I will make

. I'm a city editor in the real world

. In der realen Welt bin ich ein Stadtredakteur



«شغل من حذف کردن نیست، من برای ساختن ساخته شده‌ام».

کارگر میسازد، نویسنده میسازد، شاعر میسازد، خواننده و نوازنده میسازند، زن میسازد، زندگی میسازد. مرگ اما کارش حذف کردن و پاک کردن است. و بعضیها خادم مرگ‌اند، برای نیستی میجنگند.

جهان جای بدی نیست، مردم بطور کلی خرابکار نیستند. اما خرابکار فکر میکند بقیه خرابکارند یا اینطور وانمود میکند.

همه آنهایی که پاک کن حذف بدست گرفته‌اند فکر میکنند برحق‌اند.

فکر میکنند دیگران خرابکار و نامفیدند، و باید حذف شوند.

در زندگی یادمان باشد مثل آنها نباشیم که همیشه بفکر پاک کردن و تمیز کردن دنیا از آنهایی که مثل آنها نیستند هستند.

کاش بگذارند جهان مردانه کمی رنگ زنانه ما را بگیرد، کمی مهربانانه‌تر نخواهد شد؟

کاش از سیاست بکاهند و به الفت بیافزایند، زندگی بکارند.

زن

زندگی

و آزادی

همه آنهایی که پاک کن حذف بدست گرفته‌اند فکر میکنند برحق‌اند.

آزادی یعنی دیگران را خفه نکنیم و به دیگران اجازه حرف زدن بدهیم. یعنی سانسورچی نباشیم. یعنی آن پاک کن حذف کردن دیگران را کنار بگذاریم.

آزادی یعنی از حذف دیگران دست برداریم.

بجای حذف، بجای خط زدن دیگران، خود چیزی بیافرینیم.

اگر توان آفرینش نداریم دیگرانی که خلق میکنند را کنار نزنیم، بگذاریم آنها بیافرینند. به دیگران آزادی بیان بدهیم.

زن یعنی خلاقیت، یعنی آفریدن و یعنی رشد.

زنانگی را در خود رشد بدهیم.