند بقیه بزرگان و دانشمندان ایرانی دیگروهیچ کس او را در کورد بودن محدود نکرده همانگونه که سعدی را درایرانی بودن و گوته در آلمانی بودن نمیتوان محدود کرد.در نهایت این دانشنامه کاملا یکجانبه نگر و تا حدودی در همین بحثهای ایچنین فاسد است و من بسیاری را دیده ام که از این مسئله ناراضیند چه افغان و چه تورک و عرب و کورد و حتی فارس زیرا عده ای هستند که بر آن چنبره زده اند و متاسفانه کاری هم نمیشود کرد اکنون منابع انگلیسی و تورکی و ....بسیار بی طرفانه تر عمل میکنند نسبت به برادران فارس در برابر هموطنانشان .در نهایت جناب خدابنده 14 لطفا در نوشتارهای خود یکجانبه نگر نباشید وسعی نکنید همه چیز و همه کس را ابتدا فارس و درنهایت ایرانی معرفی نمایید.ایران یعنی همه اگر آن زمان ایران را پارس و عجم وپرشیا و یا هر چه میخواندند الان دیگر ایران به معنی ایران یعنی هم تورک وهم کورد وهم ترکمن وهم فارس و هم بلوچ و عرب و... خوانده شودوشما نیز سعی کنید در نوشتارهای خود به این نکته توجه فرمایید وسعس نکنید ایران را به قوم خاصی ترجمه کنید.چون در قرن حاضر متاسفانه یا خوشبختانه این تعاریف وجود دارند و 2000 سال دیگر در مورد امروز بیشتر صحبت خواهند کرد تا 2000 سال پیش.نظامی ایرانی است و متعلق به بشریت که به احنمال زیاد کورد بوده همانگونه که حافظ ایرانی است ومتعلق به بشریت که حتما فارس بوده.شاد باشید.— پیام امضانشدهٔ قبلی را 213.233.190.229 (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.

با سلام

اول در رابطه با مقاله انگلیسی هم چیزی در رابطه با پدرش نگفته است. اینکه میبینید این همه به کرد بودن ریشه نظامی هم در آنجا اهمیت دادم(من تمامی منابع در رابطه با کرد بودن نظامی را وارد مقاله انگلیسی کردم و نهکس دیگر) نیز بخاطر این بود که کرد جزو بخشی از ایرانی حساب میشود. برای همین نه تنها گفتم که مادرش کرد بود بلکه خالش (دائی او) نیز که او را پرورده کرده است نیز کرد بود. اینکه میبینید نیز در "رده مردمان کرد" در آن مقاله قرار گرفته است را من آن را اضافه کردم. اما شما دوست گرامی چکار کردید بجز اینکه به سایر هموطنان خود بپرید؟شما شاید نبودید, ولی من با ده ها پانترکیست در آن مقاله سر و کله زدم. بحث اصلی آنها هم کرد/فارس و غیره نیست.. آنها میخواهند بگویند که اصولا نظامی گنجوی ایرانی-تبار نبوده است. من اطلاعات خوبی در مورد پنج گنج دارم (و نمیدانم شما پنج گنج را خواندید یا نه)؟ داستان هم نامش "فرهاد و شیرین" نیست بلکه "خسرو و شیرین" است و خسرو همان پادشاه ساسانی است.

زندگی کردن گروهی در این زمان را نمیتوان الزاما به آن زمان پیوند داد. برای نمونه یعقوبی نیز میگوید که مردمان کرمانشاه از "اکراد و پارسیان" هستند. من این دو واژه را باز بیشتر به گونه اجتماعی میپذیرم. اصولا زبانهای کردی ریشه در پارثی/پارسی میانه و غیره دارند, و اگر بخواهیم در آن زمان بحث کنیم, دیگر نمیتوانیم بگوییم که فرهاد(که به نظر محققان یک فرد اسطوره ای هست) به زبان کردی کلهری یا کردی کرمانشاهی یا هورامی یا جافی یا فارسی دری و غیره سخن میگفت! ما اطلاعاتی از زبانهای آن دوران نداریم و تنها چند کتیبه به پارسی باستان و پارسی میانه و پارثی داریم. احتمال قوی میدهم که اگر فرهادی وجود داشت (و در ضمن آن قصر شیرین هم منسوبی هست و حتی نام قصر شیرین نیز مال پس از اسلام است و نمیتوان الزاما به شخصیت اسطوره-ای مانند فرهاد یا شیرین آن را نسبت داد), زبانش پارسی میانه یا پارثی بود. همچنان بد نیست بدانید که شیرین واقعی حتی ارمنی نیز نبود(برخلاف شیرین نظامی گنجوی) بلکه آرامی و از خوزستان بود (که در این مورد نیز تحقیقات جدی شده است و با منابع همزمان و نزدیکتر دوران ساسانیان این نکته ثابت شده است).

در رابطه با فرق پارسیزاد با ترکزاد باید به محتوای و کاربرد این واژگان در ادبیات نگاه کرد. یعنی چگونه این واژگان بکار رفته اند. واژه ترکزاد در شاهنامه و متون ادبی در آن دوران به کسانی گفته میشد که پدرشان ایرانی و مادرشان ترک بوده است و معروفترین این افراد همان هرمزد ترکزاد است (اصولا این واژه بخاطر هرمزد رایج شد). هر سه نفر شاهنامه که این لقب را داشتند نیز پدرشان ایرانی و مادرش تورانی بوده است (که تورانیان در زمان شاهنامه با ترکان یکی گرفته شدند). در سیاست نامه و بلعمی و غیره نیز این واژه همینطور بکار رفته است.

در رابطه با واژگان "فارس" "کرد" و "ایرانی" و غیره.. ما باید این واژگان را جوری بکار ببریم که در هشتصد و پنجاه سال پیش بکار برده شدند. یعنی مقاله مربوط به نظامی گنجوی باید آن واژگان را در زمان و مکان و محتوای خودشان بکار ببرد.یعنی ایرانی به معنی ایرانی-زبان, و نه ایرانی به معنی شهروند کشور کنونی ایران. ایران یعنی به معنی ایران بزرگ و نه کشور ایران کنونی (همان که نظامی چهار بار آن را در رابطه با ممدوحان خود آورده است). در انگلیسی یکی را "ایرانیک" میگویند و دیگری را "ایرانی". ولی در فارسی میتوان ایرانی-تبار را بکار برد و "ایرانی" (شهروند کشور ایران).

در رابطه با زبان فارسی و گنجه ولی من با شما همنظر نیستم زیرا کتاب نزهت المجالس به گونه واضح نشان میدهد که زبان روزمره و کوچه و بازار شهرهای آران و شروان فارسی بوده است. امروز هم تاتی قفقاز (مقاله آن در همین ویکیپیدا فارسی است) نیز در آران وجود دارد. نه نظامی و نه شاعران زنی که در این کتاب آمدند ربطی به دربار داشتند. رضیه گنجه-ای برای نمونه یک زن شاعر است که در این کتاب رباعی دارد. خوب زنان که در آن دوران اغلب سواد نداشتند. در ضمن محض اطلاعات جنابعالی, خود من طبری/کرمانشاهی و تهرانی-زاده هستم (و خودم را نیز ایرانی میدانم).

در مورد تسفون هم باز به اندیشه من زبان ساسانیان همان پارسی میانه بوده است و ابن ندیم حداقل میگوید که در مدائن زبان پارسی دری نیز رایج بوده است.گویشها/زبانهای دیگر مانند گیلکی و گویشهای کردی و تالشی و لکی و لری و طبری و غیره در متون تاریخی دوران اسلامی به نام "فهلویات" و "فرس قدیم" شناخته شده اند. برای همین اشعار باباطاهر را "فهلویات باباطاهر" مینامند. منطقه کردستان هم جزو همان "فهله" حساب میشود که زبانش را "فهلوی" میدانند.

در رابطه با تالشی هم حرف شما درست است و نزدیک به کرمانجی هست. اما برای نمونه کردی کرمانشاهی یا کلهری نزدیکتر است به لری (به اندیشه من) تا تالشی یا حتی کرمانجی. لری هم نزدیکتر است به فارسی تا برای نمونه کردی کرمانجی. اصولا چنانکه گفتم, واژگان "فارس" و "کرد" ..امروز یک تعریف مجازی هستند و کاربردشان در تاریخ گونه دیگری بود. واژه "لر" هم اولش یک واژه اجتماعی بوده است به نام سکونت در جله-گه گاه و کوه و غیره. حال این موضوع برای برخی خوشایند نباشد به نظر من اهمیت ندارد. نظر ریچارد فرای و مینورسکی در مورد این واژگانی که گفتم همین است.

من هم مانند شما زیاد وقت ندارم و امیدوارم تنها اگر در ویکیپیدا شرکت میکنید, اندکی از بحثهای قومی بکاهید و با منبع مستقل حرفهای خود را وارد کنید. در ضمن همانطور که گفتم, هرچه در رابطه با کرد و نظامی در مقاله انگلیسی میبینید را من وارد کردم. و یک مقاله مفصل 460 صفحه در مورد نظامی در پاسخ به ایرانستیزان را من نوشتم. تمرکزم هم در رابطه با کسانی(نویسندگان افراطی جمهوری آذربایجان) هست که ایرانی-تبار بودن نظامی را میخواهند مخدوش کنند. و کاشکی نظامی گنجوی هم چیزی مستقیم در رابطه با پدرش نیز گفته بود (چنانکه مادرش را گفت) تا امروز مورد طمع جمهوری آذربایجان و ترکیه قرار نمیگرفت (هرچند در نهایت چنانکه گفتم شاعر تعلق دارد به زبانی که بکار برده است). در عین حال از محتواهای داستانش (خسر و شیرین..) و نزهت المجاس و گیراگوش گنجه(که مردم گنجه را اغلب پارسی و اندکی مسیحی میداند) و ده ها سند دیگر (مانند پدر بزرگش که نامش آمده است و پیش از سلجوقیان است).. ایرانی-تبار بودن او مسلم است و فرضیه ترک بودن او بجز در ترکیه/آذربایجان در مکانهای علمی مطرح نیست. حال آیا گویش پدری او دری بوده است یا کرمانجی یا تالشی یا ..غیره ..مهم نیست و صد در صد نمیتوان به این نکته رسید. زیرا در آن زمان تمامی گویشوران این زبانها را "ایرانی" میخواندند و ترکان به آنها "تات" میگفتند و اعراب نیز به آنها "عجم" که بعدا خود ایرانی-زبانان این دو واژه را "تات" و "عجم" (به علاوه "تاجیک" که اول به معنی مسلمان عرب بود ولی کم کم به معنی تمامی مسلمانان ایرانی بکار رفت) را نیز بکار بردند. --Khodabandeh14 ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)

جناب خابنده با تشکر از اطلاعاتتان یک سوالی داشتم.در عنوان بالایی همین بحث کاربری چند بیت شعر از نظامی در نکوهش ترکان نوشته است.آیا این شعرهای صحت دارند و از خود نظامی است؟راستی در مورد اینکه نظامی در ترکیه و جمهوری آذربایجان ترک معرفی میشود.آذربایجان متاسفانه به ضرر خودش عمل میکند و نمیتوان دروغی را برای هیمشه به مردم گفت اما از لحاظ سواد و دسترسی به اطلاعات آزاد مردم جمهوری آذربایجان و کلا جمهوریهای تازه استقلال یافته در وضعیت بدی قرار دارند اما در ترکیه اینطور نیست و جعلیاتی که در سالیان دور حاکمین انها ساخته بودند دیگر توان ماندن ندارند و ترکیه از مردم باسوادی برخوردار است که در پی حقیقت هستند.هم مولانا در ویکی ترکیه فارس نامیده شده و هم پدر نظامی در ویکی ترکیه کرد نامیده شده.Müslüman olan babası Yusuf ile Kürt (پدرش یک مسلمان از مردم کرد به نام یوسف بود)که منابعی از مینورسکی آورده است مادرش هم که خودش گفته کرد بوده است.آن عده که در پی جعل تاریخ در این دهکده جهانی هستند (پانترکان) جزو منزوی ترین مردم جهان هستند که باد در قفس میکنند!البته اقدام شما در پاسداشت فرهنگ و تاریخ ایران زمین درخور سپاس است و من به عنوان یک ایرانی از شما سپاس گذارم.به هر حال به نظر من وی چه کرد بوده چه فارس ایرانی بودن وی اهمیت دارد.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)


با سلامدر رابطه با شعر بالا که یکی از کاربران آورده است بله آن شعر صحت دارد..در بخش اسکندرنامه آمده است:http://ganjoor.net/nezami/5ganj/sharafname/sh43/

البته این خطاب اسکندر به خاقان است ولی تا حدی نیز زننده است. جالب است که در مقدمه لیلی و مجنون نیز به این نکته اشاره میکند:ترکی صفت وفای ما نیستترکانه سخن سزای ما نیست آن که ز نسب بلند زایداو را سخن بلند باید...

یعنی همانطور که میگوید "ترکی صفت وفای ما نیست" در آنجا هم میگوید:"سُخن راست گُفتند پيشينيان

که عَهد و وَفا نيست در چينيان..اگر تُرکِ چيني وَفا داشتي

جهان زيرِ چين قَبا داشتي

"البته چین همان منطقه بخشی از آسیایه میانه و ترکستان چین است.. در ادبیات فارسی.. ماچین را چین اصلی امروزی میدانند..

دکتر بهروز ثروتیان در رابطه با مقدمه لیلی و مجنون نیز میگوید:"نگاه کن و بیندیش که از حقه​ی اندیشه خودت در گردنبند چه کسی مروارید به رشته می​کشی؟ یعنی من قدر و بهایی دارم و شعرشناس هستم.یادداشت-این سه بیت از نژادپرستی شاه اخستان و نظامی شاعر سرچشمه می​گیرد که دور از حکمت و خدادانی شاعر است و هرگز به عقل راست نمی​آید که عارف و حکیمی چون نظامی این سخنان را بر زبان آورد و خود نداند که در تعصبات خاص و زمان و مکان لای چرخ افتاده و در عصر حکومت ترکان سلجوقی در سراسر خاک ایران، تحت تأثیر احساسات تعصب انگیخته چنین سخنانی را برزبان قلم جاری می​کند:صفت وفای ما ترکی نیست و ما همانند ترکان بی​وفا نیستیم و سخن ترکانه و سرسری گفتن سزاوار ما نایست.

یعنی من شاه اخستان همانند محمود غزنوی از نژاد ترک نیستم که عهدی با فردوسی بسته بود و وفا نکرد. من از نژاد ایرانی هستم و به عهد خود وفا خواهم کرد و رنج و زحمت تو را پاداش خواهم داد.

طالع عقربی است با قوسیبخل محمد و بذل فردوسی(هفت پیکر)

آن کسی که از نسب و نسل بلند بزاید باید او را سخنی از دست بلند بیاوری و لیلی و مجنون را به هنر آراسته، در نهایت توانایی و چابکدستی به رشته​ی نظم بکشی.یادداشت-«سخن از دست بلند برای نسب و نژاد بلند» یک اندیشه​ی بی​پایه و بی​اساس به نظر می​آید!""


در کل به نظر میرسد نظامی گنجوی به ایرانیت خود افتخار میکرده است زیرا داستانهایش نیز اغلب مال ایران باستان است. چهار بار هم به شاهنامه در پنج داستان اشاره کرده است.

اما لغت ترک را نیز به طور منفی و مثبت بکار برده است که اغلب در مقابل هندو/حبش مثبت است. برای نمونه اسکندر را "ترکی رومی کلاه" نامیده استزیرا ترک در واقع در اینجا به معنی جهانگیر/سرلشکر است. یا شیرین را نیز "ترک" (به معنی زیبارو نامیده است)..

در این رابطه:

J.T.P. de Brujin, Hindi in Encyclopedia Iranica [48] " More prominent in poetry is the part played by the image of the Hindu in a confrontation of ethnic types, in particular when it is put in opposition to the Turk. The latter is associated with a fair complexion, beauty, and military virtues, which are qualities befitting the lyrical persona of the Beloved [q.v.] with its combination of attractiveness and cruelty. In contrast to this, the Hindu is “ugly, mean and blackish” (Schimmel, 1974, p. 244), and even cunning (cf., e.g., Hāfeẓ, Divān, no. 395, 1. 5: ḥilat-e Hendu). In one of Neẓāmi’s conceits an origin from Hend is ascribed to the crow in the description of a garden in winter, because he has stolen the song of the nightingale (Ritter, p. 12). But the Indian is above all the slave; saying that one is someone’s "Hindu” is a strong expression of devotion, especially in love. Notwithstanding the association with ugliness, items in the conventional description of a beautiful face which are remarkable for their black color, are said to be Indian, such as the mole (ḵal: ḵāl-e hendu ‘black beauty spot’), the locks (ṭorra, zolf)and the pupils of the eyes. In such imagery the link to ethnic characteristics is hardly relevant, so that it may be used together with features of another ethnic type in the characterization of a single person, e.g., when Neẓāmi describes the princess of Hend as āhu-ye Tork-čašm-e Hendu-zād (“a gazelle with Turkish eyes, of Indian blood”; Haft Peykar, p. 121).”http://www.iranicaonline.org/articles/hindu


Cemal Kafadar, "A rome of one's own: reflection on cultural geography and identity in the lands of Rum" in Sibel Bozdogan (Editor), Gulru Necipoglu (Editor), Julia Bailey (Editor) , "History and Ideology: Architectural Heritage of the "Lands of Rum" (Muqarnas), Brill Academic Publishers (November 1, 2007. p23: "Golpiranli rightly insists that ethnonym were deployed allegorically and metaphortically in classical Islamic literatures, which operated on the basis of a staple set of images and their well recognized contextual associations by readers; there, "turk" had both a negativeand positive connocation. In fact, the two dimensions could be blended: the "Turk" was "cruel" and hence, at the same time, the "beautiful beloved".

زیرا دیگر "ترک" اینجا واژه استعاره/نمادی است. برای "معشوق" "سپیدی" "روشنایی".. که این مفهوم اول در خراسان بوجود آمد.. و ترکانی که این مفهوم را در ادبیات فارسی باعث شدند همان زردپوستان آسیایه میانه بودند و نه گروه-هایی که در آذربایجان/ترکیه امروز میبینم (که در آن زمان وجود نداشتند).نظامی هم گوید:"سرآينده ترك با چشم تنگفروهشته گيسو به گيسوي چنگ"یا نظامی میگوید:"همه تَنگ چِشمي پَسنديده اندفَراخي به چَشمِ کَسان ديده اند"

و اینها ربطی به ترکزبانان امروی آذربایجانی که غالب از تبار قفقازی/ایرانی هستند, و ایرانی-زبان بودند, ندارند.


میتوان استفاده نمادین/استعاره را با موضوع قومی این واژه با آشنایی به زبان نظامی تفکیک داد. یعنی زمانیکه اسکندر دارد خاقان چین را خطاب میکند دیگر در واقع منظورش ترکان است. یا زمانیکه شروانشاه و نظامی با هم افتخار میکنند که از نسبت بلند هستند و ترکانه صفت وفای آنها نیست. اما زمانیکه برای نمونه اسکندر را "ترکی رومی کلاه" یا شیرین را "ترک چشم.." و غیره مینامد, منظور معشوق یا سرباز یا لشکر است..

برای نمونه زمانیکه حافظ میگوید:اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را...منظورش آن "زیباروی شیرازی" است..

در هر حال, پانترکیستها کاری که میکنند اینست که نمونه های مثبت و استعاره را میگیرند(و آن را قومی تعبیر میکنند!) ولی نمونه های منفی را نادیده میگیرند و فرق بین استعاره و قوم (مانند خطاب اسکندر به خاقان چین) را نمیدانند..حال پانترکیستها برای نمونه این نوع استعاره (که خاص نظامی نیست و عطار و سنایی و مولانا و حافظ.. ) آن را بکار بردند را میخواهند استفاده کنند و بگویند نظامی چون ترک بود! این حرفها را زد.

در حالیکه اینها توجه به مفاهیم گوناگون واژگان هندو/ترک/حبش/روم/زنگ در فارسی ندارند. ضمن اینکه اگر فرضیه غلط آنها را یک ثانیه درست پنداریم دیگر نمیتوانند آن بخش اسکندرنامه را نیز توجیه کنند.

البته جمهوری آذربایجان هم چند نفر مانند برندا شیفر را استخدام کرده است که برایش دروغ بنویسند ولی کم کم آنها نیز ناچارند تن به واقعیت بدهند. همین که پانترکیستها این همه صفحات سکایی و مادها و سومریها و غیره را در ویکیپیدا انگلیسی/فارسی و غیره خرابکاری میکنند نشانگر اینست که هنوز نمیخواهند به واقعیتهای مسلم تاریخ تن بدهند. در مورد نظامی گنجوی آنها متاسفانه سرمایه زیادی کردند(شاید صدبرابر ایران اگر نگوییم هزاربرار) که او را یک شخص "آذربایجانی"(که منظورش در واقع ترک اغوز هست زیرا در آن زمان اصطلاح "آذربایجانی" کابردی نداشت و مردم آذربایجان ایران هم به زبانهای فهلوی تکلم میکردند) معرفی کنند.. در شهرهای گوناگون جهان برایش مجسمه میسازند و او را به نام "شاعر آذربایجانی" معرفی میکنند.

در ویکیپیدا انگلیسی چون ایرانیان همت نمیکنند ناچار مقاله نظامی گنجوی آنچنان که باید نیست. البته اگر من نبودم, صد در صد بدانید که او را نیز آذربایجانی/ترک معرفی میکردند زیرا غربیها که از این چیزها سر نمیاورند(بجز چند دانشمند و محقق نظامی شناسی که این واقعیت را میشناسند و تاز همه آنها نیز از ترفند شوروی در این مورد آگاه نیستند) و کمتری کسی هم هست که شاید استدلالهای پانترکیستان را در مورد نظامی خوب بداند و پاسخ بدهد(که من در اینجا دادم):

[۶](این مقاله البته نیازمند یک بازرسی هست زیرا سند گیراگوش گنجه همزمان نظامی گنجوی است و آن را تازه یافتم..)

یعنی حدود 130+ سند جمع آوری کردم که نظامی گنجوی را Persian poet معرفی میکند ولی این را در آغازینه ویکیپیدا انگلیسی نگذاشتیم زیرا حدود هشت ملیون نفر در جمهوری آذربایجان وجود دارند که اگر این را در آغازینه بگذاریم..ناچار خرابکاری میکنند و آنها ده سند مخدوش دارند که مال نظامی -شناسان نیست.

یعنی اگر کسانی نباشند که هر روز چنین مقالاتی را چک کنند (که خودش دیگر یک شغل است!), باید ضعیف-تر نوشت تا وقت انسان گرفته نشود. در عین حال همه جا در آن مقاله به فرهنگ ایرانی و مادر و دایی کردی و غیره و ایرانی بودن داستانها اشاره شده است(از موثق ترین منابع که ماهها آن را دنبال کرد). همچنین چند ماه پیش یک لیست سی نفره جمهوری آذربایجان در ویکیپیدا روسی کشف شد و آنها سعی کردند در ویکیپیدا روسی نیز جعلیاتی را تکرار کنند و ایرانی بودن نظامی گنجوی را تا حدی که میتوانند مخدوش کنند. چند محقق ترکیه هم نیز در منابع غربی پیدا شدند که نظرهای عجیب و غریب میدهند ولی اینها نیز در مقابل حقیقت چندان نمیتوانند استقامت کنند. حتی اغلب اهالی جمهوری آذربایجان نمیدانند تمامی آثار نظامی فارسی است و برای همین جمهوری آذربایجان نیز به تازگی با همت پانترکیستان درونی سعی کردند آن دیوان جعلی را به نظامی گنجوی نسبت بدهند تا برفرض خود این واقعیت را مخدوش کنند! ولی چنانکه میبینید در همین ویکیپیدا فارسی در این مورد هم اکنون آگاهی داده شده است.امیدوارم در آینده یک مقاله علمی مختصر بیست صفحه به زبان انگلیسی در یک ژورنال (انشا’الله) در این مورد بنویسیم و همچنین جعلیات اینها را یکی به یکی ذکر کنم (مانند همان بیت گرگی و دیوان مجعول یک شاعر دیگر که به نظامی نسبت میدهند و غیره). دیگر پس از آن من نمیخواهم وقتم را بیشتر روی این موضوع هدر دهم و بلاخره هرچقدر هم سرمایه-گزاری کنند.. در هزارسال دیگر مردمان به حقیقت میرسند.

خلاصه, زمانیکه نظامی گنجوی میگوید:همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین سخن خجل

دیگر فارغ هر گویشی.. باید گفت که چنین شخصی خود را متعلق به تمدن بزرگ ایران میداند. یا زمانیکه آثارش همان خسرو و شیرین و اسکندر/دارا و هفت پیکر هست.. دیگر چنین شخصی تعلق به تمدن بزرگ ایران دارد.

اما متاسفانه ما دولتی داریم که این موضوع برایش مهم نیست و ناچار کشورهای دیگر که نوپا هستند(جمهوری آذربایجان و اوزبکستان و ترکیه..) افرادی مانند ابن سینا و نظامی و مولانا و بیرونی و غیره را سعی میکنند غارت بکنند.

حتی اگر مقدمه خسرو و شیرین را بخوانید, من فکر کنم اغلب مسئولان کنونی کشور مانند همان دوست نظامی گنجوی بیندیشند![۷]

البته باز صد رحمت بر ترکیه نسبت به جمهوری آذربایجان و اوزبکستان (که رودکی و ابن سینا را نیز میخواهند اوزبک معرفی کنند). چند نفر مانند من هم از وقت زندگی گذشتیم و به ویکیپیدا انگلیسی در این مورد با اسناد متعدد موثق ایرانی بودن این افراد را شانساندیم. اما یک نکته خوبی تاریخ اینست که اصل آن تغییر نمیکند و دستاوردهای فرهنگی را نمیتوان مورد غارت همیشگی قرار داد و بلاخره به صاحب آن فرهنگ برمیگردد. یعنی حتی ویکیپیدا هم اطلاعات غلط بدهد بلاخره اصل قضیه را نمیتوان تغییر داد. شاید ولی هزارسال طول بکشد که اصل قضیه را همه بدانند (و امروز برای نمونه جمهوری آذربایجان در غرب نیز سرمایه کلانی میکند که نظامی را یک "تورک اغوز" معرفی کنند).

فعلا همین جمهوری آذربایجان در ویکیپیدا آذربایجانی ادعا میکند که مادها و آتورپات و آترپاتکان و ده ها دستاورد فرهنگی و حتی کلیساهای ارمنی همه ساخت ترکان بودند(البته زردشت و سومریها را نیز همچنین).[۸]اما چنانکه میبینید در ویکیپیداهای متعبرتر انگلیسی و غیره این حرفها زده نمیشود. اما در مورد نظامی گنجوی, کم و بیش در زمان شوروی در شهر و خیابانی چند مجسمه و میدان و غیره به نام "نظامی" ساختند و این موضوع شاید صدسال طول بکشد..متاسفانه دولت آنها نیز افرادی را برای ویکیپیدا نوشتن استخدام کرده است و این افراد برخلاف پانترکیستهای معمولی اندکی زیرک/باهوش هستند و اگر تاریخدانی با آنها مقابله نکند, آنها خوب بلند که منابع گزینشی را انتخاب کنند و یک داستانی بسازند که یک فرد غربی شاید باورش شود. یعنی برای نمونه ده ها منبع را نادیده میگیرند و به دو سه منبع مجعول میروند و سپس یک داستانی نیز جعل میکنند. در هر حال, در مورد نظامی گنجوی من تا حدی جلوی این کار را گرفتم و یک مقاله علمی هم اگر انشاالله بنویسم (به حدود بیست تا سی صفحه) دیگر ویکپیدا و گوگل هرچه بگویند, محققان واقعی از حقیقت امر آگاه خواهند بود. متاسفانه ولی بگویم که اغلب ایرانیان به این نوع مسائل بی-تفاوت هستند و کار را همیشه یک دو نفر باید انجام دهند..

پیروز باشید.--Khodabandeh14 ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)

یک مقاله کوتاه هم اینجا در این مورد نوشته شده است:[۹]--Khodabandeh14 ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۳:۲۲ (UTC)

واقعا دستتان درد نکند جناب خدابنده.وقتی میبینم چنین میهن پرستانی هنوز هستند جدا دلگرم میشوم.من در ویکی پدیای فارسی خیلی تلاش کردم نگذارم ویکی پدیا تریبون قومگراها شو.حتی با قطع دسترسی طولانی مدت روبرو شدم اما باز برگشتم.امثال من اطلاعات شما را ندارند ولی باز در حد ویکی پدیای فارسی فکر میکنم تا اینجای کار جلوی خیلی از خرابکاریها در مقالات ریز و دشت را گرفته ام و تا تونسته ام به دوستانی مثل شما یاری رسانده ام.حرف شما درست است ماه هرگز برای هیمشه پشت ابر نمیاند.تا چند دهه پیش مردم ترکیه باور داشتند سومریان ترک بودند اما الان چنین نیست.هر چقدر هم خرج کنند نمیتوانند وجدانهای بیدار را بخرند.و نکته دیرگ هماطنرو که اکثر ایرانیان به این قضاای بی تفاوت یا بهتر بگویم اطلاعات چندانی ندارند مردم جمهری آذربایجان نیز همینطور هستند و اکثرا اطلاعات چندانی ندارند.این نظامی دزدی دست آخر به ضرر آنها تمام میشود زیرا با روشن شدن حقیقت از لحاظ روحی روانی مردمشان تهی میشوند و این اصلا خوب نیست.ირანის | ჩემი განხილვა ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۲۱:۱۲ (UTC)


اولا دوتا منبع نیست سه تاست.شما چقدر سعی دارید پدر نظامی را فارس معرفی نمایید نصف مقاله در مورد پدر نظامی شده،خنده دار است واقعا،احتمال کورد بودن مردم گنجه و تعداد 24 طایفه کورد در آنجا آمده است و تابلو است که مردم آنجا هیچگاه فارس نبوده اند اما ایرانی بوده اند ویا ارمنی که باز به نظر من ایرانیند.حالا اینکه شما آنقدر به فارس بودن پدر وی توجه دارید عجیب است.در زمان نظامی شهر تفرش به اسم طبرس بوده آنقدر که من میدانم و شما دارید اطلاعات غلط میدهید.راستش من نمیدانم این تهدیدات چه معنی دارد من اصلا برایم مهم نیست که کاربری حذف شود نشود و یا هر چه و نمیدانم چه کسی باید به شما هشدار بدهد. خدا نگهدارتان ما را بخیر شما امید نیست و نبود .راستی من خانا نیستم یه بار هم عرض کردم.

دوستان گرامی بهتر است وقت گرانبهایتان را صرف کارهای دیگر در ویکی پدیا نمایید گفتگو با این کاربر بیهوده است این کاربر خود را کرد معرفی کرده ولی مطمئن باشید کرد نیست چون معروفیت نظامی بخاطر شعرهای فارسی اوست و برای همین جذابیت چندانی برای کردها ندارد در اینترنت هم بگردید این عدم علاقه کردها به نظامی را خواهید یافت ( حتی مقاله نظامی در ویکی پدیا کردی را یک فارس نوشته است ).

)) الان بالاخره فارس وجود دارد یا ندارد؟!!! اینجا خودتان میگویید که مقاله کردی آنرا یک فارس نوشته است . اما در بالاتر میگویید فارسی وجود ندارد و ایران ایران می کنید . حالا چرا یک فارس میرود مقاله کردی مینویسد.!

خطاب به جناب زلی و جناب خانا

جناب خانا، کاربری به نام آتیلا کاقان برای دو ماه از ویکیپیدا منع شد زیرا اطلاعلات غلط داد. آن دو منبع هم که شما وارد کردید هیچ جا نمیگوید "پدر نظامی گنجوی کرد" بود. این دو منبع را اتفاقا من تحقیق کردم و پیدا کردم و در ویکیپیداها دیده میشود. لطفا این اخطار را جدی بگیرید و دست از این کار بردارید.

جناب زلی،لطفا منابع با منبع و مستند را پاک نکنید. من آن بخش نظامی و پیشینیگان را تمیز خواهم کردم. سپاس.--Khodabandeh14 ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)

جناب خانا همانند آتیلا کاغان اشاره غلط دادند:[۱۰]

در حالیکه این دو منبع میگویند:V. Minorsky, Studies in Caucasian History, Cambridge University Press, 1957, p. 34. Minorsky, Studies in Caucasian History, Cambridge University Press, 1957. pg 34:"The author of the collection of documents relating to Arran Mas’ud b. Namdar (c. 1100) claims Kurdish nationality. The mother of the poet Nizami of Ganja was Kurdish (see autobiographical digression in the introduction of Layli wa Majnun). In the 16th century there was a group of 24 septs of Kurds in Qarabagh, see Sharaf-nama, I, 323. Even now the Kurds of the USSR are chiefly grouped south of Ganja. Many place-names composed with Kurd are found on both banks of the Kur"


Jan Rypka (Rypka, Jan. ‘Poets and Prose Writers of the Late Saljuq and Mongol Periods’, in The Cambridge History of Iran, Volume 5, The Saljuq and Mongol Periods, ed., Published January 1968. pg 578:As the scene of the greatest flowering of the panegyrical qasida, southern Caucasia occupies a prominent place in New Persian literary history. But this region also gave to the world Persia’s finest creator of romantic epics. Hakim Jamal al-din Abu Muhammad Ilyas b. Yusuf b. Zaki b. Mu’ayyad Nizami a native of Ganja in Azarbaijan, is an unrivaled master of thoughts and words, a poet whose freshness and vigor all the succeeding centuries have been unable to dull. Little is known of his life, the only source being his own works, which in many cases provided no reliable information. We can only deduce that he was born between 535 and 540 (1140-46) and that his background was urban. Modern Azarbaijan is exceedingly proud of its world famous son and insists that he was not just a native of the region, but that he came from its own Turkic stock. At all events his mother was of Iranian origin, the poet himself calling her Ra’isa and describing her as Kurdish. "

البته این دو منبع هر دو نیز مال 40-50 سال پیش هستند و منابع تازه مانند نزهت المجالس و گیراگوش گنجه-ای پیدا شده است. اما در این دو منبع هیچ جا چیزی در رابطه با پدر نظامی نگفته است.

من فکر میکنم بزرگترین آفت ویکیپیدا همین است که افرادی اطلاعات غلط بدهند. لطفا از چنین کاری سخت پرهیز کنید. این منابع را من یک به یک میشناسم زیرا همه را من خودم در رابطه با آن تحقیق کردم. --Khodabandeh14 ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)

انگیزه نا مناسب در این مقاله مبرهن است

من بعنوان یک محقق و خواننده بی طرف باید بگویم که در مقاله نوشته شده شما ادبیات بسیار یکجانبه نگر و تا حدود زیادی هوشمندانه اما متاسفانه منفی بکار رفته است . من از اهالی مرکز ایران هستم ولی به عنوان یک خواننده باید عرض کنم ایران برای تمامی ایرانیان است نه صرفا منی که در مرکز هستم یا در شرق و....با تشکر

دوست گرامی آستین را بالا زده خود به اعتدال مقاله کمک نمایید.مقاله با ویرایش کاربران مختلف با عقاید مختلف در ویکی پدیا ساخته میشوند و نه به شکل یک تیم متخصص در این باره که همه فکر میکنند.با سپاس.IR00NY ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۱۵ (UTC)


به نظر من عبارت شاعر ایرانی تبار پارسی گوی تعبیر اضافی است ( هر چند درست است ) به نظر می رسد چون گنجه در سرزمین اران بوده و نظامی در گنجه زندگی کرده است و مردم گنجه قطعا به زبانی ایرانی در آن زمان حرف می زدند عبارت ایرانی تنها درست تر باشد31.56.44.124 ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC) محمد

کشور پارس

لفظ ایران برای اولین بار توسط رضاشاه پهلوی در سازمان ملل ثبت شد ودر قبل از آن ایران را پارسیان کشور فارس یا پارس می گفتندضمن اینکه حکیم نظامی خودش در اشعارش مادرش را کرد و خود را زاده روستای تا در تفرش قهستان قم تعریف می کند ضمن اینکه در اشعارش از عراق که همان اراک امروزی است وصف شورانگیزی می کند عراق عجم که شامل سرزمین تفرش آشتیان اراک امروزی، کردستان همدان قم کاشان و اصفهان بوده است

خود ایرانی ها کشورشان را حداقل از هزارسال پیش ایران میگفتند. رجوع شود به شاهنامه.Pouyakhani (بحث) ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۴۰ (UTC)
یکسری به موزه ها بزنید در تمام متون قدیم و تاریخی ایران از نام ایران و ملک ایران و مملکت ایران یادبرده شده و فارس فقط بخشی که الان استان فارس است بوده است.پیش از رضاشاه اروپاییها به ایران پرشیا میگفتند که رضاشاه نام بین المللی ایران را تصحیح کرد.IR00NY ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)


"رئیسه گُرد" نام مادر نظامی :
نظامی نام مادر خودرا " رئیسه "می نامد که "گُرد" یعنی مثل پهلوان بوده ، نه کُرد!

در قرون گذشته بخصوص در زمان نظامی شعرا و نویسندگان حرف "ک " و " گ " را به یک شکل می نوشتند بخاطر اینکه حرف " گ " و 3 حرف دیگر پ ، چ ، ژ اصلا در عربی وجود نداشت  و چون فارسی هم با اقتباس از حروف عربی نوشته میشد کلماتی که در فارسی صدای "گ " داشت هم با حرف " ک " نوشته می شد ولی بعدها برای تشخیص اینها دو نقطه به حرف " ب و ج و ز" و یک سرکش به حرف " ک" اضافه کرده مسئله را حل کردند که در زمان نظامی نبوده است و بساری را دچار اشتباه در نوشتار آن زمان می کند .--moranli ‏۲۳ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)

دزدی نظامی

متاسفانه جمهوری آذربایجان به خاطر فقر تاریخی و فرهنگی در پی دزدین این شاعر ایرانی است.در اینجا جمهوری آذربایجان مجسمه ای به شهردار رم اهدا کرده و زیر آن نوشته شاعر آذربایجانی نظامی گنجوی[۱۱].و مقامات ایران هم متاسافنه مثل سایر چیزها اهمیتی برایشان ندارد.IR00NY ‏۳ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)

'
آیا ایران دزدی نمی کند ؟'اگر نظامی که در گنجه آذربایجان متولد و بزرگ شده و دنیا را هم در آنجا ترک کرده و در آن کشور مدفون است و فقط اشعارش را به رسم روزگار خود به دری نوشته آذربایجانی نباشد پس چرا ایران ابن سینا را که در بخارای ترکستان به دنیا آمده و تمام آثارش را هم به عربی نوشته و فقط در همدان مدفون است را طبیب و فیلسوف ایرانی می نامد ؟ ایران ، جز محل دفن ابن سینا در همدان که این شهر هم در ترکیب جغرافیای آذربایجان تاریخی است چه چیزی از ابن سینا به ارث می برد که وی را ایرانی می نامد ؟--moranli ‏۲۳ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)

میتوانی در منابع علمی بگردی و ببینی هم گنجه و هم بلخ که شما میگویید جزئی از ایران بزرگ اند Mahan79 (بحث) ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)

مقاله انگلیسی

دوستانی که بر زبان انگلیسی تسلط دارند مقاله نظامی در انگلیسی را ویرایش کنند . سعی شده این مطلب را که نظامی از روستای تا در تفرش است نادیده گرفته شود . مقاله به جای بیان حقایق بازیچه پانترک ها و قوم گرایان ترک شده است . Farvartish (بحث) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)


منابع علمی در فرم ویکیپیدا در مورد نظامی و ایرانیت این بزرگوار

منابع فراوان علمی در مورد نظامی برای ایراندوستان:[۱۲]--96.255.251.165 ‏۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۴۶ (UTC)

امیدوارم بزودی خبر یک کتاب خوب به زبان انگلیسی در مورد این موضوع نیز شنفته شود.

تفرش

دوستان در رابطه با اهل تفرش بود نظامی گنجوی, اغلب این موضوع را الحاقی میدانند. با این حال در آن زمان گنجه مردمان ایرانی-زبان داشت و نظامی گنجوی خود از طبقه دهقانان بود.

در این مورد به این کتاب و مقاله بنگرید:

  • نویسنده: امین، سید حسن

نشریه: زبان و ادبیات » حافظ » فروردین 1386 - شماره 39 (2 صفحه - از 17 تا 18).."ویژه نامه ی نظامی گنجه ای: تبار، زبان و خاندان نظامی"[۱۳]

و این سند:درباره‌ سیاسی‌سازی شاعر ایرانی نظامی گنجوی در دوران نوین»، نوشته سیاوش لرنژاد و علی دوست‌زاده که اکتبر ٢٠١٢ ( مهرماه ١٣٩١) در 188 صفحه به زبان انگلیسی منتشر شده است Siavash Lornejad, Ali Doostzadeh "On the Modern Politicization of the Persian Poet Nezami Ganjavi", Edited by Victoria Arakelova, YEREVAN SERIES FOR ORIENTAL STUDIES, Yerevan, October 2012.[۱۴]

C. A. (Charles Ambrose) Storey and François de Blois (2004), «Persian Literature - A Biobibliographical Survey: Volume V Poetry of the Pre-Mongol Period.», RoutledgeCurzon; 2nd revised edition (June 21, 2004). ISBN 0-947593-47-0. Pg 363: «Nizami Ganja’i, whose personal name was Ilyas, is the most celebrated native poet of the Persians after Firdausi. His nisbah designates him as a native of Ganja (Elizavetpol, Kirovabad) in Azerbaijan, then still a country with an Iranian population, and he spent the whole of his life in Transcaucasia; the verse in some of his poetic works which makes him a native of the hinterland of Qom is a spurious interpolation.»

--Khodabandeh14 (بحث) ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)در خورد مقاله آمده است:"برخی از منابع او را از اهالی تفرش و برخی او را از طبقه دهقانان(ایرانیان) آران میدانند" .. و وحید دستگردی و منابع متخصصی فوق بیت در مورد قم را "الحاقی" میدانند. گنجه آن دوران البته بنابر منابع درون این مقاله زبانش یک نوعی از زبان پارسی بوده است..در واقع پافشاری بر قمی بودن نظامی (که براساس ابیات الحاقی است) چندان درست نیست و منابع فراوانی در مورد ایرانی فرهنگ/زبان بودن گنجه آن دوران وجود دارد. --Khodabandeh14 (بحث) ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)

ویرایش‌های کاربر Poryamo

من مانده‌ام ایشون چه اصرار و پافشاری برای افزودن نام نظامی به ترکی آذربایجانی در ویکی فارسی دارند؟ سه بار است که این ویرایش را انجام می‌دهد (یک، دو و سه) و به واگردانی‌ها و خلاصه ویرایش‌ها هم توجه نمی‌کند. آخه شاعر ایرانی‌تبار و پارسی‌زبان چه ربطی به زبان ترکی آذربایجانی دارد؟ یا مگر در آن زمان کشور فوق با رسم الخظ لاتین وجود داشته است؟ آن منطقه هم که به استناد منابع در زمان نظامی ترک‌زبان نبوده است. اسم لاتین نظامی آن هم به صورت نویسه از نوع آذری چه اهمیتی برای خوانندگان فارسی‌زبان دارد؟ اگر کسی بخواهد آثارش را بخواند که همه فارسی هستند و اگر کسی بخواهد پژوهش دانشگاهی انجام دهد باز هم در درجه اول منابع آکادمیک فارسی و سپس انگلیسی معتبر هستند. اگر جناب پوریا نسخه انگلیسی را دیده است و معیارش آن مقاله است که باید بگویم اونجا استانداردهای خاص خودش را دارد و معمولن به نام‌های غیرانگلیسی واکنشی نشان نمی‌دهند، مگر اینکه حساسیت ایجاد کند و یا واقعن بی‌ربط باشد. استدلال حضرات برای افزودن نام کردی این بوده که چون مادرش کرد بوده است، پس نام کردی هم مجازه! نام ترکی رو هم چون این فرد شخص مهمی در جمهوری آذربایجان است پس باید نامش به ترکی هم باشه! در حالی که خود نظامی هیچ ربطی نه به زبان کردی دارد و نه به زبان ترکی آذری. از اینجور چیزها در آنجا کم نیست. حتی من خودم دیده‌ام که املای فارسی را به بسیاری از مقاله‌های بی‌ربط افزوده‌اند. امیدوارم چنین چیزهایی در اینجا رایج نشود. نام و نویسه غیرفارسی تنها در صورتی باید به مقاله اضافه شود که واقعن به موضوع و محتوای مقاله ربط داشته باشد. --89.165.95.152 ‏۹ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۲:۲۸ (UTC)

حذف شعرهای تزیینی

نوشتار پر از شعرهای تزیینی است. این نادرست است چون یک شعر باید هنگامی در ویکی‌پدیا بیاید که قرار است درباره آن توضیحی داده شود و تنها هنگامی باید درباره یک شعر توضیح داده شود که برای آن منبعی وجود دارد و آن شعر از اهمیت بالایی برخوردار برای نوشتار برخوردار باشد. این قطعه از شعرها همگی بدون منبع هستند و به شکل سلیقه‌ای گلچین شده‌اند که این سلیقه‌ای بودن هم مشکل دیگریست. بخش عمده‌ای از انها باید حذف شوند و تنها آن بخشی که اهیمت دارد باید بماند. این شعرها آسیب فراوانی به کیفیت نوشتار زده و اگر نوشتار بخواهد یک برنامه درازمدت برای رسیدن به سطح خوبی یا برگزیدگی داشته باشد، از همین الان باید بر پایه‌های درست استوار باشد. اگر در مقالات باکیفیتی که درباره شعر و شاعرها نوشته شده هم نگاه کنید، جز اندکی از شعر نمی‌یابید. -- کوهی (گفتگو) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)


بله من اين كار را شروع كردم،به تدريج شعر هارا با توضيحات متني جايگزين ميكنم.پوریا (بحث) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)

سپاس بابت زحمات شما. -- کوهی (گفتگو) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)

ویرایش های کاربر RezaTehraniNasab

به ایشان در صفحه ی بحثشان توسط دیگر کاربران تذکر داده شده است ولی همچنان بر بازگردانی ویرایش های اخلالگرایانه اشان تاکید دارند.Puuya (بحث) ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۰۱ (UTC)

نیاز است در این مواقع، کاربر را پینگ کنید. مهرنگار (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (سپتامبر ۲۰۱۹)

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۵ پیوند خارجی موجود در نظامی گنجوی را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام.—InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۰۵ (UTC)

بازگشت به صفحهٔ «نظامی گنجوی/بایگانی ۱».