بحث کاربر:Hariva/بایگانی ۲

آخرین نظر: ۱۴ سال پیش توسط Hariva در مبحث حلقه بسته


Archive
الگوی بایگانی
بایگانی ۱
بايگانی ۲
بايگانی ۳

سلام و ببخشید

  • سلام
  • ببخشید که من این کار را انجام دادم.من این کار را برای این انجام دادم که صفحه بحث شما خیلی طولانی بود و برای بعضی مرورگرها مشکل داشت به خاطر همین برای شما یک بایگانی درست کردم تا هم شکل صفحه بحثتان به هم نریزد و هم برای کاربران دیگر مشکلی به وجود نیاید.
  • من هم خیلی دوست دارم تا به شما در ایجاد صفحه و ویرایشاتتان کمک کنم.

تشکر از شما که برای این کاهل این کار کامل را انجام دادید.ممنون از محبت تان --هریوا ‏۱۶ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)

سال نو مبارک

دوست و همکار گرامی فرارسیدن سال 1387 و نوروز را به شما و خانواده محترم تبریک می‌گویم.امیدوارم در سال جدید به کمک یکدیگر بیشتر بتوانیم به همزبانان خود در سرتاسر گیتی پهناور خدمت کنیم.
با تقدیم بالاترین احترمات فائقه
مردتنها
هوا دلپذیر شد
گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید
به جوش آمد از خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه
به خویشان،
به دوستان،
به یاران آشنا،
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم تباهی ی درد را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد،
و این بند بندگی،
و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان،
به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد.
به خویشان،
به دوستان،
به یاران آشنا،
به مردان تیزخشم که پیکار می‌کنند
به آنان که با قلم تباهی درد را
به چشم جهانیان پدیدار می‌کنند
بهاران خجسته باد،
بهاران خجسته باد

--♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۸ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)

نوروز، پیروز

Navid rabiee ‏۱۸ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)

اکرم یاری‏

درود وقت کردید دستی به سرش بکشید♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۳ مارس ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)

مخالفت با حذف سریع

اگر با حذف سریع مقاله‌ای مخالفید و خودتان آن را ایجاد نکرده‌اید، برچسب حذف سریع را بردارید (نیازی به استفاده از الگوی «دست نگهدار» نیست). آن الگوی دست نگهدار تنها برای استفادهٔ ایجادکنندهٔ صفحه‌است. Alefbet ‏۳ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۱۴ (UTC)

سید جمال الدین اسدآبادی

کتاب «روبرت دریفوس» فاقد اعتبار علمی می‌باشد و مستدل نیست. در برگهٔ بحث سیدجمال نوشته بودم. لطفا نخست بحث را بخوانید سپس ویرایش کنید. Wayiran ‏۱۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۱ (UTC)

سپاس از شما.در همانجا پاسخ دادم--هریوا ‏۱۰ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)

Der Alte

کجا نامش روباه پیر است؟ در آلمان؟ در افغانستان؟ در تاجیکستان؟ و در ضمن، اسم شخصیت Erwin Köster است خب! Raamin ب ‏۱۵ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)

می‌خواهید اسمش را بگذارید کاراگاه کُستر. ;)) Raamin ب ‏۱۵ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۴ (UTC)
حالا خوبه که ö آن از نوع آلمانی (و ایضا ترکی) است که از آنی که شما میگوید هم خفن در عقرب تر است. در مورد نام در صفحه بحث مقاله چیزی نوشتم.--هریوا ‏۱۶ آوریل ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)

با درود

با سلام و درود.

اجازه هست بپرسم آیا در خود افغانستان هستید، و اگر بلی، از کجا وصل میشوید؟--زرشک ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)

زادهٔ هرات هستم بزرگ شدهٔ تهران. در تهران بود و باش می‌کنم.--هریوا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۴ (UTC)
بسیار عالی. از دوستان دیگر از افغانستان اینجا دیگر که را داریم؟--زرشک ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۵ (UTC)

آنهایی که من می‌شناسم اینان هستند.

در ویکی‌پدیا:گروه افغانستان کاربران افغان و همچنین افغانستان دوستان بیشتری را میتوانید بیابید.--هریوا ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۴ (UTC)

بیشتر دوستان ظاهرا از هراتند. من هم علاقه به همکاری در بسط و توسعه مقالات افغانستان (و دیگر ممالک فارسی زبان) دارم. متاسفانه سوادم در این باب (مثل مقالات ایران و آمریکا) زیاد نیست، و البته در ویکیپدیای انگلیسی که بودیم، دوستان پشتوزبان مجال همکاری را به ما در مقالات انگلیسی نمی‌دادند. به هر حال خوشحالم شما‌ها را اینجا میبینم. پاینده باشید.--زرشک ‏۱۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)

اکسپرس ای‌ام ۲۲

با سلام، در مورد عنوان اکسپرس ای‌ام ۲۲ با توجه به اینکه در مقاله A به کار رفته‌است و نه E (اینجا: Expreess AM ۲۲) و با توجه به روش مرسوم فارسی، بهتر است از آ ام ۲۲ استفاده شود. مثال: آمریکا و امریکا. سعید ‏۳۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۱۱ (UTC)

این روش در فارسی عمومیت ندارد و فقط در بخشی از جامعهٔ فارسی زبانان مرسوم است.این روش، روشی اشتباه است و دلیلی برای تداوم آن نیست.در موردE و A چون در عنوان مقالات نمیتوانیم از کسره استفاده کنیم من اِی ام ننوشتم.در ضمن اعتقاد دارم که این مقالات اصلا نباید نویسه‌گردانی شوند و باید به همان صورت انگلیسی خود نوشته شوند.--هریوا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)

پیشکش سندبادی

درود. این عکس را در سفر اخیرم به فرانسه گرفتم. عکسی است از تابلوی مشهور «داوود و باتشوا» از ژان ماتیس که در موزه لوور گرفته شده. تقدیم می‌گردد به شما دوست گرامی. --سندباد ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۰ (UTC)


مددی بنمای

درود

هریوای عزیز اگر فرصتی بود فوزیه کوفی را فارسی سازی اش کن. معادل لغات دری را نمی‌دانم. یک جهان سپاس--محمددين سنچولی ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)
آمرصاحب، بابت آن یکی سپاس. محمدقسیم فهیم را نیز! ارادتمند--محمددين سنچولی ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)


پیام نمایندهٔ نخبگان افغانستان در ویکی پدیا

سلام دوست عزیز؛ زخمات شما در ویکی پدیا قابل تحسین است. در صورتی که تمایل داشته باشید با تیم نخبگان افغانستان همکاری نمایید تا به صورت دسته جمعی در ویرایش مقالات مربوط به افغانستان اقدام نماییم، لطفاً به صفحه کاربری من تماس بگیرید. --ناظر افغان ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)

پیشنهاد خوبی است. می‌پذیرم.گمان میکنم بهتر باشد صفحهٔ پروژه هم داشته باشد. چیزی مثل این.--هریوا ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۲ (UTC)

سلام اخوی!

با سلام اخوی هریوا خوب هستید انشاالله خواستم از این طریق با شما هم تماس داشته باشم گرچه این روزها ایمل شما خیلی کم شده‌است نمی‌دانم که چرا و به چه علت؟راستی نسبت به نوشته‌ها ی من در رسانه نظر نمی‌دهید ؟!باز هم در انتظا ر شما هستمخداوند یار و یاور شما باد-آرین ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۹ (UTC)

پروژه مهندسی برق

سلام

لطفا نظر خود را در مورد پروژه مهندسی برق مطرح شده در [۱] در صفحه بحث من بنویسید. علی رجبی ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)

افغانستان

هریوای عزیز سلام: نیستی، کمیابی.در رابطه با شهرها و روستاهای افغانستان می‌خواستم مقاله بنویسم، آیا شما دوست عزیز منبع و یا آدرسی (اعم از کتاب و سایت) داری که به آن‌ها ارجاع دهم یا نه؟ ارادتمند--سنچولی ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۳۷ (UTC)

درود

من همچنان منتظر پاسخ شما هستم. -- سنچولی ب ‏۷ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)

با عرض پوزش شدید.به علت مشغله شدید و همچنین علاقه شخصی اینروزها صرفا در ویکی واژه هستم و به ویکی خیلی کم سرمیزنم.متاسفانه تنها کاربر اهل افغانستان اینجا که تاحدودی فعال بود من بودم که منم از دست رفتم. اما فکر کنم در پروژه افغانستان نام برخی را بیابید که برعکس من در خود افغانستان سکونت دارند.بزودی میخواهم این کم کاری را کمی جبران کنم.باز هم پوزش میخواهم.

در مورد منابع چاپی اطلاعاتی ندارم.اگر شما در تهران مقیم باشید میتوانم از کس یا کسانی برایتان امانت بگیرم اگر خواستید به من ایمیل بزنید.در مورد منابع نت متاسفانه منابع بسیار کم و در بسیاری موارد کپی همین مطالب ویکی پدیا است.و در کل جز اطلاعات شهرهای مهم چیزی از آن در نمی آید. با آنهم صفحه های زیر تا حدودی بد نبودند.

[www.khorasan-trades-barrier.com/index.php?page=91 اینجا] و اینجا که کپی هم هستند.

مقاله درباره بلخ و شهرهای ایران تاریخی

استان هرات

استان میدان وردک

شهرداری کابل

متاسفانه غیر از اینها که تا الان چیزی پیدا نکردم. باز هم تلاش میکنم.--هریوا ‏۸ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۹ (UTC)

ممنون و جهانی سپاس، امیدوارم در ویکی واژ نیز موفق باشید. متاسفانه من در تهران نیستم و امیداست بتوانم از منابعی که آورده اید به نحو احسن استفاده کنم. باز هم سپاسگزارم.-- سنچولی ب ‏۹ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۳۸ (UTC)

دعوت به همکاری در پروژه هنر گستر

درود بر شما دوست عزیزبا آرزوی سلامتی و لحظات نیکو در زندگیتان، خواستار آن هستم که چنانچه مایلید بنده را در پروه هنر گستر همراهی کنید تا بخش هنری دانشنامه پارسی را به تکامل رسانیم. در پناه حق باشید (گاتیک مَن ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۵ (UTC))

دعوت به همکاری در پروژه هنر گستر

درود بر شما دوست عزیزبا آرزوی سلامتی و لحظات نیکو در زندگیتان، خواستار آن هستم که چنانچه مایلید بنده را در پروه هنر گستر همراهی کنید تا بخش هنری دانشنامه پارسی را به تکامل رسانیم. در پناه حق باشید (گاتیک مَن ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۶ (UTC))

برابرها

درود. شاید کمی دیر ولی خب! دوستار.--ماني ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۷ (UTC)

عالی است.سپاسگذارم.در ویکی واژه خیلی نیاز است به اینها.در ضمن با توجه به شناختی که از شما بزرگوار دارم جای شما در ویکی واژه خالیست.--هریوا ‏۱۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۲۰ (UTC)

Latin?

می‌شود خیلی واضح موضعتون رو نسبت به نوشتن فارسی با حروف لاتین بیان کنید؟ با تشکر. --پویان نیک نفس ‏۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۰۰ (UTC)

کاملا موافقم.این کار باعث همگرا شدن همهٔ فارسی زبانان می‌شود و آموزش فارسی را نیز آسان تر میکند. اما روش‌های کنونی مانند یونیپرش، یوروفارسی و پارسیک صرفا به معادل سازی حروف پرداخته‌اند و به مسائل مربوط به واژه‌های ترکیبی و نوشتار بصورت مخفف نپرداخته‌اند.همچنین هیچ قاعده‌ای نیز برای صرف(گردانش) فعل‌ها و نحوه نوشتن آن ارائه نداده‌اند. تکلیف می‌را مشخص نکرده‌اند.تکلیف همزه و ع نامعلوم است و هیچکدام جرات نکرده‌اند یک حرف بجایش بگذارند بلکه از ' استفاده کرده‌اند که در بسیاری از زبان‌های با خط لاتین برای مختصر نوشتن استفاده میشود.به نظر من باید این تبدیل شیوه نامه‌ای داشته باشد.میشود این شیوه نامه را با امکانات ویکی مدیا با کمک همگانی پارسی زبانان ساخت.--هریوا ‏۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۹ (UTC)

داشتم می‌نوشتم که برق رفت!!! در قهوه خانه ادامه می‌دهیم.--پویان نیک نفس ‏۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)

مقالات تابلو

درود...دوست عزیز در مورد مقالات تابلو فرموده بودید که اگر مقاله تابلو دیگری بود اضافه کنید...نمی دانم اینجا را دیده‏ا‏‏ید یا نه اما معدن مقالات تابلو بیگمان هیمن جاست!...در این مورد من تنها موفق به نگارش مقاله بخاری گازی گردیده‏ام...در مورد یکی از سخنان صفحه کاربری که با ایرانی سازی مخالفید...ایرانی سازی منظور مرزهای سیاسی ایران امروز نیست، بی‏گمان من شما را نیز ایرانی می‏پندارم....با سپاس بی‏کران....--iroony ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC)

مرسی، اینجایی که شما آدرس دادید از نظر تعداد تابلو ها به موزه لوور گفته ذکی!!! سعی میکنم اگر بشه چیزهایی اضافه کنم.اگرچه اینروزها در ویکی واژه سخت مشغولم.اون یک اصطلاح است که منظور تعصب یا حتی مخالفت با تعصب ندارد من منظورم بیشتر بر این است که ویکی فارسی دانشنامه ای برای فارسی زبان ها باشد نه برای بخشی از آنان. یک روزگاری با کاربری سخت مشکل داشتم که میخواست نام مقاله قرمز باشد و نه سرخ دلیلش هم این بود که جمعیت بیشتری که ساکنین ایران(با جغرافیای امروزی) آن باشند. من به ایشان گفتم که سرخ را همه فارسی زبانان میدانند ولی عده ای به هیچ روی نمیشناسند(تقریبا بیشتر مردم افغانستان و احتمالا تاجیکان)،خلاصه بسیار ما را اذیت فرمودند که آنرا نوشتیم. در اصل هم نظرم این است که ویکی نباید هم در چهارچوب مرزهای سیاسی تعریف شود بلکه باید چهارچوبی زبانی داشته باشد.در ضمن اگر فردی که زاده ی هرات(آریا متروپولیس) ایرانی(آریَن) نباشد پس که باید ایرانی باشد.ممنون از محبت شما هموطن دیرین.--هریوا ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۸ (UTC)

هرات که بنده علاقه زیادی به آن دارم و مطئنا اگر دسیسه‏های روس و انگلیس نبود جدا شدن هرات از ایران امروز همانقدر مضحک بود که بگوییم مشهد و سبزوار از ایران جدا شوند!!چون ما در ایران بعضا ممکن است دوستان غیر فارس زمانی هم بگویند کاش از ایران جدا شویم اما فارسها اصلا جدایی از ایران برایشان چیزی در حد پرواز کردن کرگدن در آسمان است (از لحاظ غیرممکنی)....در مورد آن موزه لوور کذایی بله درست می‏گویید بی‏شباهت به آنجا نیست...کلکسیونی است برای خود...از لنگه دمپایی تا جونه آدمیزاد!!!....--iroony ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۴ (UTC)

هرات

من یک سوالی داشتم مدتها بود منتظر بودم کسی از هرات را پیدا کنم و با وی در میان بگذارم...من خیلی از افغانیها را که دیدم گفتند در افغانستان هراتی‏ها حتی ظاهرشان هم مثل ایرانی‏هاست و کلا به ایران خیلی تمایل دارند....نمی‏دانم آیا مثلا علاقه‏ای در مردم هرات برای پیوستن به سرزمین قدیمی‏شان وجود دارد؟؟یعنی دوست می‏دارند باز به ایران الحاق یابند؟؟؟این خیلی برایم سوال شده...ممنون...--iroony ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)

به عنوان ناظری بی طرف باید بگویم، در افغانستان لهجه هراتی هیچ شباهتی با سایر لهجه های شرق افغانستان ندارد و به لهجه های استان های خراسان در ایران بیشتر شبیه است.از لحاظ چهره نمیتوانم نظری بدهم فکر میکنم چون تصور بیشتر ایرانی ها از یک افغان تصویر یک فرد متعلق به قوم هزاره و چشم بادامی است دیدن یک افغان غیر چشم بادامی برایشان عجیب است برای من که در ایران بارها اتفاق افتاده که گفتم افغان هستم و طرف بسیار تعجب کرد و حتی مرا متهم به این کرد که او را سرکار گذاشتم. در هرات امروز من چنین تمایلی ندیدم.هراتی ها راستش خود را تبعه افغانستان میدانند و معمولا برای این تعصب هم دارند.البته برعکس بسیاری اقوام دیگر به هیچ روی ایرانی ستیز نیستند.با وجودی که هراتی ها برای استقلال افغانستان از انگلیس بسیار تلاش کردند و از مهم ترین مبارزان جنگ میوند هم هراتی ها بودند اما در افغانستان برخی هنوز هم به هراتی ها به چشم غریبه و اجنبی نگاه میکنند.جالب است که در ایران ما را افغانی میگویند و در افغانستان هم بسیاری مارا افغان به حساب نمیآورند.کلا در حق ما هراتی ها خیلی اجهاف شده و نمونه اش هم شاه قاجار بود که ما را به انگلیسی ها به قیمت نفت خلیج فارس فروخت--هریوا ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)

شاه قاجار که خیلی مناطق ایران را از دست داد...خیلی اطلاعات جالبی بود واقعا....من به علت شغلم با افغانی‏های بسیاری هم‏صحبت شده‏ام آنچنان که از اینکه اطلاعات زیادی از افغانستان دارم تعجب می‏کنند...مثلا چند وقت پیش با چند پشتون صحبت می‏کردم از حرف زدنشان فهمیدم پشتون هستند در حالی که در ایران شاید به شما بگویم همه فکر می‏کنند کل مردم افغانستان پارسی‏گو هستند...در مورد تاجیکستان که حتی شنیده‏ام که گفته‏اند مگر تاجیکی هم فارسی است؟!!؟؟کلا اطلاعات اینجا خیلی پایین است...در مورد هرات مردم ایران (عامه مردم) فقط می‏دانند روزگاری مال ایران بوده است اما اینکه الان در چه وضعیتی هست کمتر کسی مطلع است...پشتون‏ها می‏گفتند مردم هرات اصلا از طالبن خوششان نمی‏آید و یکی از مخالفان سرسخت طالبان هراتی‏ها هستند...یکیشان می‏گفت کلا هراتی‏ها افغانی نیستند و بیشتر به ایرانی‏ها برده‏اند...در مورد ایرانی ستیز بودن اقوام دیگر...در ایران فقط اعمال بعضی تبعه های افغان باعث شده کمی مردم ناراحت باشند از حضورشان وگرنه تمایل منفی نسبت به افغانیها ندارند....در مورد چشم بادامی بودن هم بله...اصلا مردم ایران فکر می‏کنند افغانی یعنی چشم بادامی و جالب اینکه اگر افغانی را چشم بادامی نبینند می‏گویند اصلا شکل افغانیها نیست. من زبانم مو درآورد از بس گفتم به اطرافیانم افغانیها بیشترشان اصلا چشم بادامی نیستند...به هر حال ممنون واقعا جالب بود...یک موردم شاید برای شما جالب باشد...محبوب ترین همسایه مردم ایران ترکیه است که از ترک و فارس واقعا به همه چیزش علاقه دارند و این هم از برکات ولایت فقیه در ایران است که باید مردم حسرت کنار دریا و خوانندگان کشورهای همسایه را بخورند...موفق باشید...--iroony ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)

حالا یک نکته جالب رو هم محض جالبیش بگم که یکبار که رفتم بانک تا چکی رو خورد کنم مامور محترم بانک پس از اینکه از روی مدرک شناساییم فهمید از افغانستان هستم گفت: ماشالله خیلی خوب فارسی یاد گرفتی!! بهش با خنده و مزاح گفتم اگه اینقدر بی استعداد بودم که زبون مادریمو هم یاد نگیرم که وای به حالم بود.--هریوا ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)

:-))....فکر کنم منظورش لهجه بوده....یک افغانی برایم تعریف می‏کرد که یک کتاب نمی‏دانم از صادق هدایت یا کسی دیگر در دست داشتم٬ یک نانوا بهم گفت:مگر افغانی نیستی؟؟گفتم چرا..گفت پس اون کتاب چیه دستت؟؟!!...تصور اینکه کتاب فارسی بخوانند هم برایش تعجب آور بوده....من که واقعا خنده‏ام می‏گیرد به افغانی‏ها بگویم خارجی!!یکی هم به مردم جمهوری آذربایجان ٬ آنها را هم ایرانی می‏دانم..البته کلا من به مرز اعتقادی ندارم برایم مردم بلخ یا اراک یا بغداد یا نیویورک فراقی نمی‏کند همه انسان هسند و با هرکس مهربان باشی با تو مهربان خواهد بود...--iroony ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۳ (UTC)

ای گل گفتید خدا آن روز را بیاورد که کشوری بنام دنیا تاسیس شود. در اون صورت اگر مثلا استانی بنام کردستان هم که شامل همه ی مناطق کرد نشین شود هم تشکیل شود نه کسی ناراحت میشود و نه کسی احساس استقلال بیشتر میکند. چرا که آن است شیوه درست آدمیت. دنیا داره به اون سمت پیش میره اما فکر نکنم عمر من یکی کفاف بده.--هریوا ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)

آن روز می‏رسد ٬ نمونه‏اش تقریبا اروپا امروز است...انشالا که عمرتان کفاف دهد ٬ من نیز...:-)....من شمال که می‏روم و تا آستارا اصلا درک نمی‏کنم چرا نباید بیشتر بروم؟؟واقعا آنجا آدم حس می‏کند در قفس است حالا قفسش بزرگتر...به قول ترکها...اگر قفسم نیز از طلا باشد باز هم آزادی را هوس دارم...--iroony ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)

انشالله!--هریوا ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)

این داستان ویکی‌واژه

درود!

دیدم سری به باگزیلا نزدید می‌خواستم بگویم اگر دقیق توضیح ندهید که اکستنژن مورد نظر در ویکی‌واژه واقعاً نیاز است و به عنوان مدیر آن‌جا پیگیری نکنید شک مکنید که آن اکستنژن هیچگاه نصب نمی‌شود. اگر مراحلش را دقیق نمی‌دانید می‌توانید از huji که آن‌جا هم مدیر است بخواهید. شاد باشید.--سروش ☺گپ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)

ممنون از تذکرتان.راستش سر زدم و تا حدودی آنرا توضیح هم دادم.من زیاد به مسائل اینچنینی وارد نیستم بنائا همین کاری که شما فرمودید را میکنم.در ضمن این اکستنشن فکر کنم برای ویکی پدیای فارسی نیز کاربردی باشد.خواهش میکنم باز هم پیگیر باشید.--هریوا ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۸ (UTC)

استقلال و پرسپولیس

درود..درست است؟؟--iroony ‏۶ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)

البته ببخشید که اینقدر دیر جواب میدهم چون در سفر به افغانستان بودم و همین امروز مقیم شدم.راستش این گزارش درست است. طرفداران این دو تیم کسانی هستند که مدتی ولو کم در ایران بوده‌اند.در هرات همچنین تیمی بنام ابومسلم نیز وجود دارد که تیم بسیار قوی ای است. در کابل با وجودی که این علاقه کمتر از هرات است اما باز هم همین علاقه باعث شده که با وجود حساسیت وزارت فرهنگ کنونی افغانستان نسبت به شبکه‌های ایرانی، شبکه سه پای ثابت تلویزیون‌های کابلی باشد.--هریوا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۳۷ (UTC)

ممنون.اما «وجود حساسیت وزارت فرهنگ کنونی افغانستان نسبت به شبکه‌های ایرانی» چرا؟!--iroony ‏۱۵ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۴ (UTC)

به این و این دلیل !!

عجب!یک سوال..این پشتونیزم اثری هم داشته؟!!من در تلوزیون‏های افغانی میبینم به هر دو زبان صحبت می‏شود.آیا زبان پشتون در افغانستان به پارسی برتری یافته؟--iroony ‏۱۶ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)

اثر که داشته، مهمترینش همین است که بجای واژهٔ فارسی در مکالمات رسمی دولتی از واژهٔ تحمیلی دری استفاده میشود. یعنی که نام زبان یک سری گویشور توسط گویشوران دیگر جعل شده و بدانان تحمیل شده‌است. اما به سبب جمعیت زیاد فارسی زبانان نسبت به پشتو زبانان این زبان برتری نیافته‌است بلکه بیشتر سعی میکند حق خود را بگیرد. تلویزیون‌های افغان چون بیشتر از کابل پخش میشوند و کابل شهری است که گویشوران هر دو زبان تقریبا به یک اندازه‌اند (حالا کم و بیش چون آمار دقیق ندارم و از روی مشاهده میگویم) این شبکه‌ها نیز به هر دو زبان برنامه دارند.البته شبکه‌هایی هم هستند که بیشتر فارسی هستند (مانند تلویزیون طلوع) و شبکه‌هایی هم هستند که بیشتر پشتو هستند (مانند تلویزیون شمشاد و تلویزیون لمر).--هریوا ‏۱۸ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۳۴ (UTC)

انجمن ماشین‌های محاسب

شما برچسب حذف سریع زده بودید. دلیلی داشت؟ Aliparsa ‏۱۳ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۷ (UTC)

شرمنده جناب پارسا،تاریخچه رو یادم رفت نگاه کنم.فکر کردم از اولش اینطوری خالی بوده،خواستم ثواب کنم کباب کردم.--هریوا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)

دکترین فناوری آریان

سلام جنابشما نمیدانم شش ماهه هستید یا چه دلیلی برای برچسب زدن به یک نوشته که بیش از سی سال روی آن کار شده داریدهنوز چند ساعت از درج مطلب روی ویکی نمیگذشته که برچسب حذف زده ایدافرادی روی این چند سطری که شما برچسب حذف زده اید کل زندگیشان را گذاشته اند اما شما که ویکی متعلق به خودتان نیست نمیدانم چرا نمیتوانید چند روزی مهلت دهید تا مطالب نوشته شده کامل شود بعد تصمیم بگیرید که متن پاک شود یا نه

با سلاماول اینکه: بر اعصاب خودتون مسلط باشید و از بکار بردن جملاتی مثل شش ماهه هستی، پرهیز کنید که مناسب این محیط نیست.

دوم اینکه:من اول برچسب عدم سرشناسی زدم و شما نباید آنرا برمیداشتید بلکه در صفحه بحث مقاله دلایل تون را برای سرشناسی اش می آوردید. بعدش برچسب پیشنهاد حذف زدم، حذفش که نکردم.حذف کردن مقالات در ویکی پدیا روال داره و الکی الکی نیست. در ضمن نیازی هم نیست که من یک روز صبر کنم بعد نظر بدم با توجه به اینکه عدم سرشناسی این مقاله بر من ثابت شده بود حذف آنرا به نظرخواهی گذاشتم که شما آن برچسب را هم برداشتید در حالی که در متن آن نوشته شده بود که نباید تا نتیجه گیری برداشته شود.

سوم اینکه:نتیجه گیری پیشنهاد حذف معمولا چند روزی و یا در برخی موارد چند هفته طول می کشد.در این مدت میتوانید مطالب و منابعی به مقاله بیفزایید که ثابت کند مقاله سرشناس است.

چهارم اینکه: لطفا وپ:سر و وپ:اجماع را بخوانید.

پنجم اینکه: در صفحه های بحث نوشته هایتان را امضا بفرمائید--هریوا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)

اگر با امضاء کردن خیللتان راحت میشود این هم امضاء Negintechnology ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)

شجره‌نامه شاهنامه

شجره‌نامه شاهنامه، وقتی مقالشو دیدم رفتم تو تاریخچه دیدم شما ساختید، گفتم تشکر کنم. چند وقت پیش پدرم در اومد تا خودم واسهٔ یکی از تحقیق‌هام بتونم تبارنامهٔ شاهان شاهنامه رو در بیارم. اگر کیانیان رو هم بتونید اضافه کنید، عالی میشه. سپاس --Wayiran (ب) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)

من اینجوری واسه خودم تونستم تبارنامشونو در آرم (البته بدون شک تو کتاب‌های معتبر به بهترین شکل بحث شده، ولی من نه به اونا دسترسی داشتم و هم می‌خواستم خوودم بفهمم چی به چیه!). کیومرث و بعدش «مشی و مشیانه» که اولین مرد و زن بودند که وقتی کیومرث مُرد و به پهلوی چپ افتاد از نطفهٔ اون مشی و مشیانه به وجود آمدند که نسل همهٔ بشر از این دوست! بعدش میشه از سیامک و هوشنگ و انگهت و ویونگهان و تهمورث و جمشید نام برد که در این دوره جدا کردن آهن از سنگ و بافندگی و کشاورزی و جنگ با دیوان بوده. پادشاهی باشکوه جمشید و زندگی در دل کوه و پرواز به آسمان با عقاب‌ها و احساس خدایی و جدایی شدن فره از جمشید هم برای خود ماجراییست. به نظر من هوشنگ همان ادریس پیامبر است که از او به اشنوخ هم یاد شده، که هر دو اهل خط نوشتن و این‌ها بودند.

بعدش فریدون و کاوه که این فریدون هم خودش پسر آبتین از نسل جمشید بوده که سه تا پسر داشته: ایرج و تور و سلم. ایرج که پادشاهی ایران رو به عهده داشته به دسیسهٔ تور و سلم میمیره و اما اگه درست یادم باشه، فریدون، دختر ایرج از یکی از کنیزهاشو، به ازدواج پشنگ در میاره که نتیجش میشه منوچهر. بعد از منوچهر هم نوذر و زو و گرشاسپ میان و بعد پیشدادیان تموم میشه. هرچند موقع مرگ گرشاسپ توس و گستهم زنده بودند، ولی به خواست بزرگان کی‌قباد به شاهی میرسه.

با پایان پیشدادیان، کیانیان با کیقباد و کیکاووس(پسر کیقباد) و کیخسرو (پسر سیاوش) به حکومت می‌رسن. سیاوش خودش پسر کیکاوس بوده که به دست افراسیاب میمیره هرچند رستم انتقامشو از افراسیاب می‌گیره. بعد از کیخسرو هم لهراسب و گشتاسپ به حکومت می‌رسن، که در این زمانه که زرتشت ظهورمی‌کنه. اسفندیار هم به دست رستم کشته میشه و بهمن، پسر اسفندیار به حکومت می‌رسه که بعضیا اونو با اردشیر درازدست یکی دونستن و برخی دیگه مدعی هستن اون همون کورُشه! بعد از بهمن همای دخترش و بعد داراب پسر بهمن به حکومت میرسن و بعد هم دارا، پسر داراب. بعضیا می‌گن داراب رو واسه این پسر داراب دونستن که دارا(داریوش سوم) از نسل (داریوش دوم) بوده.

یه چیز جالب دیگه هم اینه که خیام یه جایی گفته نسل فارس و رومی و ترک از سه فرزند فریدون بوده. به نظرم اگه این مقاله به شجره‌نامه تاریخ سنتی ایران تغییر نام پیدا کنه بهتره. چون برخی ماجراها تو کتب پارسی میانه و اوستا اومدن در حالی که در شاهنامه اسمی ازشون در کار نیست. نظر شما چیه؟ لطفا وقتی به این جواب دادید، این‌ها رو به صفحهٔ بحث شجره‌نامه شاهنامه، منتقل کنید. سپاس (اگر هم در صفحهٔ بحث من جوابتون رو یادآوری کنید، بسیار سپاسگذار می‌شوم). --Wayiran (ب) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۱ (UTC)

زبان فارسی

نمی‌دانم اسم واقعی شما چیست اما همین که برچسب زبان مادری را برای فارسی در صفحه کاربری تان گذاشته‌اید نشان می‌دهد که متولد ایران (یا به احتمالی دیگر متولد یک کشور فارس‌زبان) هستید. از یک مورد در صفحه کاربری‌تان خوشم نیامد: این که نوشته‌اید خواستار این هستید که زبان فارسی را با الفبای لاتین بنویسند. به شما اطمینان می‌دهم که نه شما بلکه نسل‌های بعد از شما هم چنین روزی را نخواهند دید. نوشتن زبان فارسی با الفبای لاتین یعنی کمک کردن به انقراض این زبان و از شما که ایرانی هستید بعید است چنین نظری برای زبان مادری‌تان داشته باشید. البته لازم است بدانید زبان فارسی مستقل از تاریخ چندهزار ساله ایران نیست و چون تاریخ ایران را نمی‌شود حذف و یا منقرض کرد زبان فارسی را هم نمی‌شود حذف و یا منقرض کرد و نوشتن این زبان با حروف الفبای فارسی اگر در دل و روح یک نفر نباشد نباید خودش را ایرانی بداند. به شما توصیه می‌کنم به زبان و هویت ایرانی خودتان وابسته باشید و آرزوی لاتین کردن آن را نداشته باشید که آرزویی‌ست محال! این را هم بدانید که آرزوی شما یک آرزوی عجیب است همان‌طور که زبان انگلیسی را با حروف الفبای فارسی نوشتن ناجور و عجیب است! ترانه جوانبخت ‏۳۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)

با سلام به خانم دکتر جوانبخت. تا جایی که یادم هست، ایشان از همزبانان افغانستان هستند.(اگر اشتباه نکنم) بنابراین بخشی از فرمایشاتتان موضوعیت پیدا نخواهد کرد. ارادتمند شما --دانقولا ‏۳۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)
درود به شما آقای علیرضا. خوب شد که ایشان ایرانی نیست وگرنه درباره ناجور بودن آرزویش مبنی بر حذف الفبای فارسی بیشتر بر او سخت می‌گرفتم! اما فکر نمی‌کنم آرزوی لاتین کردن زبان فارسی که ایشان دارد آرزوی جالبی باشد حتی برای افغانها! البته الآن از دست یک نفر دیگر هم دلخور هستم آنهم آقای محمدرضا است که دو رده تروریسم و تروریسم اسلامی را از مقاله القاعده حذف کرده. آخر و عاقبت ویکی‌پدیای فارسی با این ویرایش‌ها به خیر باد! ترانه جوانبخت ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۸ (UTC)
لینک بحث پیش آمده. اگر کسی بتواند این مسأله را برای ایشان توضیح دهد ممنون می‌شوم.--محمد.رضا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۱۹ (UTC)
هریوا جان خوشحالم می‌بینم در دام کاربر:ترانه جوانبخت که دانشنامه را با فوروم و در و همسایه اشتباه گرفته و می‌گیرد نمی‌افتید. موفق باشید.--ماني ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۲۵ (UTC)
آقای مانی، شما که بی‌دلیل به بحث من و آقای محمدرضا وارد شده‌اید اینجا را با فوروم اشتباه گرفته‌اید، نه من! آنچه من در اینجا نوشتم درباره حذف رده توسط ایشان از یک مقاله در ویکی‌پدیا بود. ضمنا ویرایش‌های شما که مدعی هستید تعدادش از دیگر کاربران بیشتر است حذف و اضافه کردن یک کلمه یا یک خط از مقالات ویکی‌پدیا است!! اما ویرایش‌های من مقاله‌هایی است که به ۷ زبان در همه زمینه‌ها نوشته‌ام. همین‌ها نشان می‌دهد شما چقدر در ویکی‌پدیا مفید بوده‌اید و من جقدر مفید بوده‌ام. کمیت مهم نیست، کیفت مهم است که متاسفانه ویرایش‌های شما ندارد و ضمنا این بار اوّلتان نیست که وارد بحث من و کاربر دیگری شده‌اید. بحث من و آقای محمدرضا درباره رده‌سازی و حذف رده از مقالات ویکی‌پدیا است. حرف حساب شما چیست که می‌خواهید دعوا راه بیندازید؟!! شما این دانش‌نامه را با فوروم اشتباه گرفته‌اید، نه من!! به شما توصیه می‌کنم از اختلاف انداختن و دو به هم زنی بین کاربران بپرهیزید و به جای درافتادن با من بروید کتاب بخوانید بلکه روزی بتوانید به جای ۶۰۰۰ ویرایش یک کلمه‌ای و یک خطی در ویکی‌پدیا مقاله به ۷ زبان بنویسید!! البته اگر توانایی‌های مرا روزی خدا به شما اعطا کند روز نیکویی برای ویکی‌پدیا خواهد بود و البته اگر حسن نیّت را هم همان‌روز به شما اعطا کند بسی بهتر. مواظب حرف‌زدنتان باشید. شما ویکی‌پدیا را با دروهمسایه اشتباه گرفته‌اید که بدون این که کسی از شما اظهار نظر خواسته باشد وارد بحث دیگران می‌شوید! از این رفتار زشت خودتان بپرهیزید. ترانه جوانبخت ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۱۹ (UTC)
چه بامزه:)--ماني ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)

به نظر من بود یا نبود خط نوشتاری امروزی فارسی که بر پایه الفبای عربی است هیچ تأثیری بر دوام زبان پارسی ندارد. زبان پارسی در طول تاریخ رسم‌الخط‌های متعددی داشته، همانطور که زبان پارسی باستان هخامنشیان به خط میخی بوده، سلوکیان به یونانی و ساسانیان به پهلوی (آرامی). پس می‌بینیم که این رسم‌الخط‌های گوناگون باعث انقراض زبان پارسی نشده‌اند. زبان پارسی زیرمجموعه‌ای از زبان‌های هندواروپایی است و عربی زبانی است سامی. زبان‌های سامی رسم‌الخط‌ صامت (Consonantal) دارند و بر پایه سیستم ابجد هستند. این زبان‌ها ساختار صرفی (morphemic) دارند که نشان دادن مصوت‌ها را زاید می‌سازد. نبودن مصوت‌ها در رسم‌الخط‌ عربی، خوانش نوشته را دشوار می‌سازد. مادامیکه مصوت‌های مختلف معانی مختلفی ایجاد می‌کنند. اگرچه ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی، خط نوشتاری را تکامل بخشیدند و حرکت‌های زیر، زبر و پیش را در خط گنجاندند اما در کاربرد روزمره از این حرکت‌ها در خط نوشتاری بندرت استفاده می‌شود. حال آنکه خط نوشتاری لاتینی از یونانی گرفته شده و یونانیان الفبای فنیقی (که صامت و بر پایه ابجد بوده) را تکامل بخشیده و حروف را به دو دسته صامت و مصوت‌ (حرف نماینده مصوت‌) تقسیم کردند. خط نوشتاری پارسی ما هم بعنوان یک زبان هندواروپایی می‌بایست چنین ساختاری داشته باشد. پاینده باشید. Artacoana ۰۳:۳۰، ۳۱ دسامبر ۲۰۰۸ (UTC)

گفتنی‌ها را دوست خوبم Artacoana گفتند. در ضمن من یک هرات‌زادهٔ تهرانی هستم! در مورد سایر مواردی که اینجا مطرح شده چون ارتباطی به من ندارد حرفی ندارم.--هریوا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)

من هم موافق رسم الخط لاتین برای پارسی هستم.خط لاتین آنقدر برای پارسی مناسب است که حتی کلمات به صورت عامیانه را نیز می‏شود با این خط به درستی نگاشت.ایرانی بودن و نبودن هم به رسم الخط نیست بلکه به این برمی‏گردد که مانند برخی از دوستان که دم از ایروونی بودن می‏زنند برای بیگانگان علم و دانشمان را خرج نکنیم و بدانیم کسی سزاوارتر از مردم وطن خویش برای خدمت کردن نیستند.خانم جوانبخت شما اگر ایران دوست بودید در یینگه دنیا نبودید.کسی از محبوب خود فرار می‏کند؟؟کسانی مانند دکتر حسابی یا در دوران کنونی مثل شاملو یا شیرین عبادی هم در ایران ماندند و نشان دادند به راستی ایرانی هستند و نه در سخن.البته آن دسته از دوستان که مجبور به مهاجرت شدند حسابشان جداست.خلاصه سخن اینکه به عمل کار برآید به سخن‏رانی نیست.--   iroony    ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۴۷ (UTC)

تهدید

کاربر عزیز:سلام ببخشید بنده به زبان مورد علاقه شما پشتون، دری، یا افغانی محلی تسلط ندارم و فقط همین که لطف فرموده بودید و در صفحه کاربر عزیز رامین ابراز لطف فرموده بودید خواستم سلامی گفته باشم . اگر به صفحه بحث حقیر و کاربران محترم ظهیری، رامین ،محمدرضا بزنید خود کل موضوع را درک می کنید.ضمنا" حال که فرصت پیش آمده از شما در رابطه با لزوم حق وتو در این ویکی به شکل موجود می پرسم .که آیاموافقید یا خیر. باتشکر (به امید دنیای بدون جنگ حتی جنگ لفظی)Foolad 2 ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)

سلام فولاد گرامی، من نوشته هایی که فرمودید را خواندم، خوشبختانه چیزی که بتوان آنرا ارعاب نامید ندیدم، شاید منظور شما از تهدید هم اخطار باشد. با توجه به ویرایش مورد اختلاف شما در مقاله غزه فکر میکنم دوستانه خدمت شما عرض کنم که همانطور که خود واقفید لزوم بود و باش در یک جریان اجتماعی تبعیت از قوانین آن است، این قوانین شاید مشکلاتی هم داشته باشند اما تا وقتی که نافذ هستند پایه های استقرار نظم را تشکیل میدهند و تخطی از آن به هرج و مرج می انجامد. به هر روی تغییر قوانین هم راهکار های خود را دارد. با توجه به ویرایش شما من میتوانم بگوییم که با سیاست های وپ:دبط وپ:اثبات وپ:منبر که در حال حاظر مورد توافق جامعه ویکی پدیا است همراستا نیست. از شما به عنوان فردی از نظر من روشنفکر و خوش بیان انتظار میرود که دیگران را بخاطر آن چیزی که تبعیت از قوانین می خوانند سرزنش نفرمائید. در مورد لزوم حق وتو این حرف جدیدی است که تا بحال نشنیده ام به هر روی تصمیم گیری ها در ویک براساس وپ:اجماع صورت میگیرد و لا غیر.--هریوا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)

درود

درود بر آمرصاحب هریوا

غرض از مزاحمت، فرمایش داشتم و آن اینکه ظاهراً خیلی پریشان خاطری. خواهش دارم کمکی مواظب خود باش، ویکی به شما دوست عزیز نیاز فراوان دارد. با امید سلامتی و تندرستی برای شما -- سنچولی ب ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۱۹ (UTC)
خدا را شکر که حال دوستمان آقا متین خوبست، ما نیز خوبیم از خوبی دوستان. امید است همیشه بدین منوال باشید.-- محمددین سنچولی ب ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۱۹ (UTC)
تشکر فراوان بابت همدلی هایتان!--هریوا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۳۴ (UTC)

نظرخواهی برای حذف؛ لطفا مشارکت کنید

درود بر شما. لطفا در نظرخواهی برای حذف نوشتار نسیم فکرت مشارکت کنید. با تشکر آریا تمدن ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)

سکولار

شاید من بد فهماندم و شاید شما بد فهمیدید بنده به طور مثال اعتقادات مذهبی‌ام را دارم اما در کار ویکی تا کنون نبوده که اعتقادات مذهبی‌ام را در کارم دخالت بدهم و دخالت نخواهم داد :)امیرΣυζήτηση ‏۱۴ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)

هم شما خوب فهماندید و هم من خوب فهمیدم. البته من پیش از رای دادن روش کاری تان را از روی مشارکت‌های تان بررسی کرده بودم. من با تعریفی که خودم از سکولاریزم دارم آن سوال برایم در مورد خود سکولاریزم بوجود آمد و نه روش شما. بخاطر همین هم نخواستم بحث آنجا ادامه پیدا کند که همان بلایی که یک روز ناسیونالیسم بر سر من آورد، سکولاریزم بر سر شما آورد. دوستدار--هریوا ‏۱۴ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)

نوروز خجسته پيروز

گـذشت بهمن واسفند مـاه وحالا رسى نـوبت به فروردين و نـوروز
مـوجا آبـاد وصحـرا پــر زسوزى خوشن ايچـام اگشتا شاد وپـيروز
كيت خو بلبـلو هم نغمه خـوانـن دگـه تيو تيو كوگـ و كـوگـزيـرن
كـر بردان پش ودار بر پرونوشون خـداونــدا اسار چه بـى نظيرن
هــــوا ابـرن و آفـتاب ازر ابــر كر اندا بـاد كوش خوش نسيمى
بــرون نـم نمـى هــم اكــرونــده خوشن ايچن اصحراو هرپـسينى

شعراز: عبدالخالق فرخزاد كوخردى ... دوستار. -- محمديان ب ‏20 مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱7:17 (UTC)



فارسی دری و غیره

سلام بر متین عزیز.

چند نکته. فارسی دری نام کامل‌تر زبان فارسی‌است که هم در افغانستان و هم در ایران کاربرد می‌دارد. افغانان دری‌اش را می‌گویند ایرانیان فارسی‌اش را. یعنی فارسی دری به معنی فارسی افغانی نیست. نکتهٔ دیگر اینکه تمایز تلفظ ق و غ مختص لهجهٔ افغانی نیست. مثلاً شیرازیان هم میان تلفظ ق و غ تفاوت قائل می‌شوند. فکر کنم یزدیان و کرمانیان نیز هم. به‌آفرید ‏۶ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۳۰ (UTC)

درود بر به‌آفرید عزیز تر از جان!

مقاله فارسی شرقی در مورد گویش فارسی متداول در نیمه غربی افغانستان است اگر نامی مناسب تر وجود دارد انتقالش دهید. دری (گویش) چطور است . فارسی دری را با این اوصافی که فرمودید نکو شد که به مقصد بهتر رهنمون شد. در مورد گویش های فارسی متاسفانه اوضاع بس قاراشمیش است و منبع درست خیلی کم است اگرچه خدا مانی را از ویکی پدیا نگیرد. در مورد تفاوت غ و ق ، در خود افغانستان هم همه غ و ق را یک جور گویش نمیکنند خود من که هراتی هستم هرچه زور زدم نفهمیدم فرق ایندو را و گهگاهی بس نکوهش میشوم از کابلیان بابت این جرم زبانی! این که شیرازیان هم این تفاوت را قائلند برایم بسی اینترستینگ! بود زیرا که ...... بماند، بهتر آن باشد که ناید در زبان دیگران! دوستدار --هریوا ‏۶ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۵۴ (UTC)

لطف دارید. به نظر من بیخود شرقی و غربی‌اش نکنیم. بهتر است پیرامون زبان در کشور صحبت کنیم. همانطور که می‌گویید British English و American English و نه انگلیسی شرق اطلس و انگلیسی غرب اطلس یا اصلاً انگلیسی شرقی و انگلیسی غربی. به نظر من زبان فارسی در افغانستان و زبان فارسی در ایران بی‌طرفانه‌ترین عنوان است. می‌توان پیرامون گویش‌ها و لهجه‌ها در مقالهٔ زبان در آن کشور صحبت کرد. مثلاً فارسی مصطلح در هرات و فارسی مصطلح در کابل. که اولی نزد من با لهجهٔ مشهدی تفاوت چندانی نمی‌دارد (یا لهجهٔ مشهدی با آن تفاوتی نمی‌دارد) و دومی (کابلی) غریب‌تر است. به‌آفرید ‏۶ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۶:۰۷ (UTC)

کاملا با فرمایش تان موافقم. در حال انجام است.--هریوا ‏۶ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۱۸ (UTC)

راستی پیرامون غ و ق. در مواردی که من دیده‌ام تفاوت ایدون است: «غ» به خ نزدیک‌تر است تا ق به خ. غ را می‌توان طولانی ادا کرد یعنی گفت غـــــــــــــــــــ. همانطور که می‌توان گفت خـــــــــــــــ. ولی ق شبیه ک است فقط کمی از عقب‌تر ادا می‌شود و مانند ک بریده ادا می‌شود. در لهجهٔ تهرانی همه را ق می‌گویند. بنابراین صامت پایانی چاق و الاغ را یک‌سان تلفظ می‌کنند. اینطوری هم می‌توان گفت: تفاوت غ با خ عیناً مانند تفاوت گ با ک یا ب با پ یا و با ف یا ژ با ش یا ز با س است. یعنی مخرجشان یکی‌است ولی یکی باصداست و دیگری بی‌صدا. اگر دست بر حنجرهٔ خود بگذارید و این زوج‌ها را با صدای بلند ادا کنید، متوجه تفاوت می‌شوید. به‌آفرید ‏۶ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)
برای نام‌گذاری گونه‌های فارسی بهتر است این گونه عمل کنیم: فارسی ایران، فارسی افغانستان، فارسی تاجیکستان. به هیچ وجه نمی‌توان نام‌گذاری انگلیسی را مبنا قرار دارد چون اصلن مشخص و یکپارچه نیست و نگاه‌های گوناگونی وجود دارد. برای نمونه، در زبان اسپانیایی هم برای نام‌گذاری گونه‌ها از همین روش «نام زبان + نام کشور» استفاده می‌شود؛ یعنی به قیاس، مثلن به جای «فارسی ایرانی» (نام زبان + صفت کشور) می‌گویند «فارسی ایران» (نام زبان + نام کشور). --Alijssh ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۱۸ (UTC)

فکر خوبی است، تحت چه رده ای اینها را قرار دهیم. لهجه ، گویش یا کدام چیز دیگر؟--هریوا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۸ (UTC)

قدردانی

هر یک از ویرایش‌های جزئی شما آجری‌است بر دیوار بلند ویکی‌پدیا. قدردان شماییم. به‌آفرید ‏۲۲ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۷ (UTC)
به پاس مشارکت پرمایهٔ شما در زمینه نوشتارهای تاریخ، زبان و دیگر جستارها. کوشش شما ستودنی است. با احترامات.--ماني ‏۳۰ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۳۱ (UTC)

کار را که کرد،آنکه...

هریوا جان اکنون که خط (ریاضی) را در خط (هندسه) درآمیختی، درخواست درهم‌آمیختن تاریخچه‌شان را هم خودت در وپ:تام بده دیگر تا کارت فرجام یابد و کار آن کسی هم که خط (ریاضی) را ساخته در کنار ویرایش‌های دیگر، یکجا نمایش داده شود.--یوشیچی تویوهارا ‏۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۲ (UTC)

درخواست داده شد.دوستدار--هریوا ‏۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)

ابلاغیه

با سلام جناب متین امیدوارم که در تمام مراحل زندگی تان موفق و بهروز باشید! و همچنین در کار های پیش رو تان موفق من مدتی میشود که از شما خبری ندارم ! بهرحال امروز فرصتی شد که با شما صحبت کنم جناب متین عزیز من بابت این موضوع که از جانب شما روی دانشنامه قرار گرفته است خیلی متاثرشدم همین چیزی شما فرموده اید یک نقل قول است نه حقیقت !پس خواهشمند که حداقل شما به ابروی کسی بازی نکنید! مگر غیر این است که شما این موضوع را از کسی یا کسانی شنیده اید؟! ولی تا انجایی که من با خانواده و خود ایشان اشنا هستم این طور نیست هیچ بلکه انچه شما نوشته اید و هر کس دیکه هم گفته است دروغ بیش نیست ، مطمین شما اگر به حقیقت پی ببرید این نوشته را مجددا لود نمی کردید!ولی الان از شماخواهشمندم که این نوشته ر ا لود نکنید چون دروغ است و براساس حرف شما اینجا هم دانشنامه است نه خالی کردن عقده شخصی!حاضرم در این مورد باشما بیشتر صحبت کنم منتظر حضور شما دریاهو هستمnvdarian143

در بحث:محمد آصف محسنی جواب داده شد.--هریوا ‏۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۳۸ (UTC)

تشکر

با سلام برادر عزیزم متین جان! اولا از شما سپاسگزارم بابت توجه تان به حرف من عرض شود که ابلاغیه را به این خاطر انتخاب کردم که شاید شما از اصل قضیه چیزی ندانید به همین خاطر این عنوان راانتخاب نمودم دوما ً چشم مدرک نیز ارائه میکنم خدمت شما من یکی ازشاگردان ایشان هستم انچه که تا حالا راجع به وی کسانی حرف زدن جزء سوء تفاهم چیزی نبوده ای کاش کابل می بودید تا روشن تان میگردم ! و بعد دوست ندارم حداقل شمای که دوست خوبی من هستید این حرف از سوی شما نوشته شود چون دروغ ملموس است که از طرف مدعیان ایشان گفته و پرداخته شده است! باز هم متشکرم و منتظرشما هستم دوست شما نوید ارین

ویدا صمدزی

درود. بهتر است تا جایگزینی رده‌ای مناسبتر، رده فعلی باقی بماند. ضمن اینکه ویدا در مسابقه دوشیزه زمین برنده جایزه «زیبایی برای یک آرمان» شده بود، که البته پیوند این خبر اکنون فعال نیست و منبع دیگری سراغ ندارم. به‌هرحال اگر این رده را مناسب نمی‌دانید، لطفا رده‌ای نو بسازید و جایگزین کنید.--آبتین ‏۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)

کمک ویکی‌واژه‌ای

به دلیلی می‌خواستم ببینم اگر وقت دارید می‌توانید فهرستی از مقالات ویکی‌واژه فارسی را که نسخه ویکی‌پدیا ندارند به من معرفی کنید؟ :)امیرΣυζήτηση ‏۱۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)

اگه منظورتون از مقاله دقیقا مقاله به معنی دانشنامه ای اش است در ویکی واژه بخشی به اسم پیوست هست که مقالاتی در مورد دستور زبان وجود داره در این آدرس . اما اگه منظورتون نام مدخل ها است که اینکار را باید با دانلود دیتابیس ها و مقایسه اونها انجام بشه. اگه منظورتون مورد دوم است بفرمائید تا انجام بدم. این رو هم در آخر عرض کنم که برای درآوردن ویکی واژه از وضعیت نابسامان فعلی خود من در ویکی واژه واقعا به کمک بقیه دوستان احتیاج دارم.--هریوا ‏۱۱ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)

من فهرست مربوطه را آماده کردم. یک فایل متنی 170 کیلوبایتی است.آنرا می توانید از آدرس زیر دانلود کنید.

http://rapidshare.com/files/232118963/just_wiktionary.txt.html

البته یک سری از واژه ها را باید حذف کنید. من این کار را نکردم چون گفتم خودتان بهتر میدانید دقیقا چه نیاز دارد. امر دیگری اگر بود من در خدمتم. دوستدار--هریوا ‏۱۲ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)

دمتان گرم اگر خودتان حالش را داشتید این صفحه‌ها را ایجاد کنید و بنویسید{{وی}} :)امیرΣυζήτηση ‏۱۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۲۱ (UTC)

این کار را باید با روبات انجام شود. سعی میکنم امشب روبات فرسوده خودم رو برای اینکار دوباره فعال کنم.--هریوا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)

تست توسط خودم

تست1

پارسی سازی

هنگام تغییر نام مقالات منبعی برای استعمال بیشتر معادل مورد نظر خود ارائه دهید. مثلاً من تابحال کاربرد واکاوی به جای آنالیز را چندان ندیده بودم -- میثمψ‏۱۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)

راستش معمولا یک دیکشنری بابیلون استفاده میکنم بنام Farsi to Parsi که منبع نیز برای بیشتر واژه های پیشنهادی اش دارد. اما الان دیدم که برای واکاوی منبعی نداده ، اگر شما نیز منبعی نیافتید آنرا دوباره تحلیل سازید. دوستدار --هریوا ‏۱۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)

پیشنهاد می‌کنم در مورد واژگان تخصصی چنین نکنید. ممنون -- میثمψ‏۱۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۳۰ (UTC)

فلسفهٔ وجودی «Template:Wi»

توجه کنید که:

"This template is only for dictionary definitions that currently exist on Wiktionary and which, due to previous re-creations, are likely to be re-created in unencyclopedic form. Do not place it on every possible word.‎"

من همین الآن چند مدخل را حذف کردم؛ مثل «آبمیوه»، «آبنبات»، «آبگرمکن»، «آب اکسیژنه» و «آجر نسوز». چنین عبارت‌هایی به‌نظر من تا وقتی مقاله‌دار نباشند باید redlink بمانند. Raamin ب ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)

راستش من اینها را که نوشتید نخواندم. پیشنهاد را امیر عزیز داد که صفحاتی که در ویکی واژه هست و اینجا نیست را می توان این الگو را در آن قرار داد. کل این صفحه ها 4534 صفحه است. شمار زیادی از این صفحه ها باید به صفحه تغییر مسیر تبدیل شوند. یک سری هم که یک مدخل واژه نامه ای هستند و همینطوری می مانند. بقیه صفحه ها که باید بلاخره مقاله بشوند را می شود پاک کرد. البته طرح فعلی الگوی وی چندان کامل نیست.--هریوا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)

اتفاقاً خیلی از این‌ها هیچ لازم نیست که blue شود. همان‌طور که در ویکی انگلیسی نوشته شده، این الگو برای مدخل‌هایی هست که می‌دانیم به احتمال خیلی خیلی زیاد هرگز مقاله‌ای در ویکی‌پدیا نخواهند داشت (به خاطر ماهیت لغت‌نامه‌ایشان)؛ ولی کاربرانی از روی ناآگاهی مدام برای این مدخل‌ها مقاله می‌سازند. به‌نظر من کلاً استفاده از ربات در مورد این الگوی خاص نادرست است. Raamin ب ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۳۴ (UTC)

دقیقا متوجه منظور شما هستم. مثلا مدخلی به نام مشنگ هیچ وقت در ویکی پدیا نمی تواند یک مقاله شود (مگر اینکه یکی آنرا به عنوان نام خاص بکار برد!)این کار می تواند توسط ربات و انسان با هم انجام گیرد. تاکیدی که من روی صفحه های تغییر مسیر دارم بخاطر همین است. آیا به نظر شما این امکان دارد که کل این 4534 عنوان را بصورت پیوند در یک یا چند صفحه قرار دهیم و سپس آنهایی که تغییر مسیر میشوند را بچه ها برایش صفحه تغییر مسیر بسازند و آنهایی که باید مقاله داشته باشند به صفحه مقاله های درخواستی بروند و بقیه که مدخل واژه نامه ای هستند همین صفحه برایشان درست شود. --هریوا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)

راستش به‌نظر من لازم نیست کلاً برای این موضوع زیاد وقت و انرژی صرف شود. همان‌طور که گفتم، خیلی از این عنوان‌ها redlink می‌مانند و کسی هم به فکر ساختن مقاله برایشان نمی‌افتد. آن مشکل‌دارها را از روی سیاههٔ حذفشان می‌شود یافت و الگو را در آن‌ها به‌کار برد. Raamin ب ‏۲۵ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۱۱ (UTC)

حذف نمی‌شوند

درود. خیلی از رده‌های منتقل شده حذف نمی‌شوند، برچسب {{رده بهتر}} می‌خورند. برای اطلاعات بیشتر به ویکی‌پروژهٔ رده‌بندی مراجعه کنید. با تشکر --Taranet ‏۲۶ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۱۰ (UTC)

پیش‌نهاده

با سلام. شما این لفظ‌ها را از کجا گرفته‌یید؟ من سرگرم تهیه فرهنگ واژه‌های زبان‌شناسی هستم و اینها هم به ذهن‌ام رسید اما در نهایت اینها را بر گزیدم:

  • to prepose: piŝ neheŝtan
  • preposition : piŝneheŝt
  • prepositional : piŝneheŝti
  • to postpose: pas neheŝtan
  • postposition : pasneheŝt
  • postpositional : piŝneheŝti
  • adposition : barneheŝt
  • adpositional : barneheŝti

یعنی به جای «نهادن» از «نهشتن» استفاده کرده‌ام. نظرتان چی'ست؟--Alijssh ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۵۸ (UTC)

سلام به شما.خوشحالم که در اینجا هم شمارو می بینم. من پیش نهاده رو در چند دیکشنری کامپیوتری فارسی دیدم. دیدم مناسب ترین واژه برای preposition همین است. منبع محکمی ندارد. اگر واژه ها را خودتان ساختید من از بین این دو مصدر نهادن و نهشتن فکر میکنم نهادن بیشتر بین مردم متداول است. مگر اینکه در معنا تفاوت زیادی داشته باشند. در ضمن اون پروژه الفبای لاتین که در سایت تون بود رو خیلی پسندیدم و از تمام نمونه ها کامل تر و علمی تر است. من دوست دارم در این کار همکاری کنم.دوستدار--هریوا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)

سلام. محبت دارید. من هم خوشحال‌ام. من ابتدا نام کاربری‌ام Alijsh بود اما مدتی فعال نبودم و گذرواژه‌اش را فراموش کردم. هر کاری هم کردم، نتوانستم به حساب‌ام وارد بشوم. دست آخر مجبور شدم با نام دیگری عضو بشوم. \/ نیازی به منبع محکم نیست چون اصلن چونین چیزی وجود خارجی ندارد (: تنها می‌خواستم بدانم از کجا گرفته‌یید تا به آن نگاهی بیندازم. از آنجا که نویسنده‌های این حوزه، ناگزیر اند خودشان واژه‌سازی کنند، من مشغول گردآوری واژه‌هایی هستم که تاکنون برای اصطلاح‌ها ساخته‌شده. گاهی اجماع کارگشا'ست. برای نوشتن در مورد دانش زبان‌شناسی روز، نیاز به واژه‌سازی داریم. من از واژه‌سازی در ویکی‌پدیا استقبال می‌کنم چون می‌تواند برای دیگر کارها (نوشتن کتاب، مقاله، ...) الگو قرار بگیرد. من می‌پسندم ویکی‌پدیا پیش‌رو باشد. با دیدن «پیش‌نهاده» و «پس‌نهاده» در ویکی‌پدیا خیلی خوشحال شدم. «پیش+نهاد+ه» خوب و بسیار بهتر از «حرف اضافه» است اما می‌شود گفت، صفت‌گونه است (مانند «پیش+رفت+ه»). ما اسم می‌خواهیم تا بتوانیم از آن صفت بسازیم. بهتر این می‌بود که می‌گفتیم «پیش‌نهاد» و از آن «پیش‌نهادی» را می‌ساختیم اما همان طور که می‌دانید، «پیش‌نهاد» اشغال شده (: و معنی‌ی دیگری را می‌رساند و نمی‌توان از آن کاربری تخصصی گرفت. برای همین هم من آن را کنار گذاشتم. می‌توان به جای «نهادن» از «نهشتن» استفاده کرد و «پیش‌نهشت» را ساخت. از آنجا که در فارسی هم «preposition»، هم «postposition» داریم، به جای «prepositonal phrase» (گروه حرف‌اضافه‌ای / پیش‌نهشتی / پیش‌نهاده‌ای) باید گفت «adpositional phrase» که برای آن فکر می‌کنم «گروه برنهشتی / برنهاده‌ای» خوب باشد. استفاده از «نهاده» به تنهایی، مناسب نیست. بهتر است «-ad» نیز ترجمه بشود. مقاله‌ی گروه را افزودم؛ همین طور گروه فعلی اما در مورد «adpositional phrase» نمی‌دانستم چه کار کنم. فعلن «گروه حرف‌اضافه‌ای» نوشته‌ام تا ببینم تا چه اندازه می‌توان در ویکی‌پدیا دست به نوآوری زد. از آنجا که در فارسی «حرف اضافه» هم اصطلاحی سنتی، هم مترادف با «preposition» است، من استفاده از آن را برای رساندن مفهوم «adposition» درست نمی‌بینم. باید محافظه‌کاری را کنار گذاشت و برای اینها برابر دقیق ساخت. در مورد «نهشتن»، بچه‌ها در هندسه‌ی دبیرستان با مفهوم «هم‌نهشتی» آشنا می‌شوند. پس «نهشتن» چندان غریب نیست. اگر هم می‌بود، باز مسأله‌یی نبود. نباید قرار باشد که تنها به واژه‌های آشنا اکتفا کنیم چون دیر یا زود، به بن‌بست می‌رسیم. برای واژه‌سازی علمی باید از همه‌ی میراث زبان‌مان (چه نو، چه میانه، چه کهن، چه اوستایی و دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی) استفاده کنیم و نه تنها با مشتی واژه که در فارسی امروز به کار می‌رود و با آن آشنا ییم. ما همه‌ی واژه‌های فارسی را نمی‌دانیم و برای همین هم لغتنامه به وجود آمده. این باید برای فارسی‌زبان جا بیفتد که لغتنامه تنها برای زبان‌های بیگانه یا ادبیات فارسی نیست. پس خودتان را مقید به واژه‌سازی با واژه‌های آشنا نکنید. به هر حال، موضوع تخصصی'ست و بی مقدمه، یک فرد عادی نمی‌تواند به معنی اصطلاح‌ها پی ببرد. هر جا لازم باشد، می‌توان در مورد واژه‌های ساخته‌شده توضیح داد. متوجه منظورم که می‌شوید؟ نباید به این فکر کنید که آیا واژه‌یی که من برای یک اصطلاح «تخصصی» می‌سازم و پیش می‌نهم، یک فرد ناآشنا با آن رشته (یا آشنا با رشته اما ناآشنا با بیان آن به فارسی) درجا می‌فهمد یا نه. فکرتان را کامل آزاد کنید و بکوشید بهترین واژه را بسازید. بقیه‌اش را می‌توان چاره کرد. هم لغتنامه داریم، هم می‌توان توضیح داد و بحث کرد و به همه‌پذیری رسید. واژه‌سازی علمی هنوز در فارسی جا نیفتاده اما نمی‌توان کنار نشست و کاری نکرد. فارسی توانایی‌اش را دارد. اگر این را نخوانده‌یید، حتمن بخوانید. \/ در مورد پروژه‌ی الفبای لاتین، بله می‌توان گفت نسبت به بقیه بهتر است. به ویژه در جستار چگونه‌نویسی که تا کنون اینچونین به آن پرداخته نشده بوده. بحث هنوز در انجمن یونی‌لنگ روان است. اگر دوست دارید می‌توانید شرکت کنید. به راستی خوشحال خواهیم شد. به ویژه، در مورد چگونه‌نویسی می‌توانید بسیار کمک کنید. آخرین پیشنهادی که من در مورد باچه‌نویسی داده‌ام این است که برای این که بتوان فارسی افغانستان و تاجیکستان (و در گام بعدی، فارسی میانه) را با این الگو نوشت، زبرنشان «کلاه» (^) را بگذاریم برای واکه‌های بلندی که در این دو گویش هست: ê î ô û. مشکل این است که ما پیشتر به توافق رسیده بودیم که از «ê» برای نشان دادن همزه استفاده کنیم. حال باید به فکر نویسه‌ی دیگری برای همزه باشیم. البته پیشنهاد اولیه‌ی من «ø» و پیشنهاد دوست دیگر «å» بود! من در کارهای خودم که پیرامون فارسی میانه است، از همین ê î ô û استفاده می‌کنم.--Alijssh ‏۲۸ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۳۵ (UTC) ارادت‌مند

در مورد واژه سازی من هم معتقدم که باید از تمام ظرفیت های زبان فارسی استفاده کنیم. در مورد معادل یابی واژگان انگلیسی با توجه به شباهت بسیاری از پیشوند ها و پسوند های دو زبان برخی اوقات شاید بتوان به کمک یک برنامه کامپیوتری هم بشود این کار را کرد. در مورد پیش نهاده آن ه آخر به احتمال زیاد نشانه ابزار است. در مورد الفبا نکاتی هست که توسط ایمیل برای شما ارسال خواهم کرد.--هریوا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۴ (UTC)

من نرم‌افزاری برای واژه‌سازی نوشته‌ام اما با آنچه شما می‌گویید متفاوت است. بله، واژه‌سازی مکانیکی گاهی خوب است. به نوشتن آن هم چند سال پیش فکر کرده بودم اما فرصت نشد بررسی کنم تا چه حد عملی'ست.اگر خدا بخواهد، تابستان. نه، «ه» ابزار با ستاک حال ترکیب می‌شود (گیره، ماله،...). «نهاده» صفت مفعولی'ست. به هر حال، «پیش‌نهاده» هم خوب است و من اصراری بر «پیش‌نهشت» ندارم. شب خوش--Alijssh ‏۲۸ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)

حذف مطالب منبع‌دار

هریوای گرامی. از این کار شما تعجب می‌کنم.--ماني ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)

پوزش می خواهم.دلایل و سایر مسائل در صفحه بحث مقاله--هریوا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)

بله. متوجهم. شما هم ببخشید از این‌که آن بحث را درست نخواندم. تهمتی که دوست دیگر به ما زدند باعث شد تا به عجله در جواب بیفتم. درستش می‌کنیم. با ارادت.--ماني ‏۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۳۲ (UTC)

تخریب

درود. منظور از این کار چیست. تحریب ویکی‌پدیا؟ می‌دانید برچسب زدن و حذف آن‌ها چه وقتی از ما می‌گیرد؟ لطفاً همه این صفحه‌های بی‌محتوا را برچسب حذف بزنید.--ماني ‏۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)

من ۷۰-۸۰ درصد آن‌ها ‌را امشب برچسب حذف سریع زدم. بقیه‌اش می‌ماند برای فردا.--ماني ‏۱ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۰۴ (UTC)
ای خدا، ما می خواستیم ثواب کنیم کباب شدیم. این کار بر اساس پیشنهاد امیر و کلی بازی و مقایسه بین دیتابیس های هردو ویکی انجام شد که همان وقتی هم که انجام شد دوستانی گفتند متوقف شود که من هم متوقفش کردم و واژه آرام‌کردن به ترتیب الفبا آخرین آن بود. شما برچسب حذف نزنید. به مرد تنها می گویم همه اش را مستقیما پاک کنند.--هریوا ‏۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۳۵ (UTC)
ممنون می‌شوم پاک بشود، چون‌که در این صورت ویکی‌پدیا تعریف خود که دانشنامه است را از دست می‌دهد و با واژه‌نامه مخلوط می‌شود و کلیک روی صفحه تصادفی بیشتر پیوند به ویکی‌واژه برای شخص خواهد آورد تا مقاله دانشنامه‌ای. (ببخشید لحنم در بالا قشنگ نبود.) سپاس از شما. دوستار.--ماني ‏۲ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)

سلام

با سلام و تشکر از صحبت شما.بی طرفی ایجاب می کند که صحبت چند رسانه وابسته به غرب که نمی خواهند سر به تن مسلمان و ایرانی باشد را فقط در نظر نگیریم و رسانه های دیگر و تمام کشور را در نظر بگیریم.ما که بودیم و دیدیم حماسه 40 میلیونی و 25 میلیونی مردم را .و رهبر و رئیس جمهور و مدل جمهوری اسلامی را هم می شناسیم.یا علی ((کاربر : طاها یوسفی))

حرف شما در باره افزودن نظر هر دو طرف درست است و قانون وپ:اثبات هم همین را می گوید. همین کار را بکنید و طبق همین قانون مطالب آن گروه دیگر را پاک نکنید. علی یارتان--هریوا ‏۱۵ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۹ (UTC)

حلقه بسته

سلام هریوا جان. اینجا یک حلقه بسته ایجاد شده است. گفتم شاید شما بتوانید بازش کنید. به نظر من تاجیک نباید زیر رده اقوام تاجیکستان قرار گیرد. ولی‌ مطمئن نیستم.

رده:اهالی تاجیکستانرده:تاجیکستان ← رده:تاجیک ← رده:اقوام تاجیکستانرده:اهالی تاجیکستان

--Adler ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۳۴ (UTC)

رده:اقوام تاجیکستانرده:اهالی تاجیکستان اشتباه است، چون رده اهالی باید شامل نام اشخاص و یا رده های اشخاص باشد نه اقوام. البته رده:تاجیکستان ← رده:تاجیک هم شاید ایراد داشته باشد اما شک دارم و مشکل هم با همان تغییر ولی حل شده است و نیاز به فسفر سوزانی نیست ((:--هریوا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۴۹ (UTC)

بازگشت به صفحۀ کاربر «Hariva/بایگانی ۲».