وجه دستوری
وَجه دستوری صورتی است از فعل که نظر گوینده را نسبت به قطعی و غیرقطعی بودن یا امری بودن فعل روشن میکند. فعل در زبان فارسی امروز سه وجه دارد اخباری، التزامی و امری.[۱]
وجه شیوهای از کاربرد فعل است که گوینده بهوسیلهٔ آن نگرش خود را نسبت به جریان وقوع فعل بیان میدارد.در تعریف فرهنگستان زبان و ادب فارسی، وجه، «تمایز دستوری در صورت افعال است که دیدگاه و نظر گوینده یا نویسنده را نسبت به وضعیت توصیفشده در پارهگفتار نشان میدهد.»[۲]
در زبان فارسی معمولاً وجوه زیر دیده میشوند:
نام وجه | نام دیگر فارسی | نام انگلیسی | تعریف | نمونه |
---|---|---|---|---|
اِخباری | گزارشی | Indicative | این وجه مختص رویدادهای واقعی یا رویدادهایی است که از رخ دادن آنها اطمینان داریم. | بهنام به مدرسه میرود. |
اِلتِزامی | پیرو | Subjunctive | هنگامی به کار میرود که انجام فعل واقعیت ندارد یا از رخ دادن آن مطمئن نیستیم و میخواهیم پنداشت، احتمال، میل، قصد، دستور، خواهش و مانند آن را بیان کنیم. فعلی که دارای وجه التزامی است همیشه دنبال فعل دیگر (مانند میخواهم بروم/ مبادا بروی/ خوب است برود/ باید برود/ شاید برود و...) یا کلمهٔ دیگر (مانند کاش بروم/ اگر بروم/ بهشرط آنکه بروم و...) میآید. به این خاطر به آن التزامی میگویند یعنی در التزام (همراه) فعل یا واژه دیگر بهکار میرود. | بهنام باید نامه را بنویسد. |
امری | دستوری | Imperative | برای بیان دستور، خواهش، درخواست، هشدار، راهنمایی و مانند آن به کار میرود. وجه امری زیرشاخهای از وجه التزامیست و از آن ساخته میشود با این تفاوت که شناسهٔ دوم شخص مفرد (تو) پوچ است. | بهنام نامه را بنویس. |
تمنایی | آرزومندی | Optative | برای بیان وضعیتی به کار میرود که منوط به درخواست تمنایی است. | زنده باد بهنام. دست مریزاد. |
در برخی منابع وجهی به نام وجه وصفی نیز تعریف میشود.بنا بر این تعریف، وجه وصفی وجهی از فعل است که بهصورت صفت مفعولی (بن ماضی+ ه) بیان میشود؛ مانند «کرده» در جملهٔ زیر:از هر یک از دو ماده ۲۰۰ گرم بردارید. نخست آنها را در یک لیتر آب مخلوط کنید، سپس آنها را خشک کرده بر پارچهای تیره و خشک در زیر آفتاب پهن کنید. («کرده» بهجای «کنید» و برای پرهیز از تکرار آن آمده است).هنگامی که بتوان وجه اصلی (اخباری، التزامی یا امری) فعل را بهکار برد، وجه وصفی را بهکار نمیبریم؛ زیرا وجه وصفی تنها بنابه ضرورت و برای پرهیز از تکرار یک صیغهٔ صرفی از یک فعل بهکار میرود،[۳]
برخی منابع وجوه دیگری تحت عنوان شرطی و غیرشخصی هم در فارسی تعریف کردهاند.
منابع
- رحیمیان، جلال: وجه فعل در فارسی امروز. در: مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ۱۳۷۸ شماره ۲۸