ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/بایگانی ۴۰

همکاری هفته

اگر تجربه کافی مشارکت در ویکی‌پدیا:همکاری هفته دارید، یا نکته خوبی به ذهنتان می‌رسد در ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای رای دهندگان بدون مشارکت در همکاری هفته نظر دهید.--Taranet ‏۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]

واژگان کاربردی ویکی‌پدیا‏

من پیشنهاد تازه‌ای در ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای بازنگری واژگان کاربردی ویکی‌پدیا‏ مطرح کردم سری به آنجا بزنید. --مهدی (غ) ‏۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]

بازنگری در قوانین همکاری هفته

بحث‌هایی پیرامون قوانین همکاری هفته برای رونق دادن به پروژه در جریان است. لطفاً در اینجا : ویکی‌پدیا:نظرخواهی برای بازنگری در قوانین مرتبط با همکاری هفته نظرات خود را بیان کنید.--کامیار ‏۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۰ (UTC)[پاسخ]

مدیران فارسی زبان در دیگر ویکی‌ها

اگر کسی مدیرانی فارسی زبان/ایرانی در دیگر ویکی‌ها(مثلا ویکی انگلیسی) می‌شناسد سپاسگذار می‌شوم اگر معرفی کند. --Wayiran (ب) ‏۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۳ (UTC)[پاسخ]

متاسفانه در ویکی انگلیسی کسی را نداریم. فقط جناب روزبه هستند. en:User:Refdoc و گمانم en:User:Pouya هم بودند، که هر دو دیگر فعال نیستند. اما چند تا ایران-دوست فعال داریم. از آن جمله میتوان en:User:Alex Bakharev و en:User:Khoikhoi را نام برد که مقالات ایران را از گزند پان ترکیست ها و اعراب محافظت نمودند. البته با آنان نیز بایستی بشدت دیپلماتیک رفتار نمود ;)--زرشک ‏۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]
خوب شما که در ویکی انگلیسی هم بسیار فعال بوده‌اید چرا برای مدیریت در آنجا تلاش نمی‌کنید؟ من در جریان نیستم، ولی آیا با حمایت ما، به نظر خودتان امکان رای آوردنتان وجود دارد؟ --Wayiran (ب) ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

قانون بدرد نخور

نمی‌دانم که این پیش نویس قانون حمایت از سازندگان پایگاههای داده به جایی رسیده یا خیر ولی ظاهراً باز هم توضیحاتی ناقص از جنس سال‌های ۱۳۴۸ دارد که خواسته‌های ما را برآورده نمی‌کند نقل قول زیر را بخوانید:

باب چهارم – بهره برداری منصفانه و مجوزهای قهری
فصل هشتم – بهره برداری منصفانه
ماده ۳۵- هرگاه کاربر قانونی برای دسترسی به محتویات پایگاه داده ناگزیر از اجرای حقوق انحصاری سازنده مذکور در ماده ۱۱ باشد نیازی به کسب مجوز از سازنده ندارد.
ماده ۳۶- «استخراج» و/یا «کاراسازی مجدد» از بخشهای غیر اساسی محتویات پایگاه داده توسط کاربر قانونی به مقاصد علمی و فنی و آموزشی و تربیتی در حدود متعارف مجاز است.
ماده ۳۷- کاربر قانونی پایگاه داده می‌تواند، بدون مجوز سازنده جهت استفاده شخصی از محتویات پایگاه داده به نحو غیر الکترونیکی تکثیر نماید.
ماده ۳۸- کاربر قانونی در استفاده از امتیازات این فصل نباید به حقوق مشروع سازنده و صاحبان قانونی محتویات پایگاه داده خللی وارد کند.

هر چند منابع معمولاً مشکل دار ما از نوع پایگاه داده‌ای نیستند و عقلب تصاویرند ولی آینده را چه دیدید شاید لازم شد، با توجه به مشکلات شناخته شده در بحث ویکی‌پدیا:استفاده منصفانه از دوستان که دستشان به یک جایی می‌رسد خواهش می‌کنم پیگیری کنند این قانون بدرد نخور تکرار نشود. --مهدی.غ ‏۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]

ایجاد انجمن مترجمان ویکی‌پدیا فارسی

نمی دونم ایا هم چین چیزی تا الان ایجاد شده یه نه !! ولی ایجادش به گسترده تر شدن ویکی‌پدیا فارسی خیلی کمک خواهد کرد.این جوری ترجمه ها هدف تر میشه !! سلحشور پارس ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]

البته بابد این نکته را مدنظر داشت که ما ترجمه نمی‌نماییم زیرا این کار تقریبا معادل همان کپی کردن است ما باید در تلاش باشیم تا مقالات هدفمند و با دانش و یا برداشت از مقالات دیگر بنویسیم.پدرام ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۲ (UTC)[پاسخ]
منظور از ترجمه کردن ها استفاده از منابع زبان های خارجی یه !! حرف شما هم کاملا منطقی یه و ترجمه مطلق منطقی نیست.حالا برای شروع چه کرد؟؟سلحشور پارس ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)[پاسخ]
شروع خاصی نیاز نیست چون ما هم‌اکنون نیز در تمامی بخش‌ها از منابع خارجی و برداشت‌های آنها استفاده می‌نماییم. اگر به موضوع خاصی علاقه‌مند هستید به ویکی‌پروژه مربوطه مراجعه نمایید. اگر ویکی‌پروژه مورد نظر شما وجود ندارد با استفاده از ویرایش‌های خود علاقه‌مندانی در این موضوع بیابید و یک ویکی‌پروژه در این باره شروع نمایید. امیدوارم موفق باشید.پدرام ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
خیلی از کاربران به ترجمه روی خوش چندانی نشان نمی دهند. ولی چنین به نظر میرسد که گاهی وقتها استفاده از ترجمه غیر قابل اجتناب است. مثلا بوئینگ ۷۱۷ نام یک هواپیما است. آیا منابع فارسی برای ویرایش این مقاله وجود دارد؟ اگر وجود دارد چقدر در دسترس است؟ مقالاتی نظیر این زیادند. مقالاتی که علوم روز، مطالب مرتبط به علوم هوا و فضا، مطالب مربوط به اختراعات نوین در علوم پزشکی و غیره را در بر دارند. به نظر من استفاده از ترجمه در مواردی نظیر بالا از یک طرف باعث غنی شدن ویکی فارسی هم میشود و هیچ اشکالی هم ندارد اگر منبع فارسی اش هم پیدا شد چه بهتر. در عین حال که منابع فارسی از طرف دیگر ویکی فارسی را از سایر جهات غنی تر میکنند.Pastorals2007 ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]

کسی میدونه این چه خطی هست

آیا کسی میدونه این چه زبان و خطی هست؟ تو عمرم همچین خطی ندیدمދިވެހިބަސް اینو تو لینک های زبان های مختلف در مورد سیاه دانه می توانید ببینید!79.132.209.63 ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)[پاسخ]

این زبان همان زبان مالدیف یا دیوهی است که یکی از زبان‌های هم‌خانواده با زبان فارسی است. برای اطلاعات بیشتر [۱] را ببینید.پدرام ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۹ (UTC)[پاسخ]

نمی‌دانم آشنایی درباره این عالم و دانشمند دارید یا خیر ولی مقاله‌ای که درباره ایشان نوشته شده هرچند پربار است ولی تنها به دین و مذهب و کمی اشعارش اشاره دارد اگر کسی اصفهان را بشناسد می‌داند که این شهر مدیون این دانشمند بزرگ است، از جمله کارهای منسوب به او می‌توان طراح میدان نقش جهان، طراحی سیستم آبرسانی پیشرفته اصفهان (مادی‌های سطح شهر)، منار جنبان، اصلاح قبله مسجد شاه و حمام شیخ بهایی و داستانهایی از بلند نظری او در علوم معماری و شهری ست. من فکر می‌کنم این مقاله با توجه به موجود بودن منابع فارسی ظرفیت خوبی برای رسیدن به یک مقاله ممتاز دارد. --مهدی.غ ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۱ (UTC)[پاسخ]

مهدی.غ عزیز! قبلا این مقاله یک‌بار برای انتخاب به عنوان مقاله‌ی برگزیده نامزد شد اما به دلیل مشکلاتی که مقاله داشت انتخاب نشد. به هر حال تصور می‌کنم شما بتوانید این مشکلات را حل کنید. در صفحه‌ی بحث مقاله موضوع رای‌گیری و نظر دوستان آمده است. پ.ن:تصور می‌کنم در مورد منار جنبان اشتباه می‌کنید این بنا قدیمی‌تر دوران زندگی شیخ بهایی است. عزیزی ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]
شاید بزودی این همکاری از طرف من اتفاق نیفتد چون به قول به‌آفرید به شکل مرگباری مشغولم. مهدی.غ ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]
والا من که زیر مشغولیاتم مرده‌ام و این روح من است که دارد تایپ می‌کند! ولی از شوخی گذشته شیخ بهایی نیاز به عزمی جدی دارد که امیدوارم اگر از زیر با مشغولیات مرگ‌بارتان جان سالم به‌در بردید به آن بپردازید. عزیزی ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۴ (UTC)[پاسخ]

شخصا از هر کس که این عزم جدی را برای اصلاح نوشتار به کار گیرد، بسیار سپاسگذار خواهم بود. من درگیر امتحانات هستم، وگرنه انجام می‌دادم... بعد از امتحانات هم احتمالا فراموش می‌کنم! نگذارید بماند. خدا خیر دهد هر کس را که اصلاحش کند!!! --Wayiran (ب) ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]

دوست عزیز وی‌ایران! من به یادتان خواهم انداخت. :) --کامیار ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۳ (UTC)[پاسخ]

نظر خواهی و راهنمایی

مطالب تایپ شده در بحث کاربر:ژنرال عینا آورده می شود: لطفا بررسی و راهنمایی نمائید.

باسلام

موضوع چیست ؟!

چرا ویرایشهای مربوط به کاشمر و مسیح دانشوری را تغییر می دهید ؟!

وقتی عینا از منبع معتبر مانند دهخدا آورده می شود می گوید که "غیر دانشنامه ای" است و قتی براساس تحقیق و مصاحبه و .. مطلبی آورده می شود عنوان می شود "منبع ناکافی است. برای این ادعاها منابع بیشتری لازم است" برخی از دوستان منابعشان جستجو گوگولی است که حتی در مورد مسیح دانشوری زندگینامه یا خلاصه از شرح حال در اینترنت جستجو نمی یابید .

حالا شما بفرماید که بایستی به کدام روش عمل شود.

بنظر اینجانب :

شما بایستی تغییر روش و سیاست دهید . بجای حذف مطالب و یا واگردانی مقالات ، مطالب را ویرایش و اصلاح نمایند .

به نظر اینجانب :

آوردن مطلب copy/paste با ذکر منبع چیزی از اهمیت مقاله نمی کاهد یک مقاله کپی شده بهتر از نبودن مطلب و ناقص می باشد. و پیشنهاد می دهم در در قوانین ویکی پدیا بازنگری شود اگر بخواهیم دانشنامه آزاد داشته باشیم.

ارادتمند

لطفا شما قضاوت و پشنهاد و نظرات خود بیاورید.

ارادتمند

Ebadi ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۰ (UTC)[پاسخ]

برای نوشتن یک مقاله دانشنامه‌ای، پیشنهاداتی در وپ:شیوه زیر عنوان «ساختار و روش نوشتن مقاله» و ویکی‌پدیا:بخش آغازین نوشته است. وقتی شما یک دانشنامه را مطالعه می‌کنید در ابتدا مقدمه‌ای بر تعریف و توجیه عنوان مقاله خواهید دید، در این قسمت معمولا به خلاصه‌ای از آنچه دانستنش مهم است بر می‌خورید (مثلا درباره سرشناسی موضوع که از چه جهت سرشناس است توضیح می‌دهد) این از ایرادات رایج کاربران است. در ادامه هم دیگر کلمات احترام آمیز و تمجیدی حذف می‌شود. یکی دیگر از مشکلات کپی‌کردن است که کاملا انجام آن نهی شده. علت اصلی این است که در اصول بنیادی ویکی‌پدیا بر روی گسترش سند آزاد GFDL تاکید شده و این تغییر ناپذیر است. اگر از جایی کپی می‌کنید باید آن نوشته مطابق با GFDL تماماً آزاد باشد و فرد دیگر بتواند آن مطلب را بفروشد یا تغییر دهد و خلاصه کاملاً آزاد باشد. امیدوارم در ادامه راه موفق باشید. مهدی.غ ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)[پاسخ]

کسی میدونه که چگونه می‌توان در ویکی پدیا مدیر شد

من این سوال را کردم کاربر هادیمان به من کمک کنید—پیام امضا نشدهٔ قبلی توسط هادیمان (بحثمشارکت‌ها) نوشته شده‌است.

خلاصه: اول باید کاربری از شما بخواهد که بیایید مدیر شوید، بعد باید اعلام کنید که برای مدیریت کاندیدا شده‌اید و بعد دیگران نظر خود را درباره پشتیبانی از مدیریت شما اعلام می‌کنند سپس در پایان رای‌گیری دیوان سالاران بحث بر سر مدیریت شما را جمع بندی می‌کنند و در صورت توافق جمعی بر سر نیاز به مدیریت شما درخواستی برای تایید مدیریت شما برای بنیاد ویکی ارسال می‌شود تا درستری کاربر شما به مدیریت تبدیل شود. در اینباره سیاست‌ها و رهنمود‌هایی وجود دارد لطفا وپ:مدیران را مطالعه کنید. --مهدی.غ ‏۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
خواندن این هم بد نیست ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)[پاسخ]

[OT] فاجعهٔ نقض کپی‌رایت

[۲] --محسن ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۱۱ (UTC)[پاسخ]

فاجعه زیاد در دنیا اتفاق می‌افتد. حال ربط «این فاجعه» به ویکی‌پدیا در چیست؟ --سندباد ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۲۶ (UTC)[پاسخ]

سلام در فارسی میانه

کسی میدونه سلام در فارسی میانه چی میشه؟؟سلحشور پارس ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)[پاسخ]

احتمالا همان «درود» می‌شود. مطمئنم که ریشهٔ درود از فارسی پهلویست ولی نمی‌دانم آیا به همین شکل بوده یا نه. شاید به شکل «درو» بوده(تنها یک حدس)! --Wayiran (ب) ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۸ (UTC)[پاسخ]

در پهلوی دروت است(بسیاری از د‌های ناآغازین در پهلوی ت بوده‌اند). در گذشته آفرین‌کردن را در جایگاه سلام کردن به کار می‌بردند. البته اینها پیوند چندانی به قهوه‌خانه ندارد. --Ariobarzan ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)[پاسخ]

زبان فارسی

زبان فارسی سایت جالبی است مخصوصاً این مقاله اش. در باره کلماتی است که از فارسی به عربی وارد شده اند. دیدنش بد نیست.

این هم در باره فارسی نویسی در وب. --پویان نیک نفس ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)[پاسخ]

این هم مصاحبه‌ی جالبی است درباره زبان فارسی. بحث‌های مشابهی نیز در ویکی‌پدیا فارسی بوده‌است. اگر فرصت کردید بخوانیدش. با احترام. -احسان ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]

وپ:مد

دوستان دستی به سر و روی این صفحه بکشند تا از این که هست حجیم تر نشود تشکر امیرΣυζήτηση ‏۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۰ (UTC)[پاسخ]

نوشتار برگزیده و دشمنان اش

دوستان حتما می‌دانید تا همین چند وقت پیش ویکی‌پدیای فارسی حتا یک مقاله‌ی برگزیده نداشت با تلاش چند کاربر فعلا مانند شروین افشار و حجت موضوع فعال شد و بعد ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده با کمک دوستان دیگر راه افتاد و حالا ما ۲۲ مقاله‌ی برگزیده داریم و از سه ماه پیش که پروژه فعال شده است به‌طور متوسط هر ماه چهار مقاله‌ی برگزیده انتخاب شده است و با کمک ربات‌های دوستان مقالات برگزیده فارسی در تمام ویکی‌پدیاها ستاره‌دار می‌شود و همه‌ی این‌ها تلاش است برای رشد ویکی‌پدیا فارسی اما متاسفانه در مقابل این تلاش نیروی منفی و مخرب که قدرت‌اش را از کاربران گرفته است دست به‌کار است تا با قدرت‌نمایی و نقض کردن رای و اجماع کاربران، خواسته یا ناخواسته موجبات دل‌سردی کاربران فعال در پروژه‌ی نوشتارهای برگزیده را فراهم آورد. هر چند ما مایوس نمی‌شویم و به کار خود سخت‌کوش‌تر ادامه می‌دهیم اما واقعا شما نمی‌خواهید فکری برای این‌گونه اعمال بکنید؟ عزیزی ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۷ (UTC)[پاسخ]

این مقاله باید به سرعت و بدون قید و شرط از محافظت خارج شود و اگر مخالفتی با برگزیده بودن هست جایی دیگر بحث شود.--کامیار ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)[پاسخ]

به نظر من این مقاله برای برگزیده شدن همکاری نیاز دارد، دشمنی در کار نبوده، توضیحی در بحثش نوشتم بخوانید. --مهدی.غ ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)[پاسخ]

آن چیز که مهم است رأی و نظر کاربران می‌باشد که موافق برگزیده‌گی بوده‌اند. اگر شما مخالفید باید برای خروج آن از برگزیده‌گی دوباره رأی‌گیری کنید. و این اقدامات خودسرانه توهین به شعور ویکی‌پدیایی کاربران دیگر است. محافظت آن بعد از برداشتن الگو توجیحی ندارد و اصلاً ربطی به درگیری ویرایشی ندارد.--کامیار ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۸ (UTC)[پاسخ]
جناب مهدی.غ گرامی! عمل برداشتن برچسبی که با رای و اجماع‌یابی به دست آمده است توهین به کاربران است. با هیچ توجیهی نمی‌توان آن را مجاز شمرد. عزیزی ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]
به‌آفرید از محافظت به درش آورد و من دوباره برچسب را سر جایش چسباندم.--کامیار ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۱ (UTC)[پاسخ]
سپاسگزارم و به سهم خودم از شما تشکر می‌کنم. عزیزی ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)[پاسخ]
انجام وظیفه بود :-) --کامیار ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]

این الگو چرا اینجوریه؟

من این الگو رو درست کردم، تو صفحه‌ی خودش درسته؛ اما تو این صفحه مثل اینکه درست جا نیفتاده! همه‌ی کدهاش زدن بیرون!! یکی کمک کنه! مسابقات تا چند ساعت دیگه شروع می‌شه. Carl ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]

توضیح الگو کاربرد الگو را به شکل زیر شرح داده:

{{fb start}}{{جام ملت‌های اروپا ۲۰۰۸}}{{fb end}}

مهدی.غ ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۷ (UTC)[پاسخ]

ممنون از توضیحتون Carl ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)[پاسخ]
روز خوش.

با مرورگر من هم اول تو این صفحه درهم دیده می‌شد. الان دوباره که چک کردم درست دیده می‌شود!--ماني ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

من درستش کردم، همان طور که توضیح دادم، روز شما هم به خیر. مهدی.غ ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)[پاسخ]
آهان. ممنون.--ماني ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]

بریتانیکای رایگان

خبر داشتید؟ دسترسی رایگان به همه مقالات بریتانیکا از طریق پیوند شایدم من تازه فهمیدم، بهرحال برای اونایی که نمیدانستند.؛)صادق ب ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)[پاسخ]

البته این برای وقتی کارآیی دارد که شما صاحب سایت و یا وبلاگ باشید. --سندباد ‏۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۴ (UTC)[پاسخ]
مهم اینست که پیوندهای اینجا به بریتانیکا، مستقیم به مقاله میرسد.صادق ب ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]

۳۷هزارگی

خسته نباشیدی به همکاران گرامی. امروز به ۳۷هزارگی رسیدیم! عدد معکوس تا ۵۰هزاره شدن، شد ۱۳هزار! امیدوارم با ادامه رشد ثابتی که ویکی‌پدیای فارسی در دو سال گذشته داشته است و با کمی همت بیشتر، تا قبل از وارد شدن به سال ۱۳۸۸ خورشیدی، بتوانیم به ۵۰هزار مقاله برسیم. --سندباد ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۳۵ (UTC)[پاسخ]

فکر می‌کنم اگر فهرستی از مقاله‌های مهم ایجاد نشده (که کم هم نیستند) را تهیه کنیم (مثلا در قالب یک پروژه)، بد نباشد. اینگونه این مقاله‌ها هم در اولویت قرار می‌گیرند و هم سهمی در ۱۳هزار خواهند داشت. بسیاری از مقاله‌های مربوط به ایران و ایرانی در ویکی‌پدیای انگلیسی مقاله دارند، اما در زبان فارسی نه! به هر حال باید جنبید، چرا که در پی‌اش جشنی ویکیایی می‌چسبد. خسته نباشید مرا هم بپذیرید. :-) --آبتین ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۲۱ (UTC)[پاسخ]
اگر همتی باشد و اعلام آمادگی دوستان، می‌توان با آبی کردن بیش از صد لینک‌ قرمز در مقاله ۲۰۰۸ میلادی، «جهاد اکبری» را شروع کرد! --سندباد ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۳۴ (UTC)[پاسخ]
و جالب اینکه در این صفحه برای تمامی علاقه‌ها و سلیقه‌ها، پیوندهای قرمز می یافت شود!--آبتین ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۴۴ (UTC)[پاسخ]
چند روز پیش فرزاد تغییراتی را در رابطه با صفحه اول انجام داد، اما دیگر دنبالش را نگرفت. امیدوارم بتوانیم تا قبل از رسیدن به ۴۰هزارگی، صفحه جدید را راه اندازی کنیم. --سندباد ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۵ (UTC)[پاسخ]
با عرض معذرت، این فقط یک شوخی است از نوع کرکریانه است: عزیزی عزیز، آبی کردن قرمزها، کلاس آبی‌ها را پایین می‌آورد. بگذار قرمزها همچنان قرمز بمانند! ؛-)--آبتین ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)[پاسخ]
قرمزی باکلاس (هر قاعده‌یی استثنا دارد) در ۲۰۰۸ آبی شد. آنتونی مینگلا. خب چندتا دیگه مونده؟ مادربزرگ‌ام، که یادش به‌خیر باد، همیشه می‌گفت. دست کار می‌کنه چشم می‌ترسه. چشم به هم بزنیم پنجاه هزارتا را هم رد کردیم. عزیزی ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۷ (UTC)[پاسخ]
خسته نباشید. چند وقت است در فکر پروژه‌ای با نام یک روز، یک مقاله و یا هر ماه ۳۰ مقاله هستم تا دوستان فعال و همیشه در صحنه در آن شرکت کنند و حداقل روزی یک مقاله توسط فعالین ایجاد شود و در پروژه ثبت گردد. با این روند ثابت می‌توان شوق به همکاری را در دیگران نیز ایجاد کرد و حتی بصورت پروژه‌ای مقاله را انتخاب کرد و هر کاربر بر روی یک پیوند قرمزش کار کند. با ۱۰ کاربر (حداقل) می‌توان در ماه ۳۰۰ مقاله ایجاد کرد. (که البته خیلی بیش از این حرف‌ها می‌باشد و تنها با شروع پروژه می‌توان آماری از تولید هر کاربر و کل مقالات گرفت!) این به تمام ویکی‌کاران ثبت نام کرده یاد می‌دهد که اگر تنها یک مقاله می‌نوشتند و تنها یک، امروز بیش از ۹۰٬۰۰۰ مقاله می‌داشتیم. به هر حال ترس از عدم استقبال و به کنار افتادن پروژه مانند سایر پروژه‌ها بنا به تجربه تا به حال من را از این کار بازداشته‌است. تا نظر دوستان چه باشد!--کامیار ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
جسور باشید و از لابی‌هایتان برای استقبال از پروژه استفاده کنید!! -- میثمψ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۲ (UTC)[پاسخ]
مسئلهٔ جسارت نیست. پروژهٔ تک‌نفری به من مزه نمی‌دهد! کدام لابی؟ خوشحال شدم گفتید من هم لابی دارم :) کجایند؟!!!!--کامیار ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۲ (UTC)[پاسخ]
نمونه پروژه‌ای شکست خورده : کاربر:Ghods/پروژه پیشرفت البته تلاش بی میوه‌ای نبود. به قول میثم یک لابی بود برای مقاله نویسی و آرزوی آن پروژه به بیش از ۱۲۵۰ مقاله درماه با ۱۵ نفر فعال بود. --مهدی.غ ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۱۹ (UTC)[پاسخ]

لابی جالب بود! راستی ویکیپدیای عبری یادم هست چند وقت پیش می‌گفتیم نزدیک است از فارسی جلو بزند. ببینید اکنون جزء ویکی‌های بالای ۵۰۰۰۰ است. یا از روبات بهره گرفتن و یا ما باید شرمنده باشیم! سندباد که در ویکی عبری هم حساب دارد اگر بگوید آیا از روبات بهره گرفته شده یا نه سپاسگذار می‌شوم. --Wayiran (ب) ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۰ (UTC)[پاسخ]

عبری ۷۷٬۰۰۰ را گذرانده! ما در عمق هم عقبتریم ولی در بین زیر ۱۰۰٬۰۰۰ تایی‌ها عمقمان بد نیست. اینجا meta:List_of_Wikipedias را ببینید. مهدی.غ ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۸ (UTC)[پاسخ]
همدیگر را برای ایجاد مقاله‌های جدید تشویق نمی‌کنیم. مثلا من خودم خیلی حال می‌کنم، هنگامی که می‌بینم، کاربری پس از ایجاد مقاله‌ای توسط من، یک ویرایش چند بایتی رویش انجام داده؛ دلم گرم می‌شود. چون ایجاد برخی مقاله‌ها در آغاز کمی مشکل می‌نمایانند، فکر می‌کنم برگردان از ویکی‌پدیای انگلیسی نباید یک ضدارزش محسوب شود، چرا که پس از آفرینش، مقاله جا و زمان برای بالندگی دارد و دیگر می‌توان تکیه را از ویکی انگلیسی برداشت.--آبتین ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۷ (UTC)[پاسخ]
به هر حال برای تولید مقالات باید تلاش کرد. وسپس آنها را کامل کرد. آیا با طرح پروژه‌ای شبیه به آنچه من گفتم موافقید؟--کامیار ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)[پاسخ]
کامیار جان من به شخصه از هر حرکتی که منجر به رشد بیش از پیش دانشنامه شود، حمایت می‌کنم. --سندباد ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۶ (UTC)[پاسخ]
کاملا موافقم، افزایش تعداد مقاله‌های ویکی‌پدیای فارسی (البته قاعده‌مند) همیشه از دغدغه‌هایم بوده است.--آبتین ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)[پاسخ]
  • یادش بخیر تایید هم زمانی پروژه‌ی کمی را شروع کرد که خوب هم پیش می‌رفت. اگر دل‌ودماغ برای‌مان بگذارند خیلی کارهای می‌شود کرد. کیفیت‌گرایی در برگزیده‌گی، کمیت‌گرایی در پروژه قدس یا همین پروژه کامیار و مشارکت‌گرایی در مشارکت هفته... عزیزی ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]
    • اصولگرایی هم لازمه البته نه از نوع شناخته شده‌ی سیاسی، منظورم از اصولگرایی گرایش به کار گروهی و همکاری که به راحتی پاک نشود، مثلا نوشتن سیاست‌ها و رهنمودها، یا طراحی مسیری که در شرایط تجربه شده خوب کار کند، مثلا رواج دادن مستند سازی در الگوها یا رده‌ها و یا مثلا ساختن نهادها و پروژه‌ها مثل پروژه برگزیده‌گی و یا میاجی‌گری و یا ساختن یادگیری اجماع یابی و دوری از اذیت و آزار مردم! این آخری شوخی بود. مهدی.غ ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]
علی‌اصول اصول‌گرایی خوب است به شرط این که به عنوان چماق از آن استفاده نشود. تلاش دوستانی مانند به‌آفرید در این زمینه قابل تقدیر است. عزیزی ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]

اگر تا چند وقت دیگر به داد این صفحه نرسیم و پیوندهایش را آبی نکنیم فکر کنم از ۱۳ هزار هم بالاتر بزنه :) امیرΣυζήτηση ‏۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)[پاسخ]

نوشته‌های ویکی‌پدیای فارسی نمی‌تواند ریزتر باشد؟

با توجه به اینکه اندازه‌ی بزرگ نوشته‌ها در ویکی‌پدیای فارسی، باعث نازیبا شدن نوشته‌ها و هم‌چنین خارج شدن بعضی از جدول‌ها در صفحات مختلف شده، آیا تاکنون تصمیمی مبنی بر ریزتر کردن متون گرفته نشده است؟ یا در آینده هم این کار انجام نخواهد شد؟ Carl ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)[پاسخ]

من هم با دوستمون موافقم. معمولاً در سایت‌های فارسی فونت Tahoma با سایز ۸ استفاده می‌شود. علی سبزواری ‏۱۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۹ (UTC)[پاسخ]
نکتهٔ دیگر Justify نبودن متن‌ها است. علی سبزواری ‏۱۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)[پاسخ]
می‌توان ریزش کرد من در کاربر:Mmehdi.g/monobook.css دارم امتحان می‌کنم، در ویکی‌پدیا اندازه فونت به صورت درصدی داده شده و سایز ۸ و ۱۰ و ۱۲ به دلایل فنی مستقیم اعمال نمی‌شود. در مورد استفاده از Justify به مشکلات زیادی برخوردم مهمترین آن این است که در بین هر پارگراف عبارات ایتالیک درهم بر هم می‌شوند، ولی سعی می‌کنم راه حلی پیدا کنم. برای اینکه ظاهر را تغییر بدیم باید یک اجماع باشد. فعلاً خودتان مونوبوک من را آزمایش کنید. مهدی.غ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

تعاونی

به این هم نگاهی بیاندازید : شرکت تعاونی هر روز یک مقاله --کامیار ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۷ (UTC)[پاسخ]

حداقل اعضا برای تاسیس یک شرکت تعاونی، ۷ نفر میباشد D: از طرف دیگر شرکت تعاونی با انگیزه سوددهی به اعضا شروع بکار میکند، شما بهتر است یک سازمان مردم نهاد تاسیس کنید که غیرانتفاعی/عام المنفعه است. ؛) صادق ب ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]
مثل اینکه مقاله شرکت تعاونی دست شما را می‌بوسد. (؛ -- میثمψ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]
انگیزه‌اش که مشخص است. اگر مایل به همکاری هستید اسمش را آنطور که درست است و صلاح می‌دانید تغییر دهید. اسمی فی‌البداهه بود که به ذهنم رسید و فکر آن چیزهایی که نوشتید نبودم. --کامیار ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۹ (UTC)[پاسخ]
امتثال امر شد ؛) صادق ب ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)[پاسخ]
این هم از ترکش‌های پروژه! ;) --کامیار ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۱ (UTC)[پاسخ]
من البته وابسته به رنگی نیستم. ولی هرچقدرهم قرمزها را آبی کنید. باز هم قرمزها خیلی بیشتر خواهند ماند D: صادق ب ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]
البته می‌بینید که به راحتی آب خوردن می‌توان قرمزها را آبی کرد. ;) --کامیار ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۴ (UTC)[پاسخ]
باز هم بیشتر خواهند ماند! صادق ب ‏۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]

من معمولاً یک مدت روی یک سری موضوع مطالعه می کنم و وقتی اطلاعات به حد نساب رسید یک روزه چندین مقاله در آن رابطه ایجاد می کنم. و چون مقالات به یکدیگر مربوط اند و همدیگر را پوشش می دهند مقاله ها لینک قرمز ندارند. ولی در هر حال عضو می شوم شاید باعث شود سرعتم بیشتر شود. --پویان نیک نفس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۶ (UTC)[پاسخ]

ایجاد یک کد برای الگوی کاربرفلسفه

یکی لطف کنه این کارو انجام بده !! من که بلد نیستم. ویکی‌پدیا:الگوهای کاربر/فلسفهسلحشور پارس ‏۱۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)[پاسخ]

نکته کوچک در مورد لینک دوطرفه

دوستان مقاله ساز،

خواهشمندم وقتی لینک interwiki از اینجا به ویکیپدیای انگلیسی میزنید، لینک برگشت هم (از ویکیپدیای انگلیسی به اینجا) را نیز آنجا فراموش نکنید تا لینک دوطرفه شود و روباتهای تصحیح گر قابلیت انجام ویرایش را اینجا هم داشته باشند. من تا بحال به ۱۰۰ها لینک یکطرفه برخورد کرده ام. تشکر. :)--زرشک ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]

مشارکت های اکانت ویکی انگلیسی من هم پر است از افزودن لینک ها فارسی. علاوه بر فرمایشات شما وجود لینک فارسی در مقالات انگلیسی اعتبار زبان فارسی هم را هم بالا می برد.--پویان نیک نفس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۷ (UTC)[پاسخ]

دوستان اشتباه نکنید. تنها گذاشتن یک لینک در یک ویکی کفایت می‌کند. روباتها این قابلیت را دارند که از روی ویکی فارسی یا انگلیسی پیوند مربوطه را بخوانند و در ویکی دیگر معادلش را ایجاد کنند. لزومی ندارد با ایجاد لینک در هر دو وقت خود را هدر دهید.--کامیار ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)[پاسخ]
برای نمونه من این مقاله را امروز ایجاد کردم و تنها پیوندهای ویکی‌های دیگر را در آن قرار دادم و در ویکی انگلیسی اینترویکی فارسی را وارد نکردم ولی ببینید روبات خودش درست کرده‌است.--کامیار ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم دلیلش این است که شما در همان اول همه interwiki link های زبانهای مختلف یکطرفه را در مقاله وارد نمودید. اما خیلی از مقالات هستند که فقط یک لینک یکطرفه دارند (مثلا به ویکی انگلیسی)، و بدلیلی رباتها آنها را نمی یابند. گاهی مقالاتی میبینم که ۳-۴ سال است ساخته شده، اما هنوز لینک دوطرفه به فارسی ندارد. هر چه به ویکیپدیا های دیگر connected تر شویم بنظر من در نهایت سودمندتر خواهد بود :)--زرشک ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۴ (UTC)[پاسخ]
البته من هم متد مورد استفادهٔ ربات‌ها را نمی‌دانم. بعضی از مقالات سریعاً میان‌ویکی آنها توسعه می‌یابد و بعضی دیگر دیرتر. شاید بهتر باشد یک کاربر آگاه توضیحی دهد. فکر کنم میثم بداند که چگونه این رباتها میان‌ویکی را اصلاح می‌کنند.--کامیار ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)[پاسخ]
در تنظیمات ربات‌ها گزینه‌ای به نام زبان مبداء وجود دارد. ربات‌ها اینگونه کار می‌کنند که تعدادی از مقالات زبان مبداء را گرفته و تمام مقالات مرتبط را از لحاظ میان‌ویکی بررسی کرده و میان‌ویکی‌های آنها را اصلاح می‌کنند. اگر رباتی که زبان مبداء آن فارسی است، مقالات را چک کند، نیازی به لینک دوطرفه نخواهیم داشت. فکر کنم ربات محسن برای این کار مناسب باشد. -- میثمψ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)[پاسخ]

قضیه ی این ربات ها چیست؟

این ربات ها که در ۳۷هزارگی بهش اشاره شده چیست؟ خوب اکه باعث رشد ویکی‌پدیا فارسی میشه و بقیه ی ویکی‌پدیا هم استفاده می کنند ما هم استفاده کنیم !!رتبه ۳۹می شایسته ی زبان فارسی نیست !! سلحشور پارس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۵ (UTC)[پاسخ]

اگر اشتباه نکرده باشم کار روبات‌هایی ساخت صفحات است ویکی‌پدیای فارسی از این روش استفاده نمی کند اما ویکی های دیگر چرا و برای همین است که عمق مطالبشان نسبت به فارسی این قدر پایین است امیرΣυζήτηση ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۹ (UTC)[پاسخ]
رتبهٔ ۳۹ شایستهٔ زبان فارسی نیست یعنی چه؟ شایستگی به چه هست؟ اصلاً این رتبه‌ها به چه درد می‌خورد؟ مثلاً ۳۷ بهتر از ۳۹ است؟ چرا؟ Raamin ب ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۶ (UTC)[پاسخ]
خیلی ساده‌است.رتبه ۳۷ یعنی اینکه آنها بیشتر از ما مقاله دارند و مثلا اگر ما رتبه ۳۶ را بدست آوریم رتبه‌مان از رتبه ۳۷ بهتر خواهد بود و این باعث خواهد شد عده‌ای بروند بنویسند که فلان ویکی تا چند روزش پیش رتبه‌اش فلان بود و الان فلان است.خلاصه کلا باعث می‌شود که ویکی‌پدیا پیشرفت کند.راستی یادآوری می‌کنم کسب رتبه ۳۵ از ۳۷ هم بهتر است.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۶ (UTC)[پاسخ]
راستی رتبه 34 از هردوآنها هم بهتر است.به خودمان بیاییم♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۷ (UTC)[پاسخ]
رتبه مبتنی بر تعداد مقاله تنها معیار برای ارزشگذاری روی دانشنامه‌های ویکی نیست، ویکی‌پدیای فارسی از نظر تعداد ویرایشات روی هر مقاله رتبه نسبتاً خوبی دارد این نشان می‌دهد که بازبینی هر مقاله چندین بار صورت می‌گیرد. در مِتا مفهوم عمق برای مقالات تعریف کرده، مقایسه آن نشان می‌دهد که با توجه به تعداد کاربران مقالات و ویرایش‌ها ویکی‌پدیای فارسی عمق خوبی پیدا کرده است. درباره شایستگی زبان فارسی باید بحث کرد بگویید متوسط مردم فارسی زبان از چه سطح علمی و رفاهی در جهان برخوردار هستند؟ حالا با توجه به این یک انتظار سازی کنید. درباره ربات‌ها هم بگم که هر ربات برای مقاله نویسی نیاز به مطلب دارند، شما می‌توانید برای استفاده از این ربات‌ها، عنوان، تعریف، منبع، رده و ترجمه عنوان را آماده کنید و بدهید آنها را وارد دانشنامه کنند. مشکل اساسی این است که چنین کاری نباید به صورت کپی از یک پایگاه داده یا کپی دانشنامه دیگری با حق تکثیر باشد مگر اینکه فردی بشیند خودش تعاریف را از منبعی استخراج کند و در فایلی بنویسید و از ربات بخواهد که به فرم مقاله نویسی ویکی آنها را وارد ویکی‌پدیا کند. --مهدی.غ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۹ (UTC)[پاسخ]
حق با مهدی.غ است . فارسی از نظر عمق رتبه ی ۳ را دارا است !! با کمی تلاش وضع تعداد هم بهتر می شود !! ولی یه ذره به سرعت باید افزود. سلحشور پارس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۲ (UTC)[پاسخ]
گر بخودمان قدری بجنبیم به 50k چیز زیادی نمانده ها! :))--زرشک ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۲۰ (UTC)[پاسخ]
آخر کی گفته استفاده از روبات‌های مترجم ضرر داره؟ ما که نباید از این ربات‌ها برای ترجمهٔ همهٔ متن استفاده کنیم. ما می‌تونیم برای بخش‌هایی که منبع وجود داره از منابع خودمان بهره ببریم و نیز بخش‌هایی از مقاله‌مان را با روبات و پس از اصلاح ترجمه کنیم. هم‌اکنون هم ترجمه انجام می‌شود ولی به جای روبات پدر بچه‌ها در می‌آید. همچنین حتماً که نباید از ویکی انگلیسی ترجمه کرد. ما می‌توانیم خود از منابع معتبر انگلیسی موجود در وب برای ترجمه استفاده کنیم. یا حتی می‌توان ترکیبی از مقالات دیگر ویکی‌ها ایجاد کرد(با google translate نخست به انگلیسی و سپس به فارسی). ترجمه تابو نیست. در کنار ترجمه می‌توان منابع بی‌شمار افزود. تارنمای کتابخانهٔ ملی ایران امکان جستجو در تمام کتاب‌های آنجا را می‌دهد. همچنین تارنماهای بسیاری چون آدینه‌بوک وجود دارند که اطلاعاتی کامل از کتاب‌های فارسی را ارائه می‌کنند. ما می‌توانیم پس از گردآوری مقالات از زبان‌ها و منابع گوناگون دیگر زبان‌ها و نیز منابع موجود فارسی، به کار افزودن منابع به آن‌ها بپردازیم. قبول دارم که ترجمهٔ کامل مقالهٔ انگلیسی ویکی، آسیب‌رسان است. ولی گردآوری سودمند. به امید چند میلیونی شدن. حتی کار گردآوری را نیز می‌تواند روبات انجام دهد. خود به خود به google translate ببرد و مقالات ویکی فرانسه و آلمانی را ترجمه کند(چون احتمالا مترجم روباتی ما تنها می‌تواند از انگلیسی ترجمه کند). در کنار انگلیسی و نیز از چند منبع معتبر دیگر روبات مطلب بجوید همه را در کنار هم قرار دهد و ما تنها به چیدن و اصلاح آن بپردازیم. حتی جستجوی خودکار برای افزودن منابع فارسی نیز میسر است. --Wayiran (ب) ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]

جای تعجب

در حال مشاهده آمار کل ویکی بودم متوجه شدم بخش فارسی ویکی از نظر تعداد کاربران در رده نهم جهان قرار دارد ولی از نظر تعداد مقالات سی‌ونهم به نظر شما چرا اینجوریه؟

ما ایرانی‌ها تنبلیم یا اینکه بیخود و بی‌جهت هی الکی ID درست می‌کنیم!! Dr. Nima ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۰ (UTC)[پاسخ]

دلایل فرهنگی زیادی دارد.خیلی !♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)[پاسخ]
هر دو با هم !! سلحشور پارس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]
خیر، ما تنبل نیستیم. کمبود مشارکت شاید دلیلش این است که ویکی جز اولویت‌های آنان نبوده و کارهای مهم‌تری داشته‌اند. بی‌جهت هم آی‌دی درست نکرده‌اند. من خود چند سال پیش برای آگاهی از صفحهٔ ویرایش و چیستی ویکی آی‌دی ساختم. --Wayiran (ب) ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۳ (UTC)[پاسخ]
دلیل دیگرش هم این می تواند باشد که جنگ های ویراشی دراز مدت هم از سرعت پیشرفت می کاهد. گاهی اوقات به کرسی نشاندن حرف مهم تر ار بهبود مقالات می شود. البته با فعالیت خوب بزودی مقالات هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت رتبه خوبی پیدا خواهد کرد. کایروس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]
پیشنهاد: برای تولید هر مقاله ۲۰۰ تومان (مبلغ قابل توافق می‌باشد) بپردازید تا میزان تنبلی ایرانیان را دریابید.--کامیار ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]
منظورتان بیست هزار تومان است؟ حتما اطلاع دارید که 200 تومان دیگر از فرهنگ لغات هم پاک شده است؟ اعتبار آن از خاطرات خوش گذشته می باشد. کایروس ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۳ (UTC)[پاسخ]
دلایل کم بودن نسبی کنونی نوشتارهای ویکی‌پدیای فارسی:
  • خط (بیخود) عربی: بقیه ویکی‌ها ربات را می‌اندازند به جان لیست‌های جهانی نام شهرها و روستاها و این‌طوری هزاران "مقاله" درست می‌کنند. ما ناچاریم دانه به دانه این نام‌ها را آوانویسی بکنیم و سر هر نام هم کلی بحث کنیم که کدام تلفظ درست است.
  • دیر شروع کردن: ویکی‌پدیای فارسی چند سال بعد از ویکی‌های پیشرفته آغاز به‌کار کرده.
  • "قدیمی‌نبودن منابع": هستهٔ اصلی ویکی‌پدیای انگلیسی نسخه‌ای از دانشنامهٔ بریتانیکا است که به خاطر تاریخ قدیمی‌تر آن، مشکل حق تکثیر ندارد. ما هم لغتنامهٔ دهخدا را داریم که می‌تواند هسته این دانشنامه قرار بگیرد. در اول بحث‌ها معلوم شد از آزاد شدن کپی‌رایتی لغتنامهٔ دهخدا هنوز یک سال مانده. ولی الان ممکن است از نسخه اصلی و قدیمی دهخدا ۳۰ سال گذشته باشد و دیگر این مشکل حق تکثیر و کپی را نداشته باشیم. اگر این‌طور است باید یکی پیگیر بشود تا بتوانیم از آن استفاده کنیم.
  • کمبود ربات‌کاران: شاید بیش از نیمی از نوشتارهای دیگر ویکی‌ها (و ۹۰ درصد نوشتارهای ویکی‌های کوچک) با ربات ساخته شده (که البته ارزش دانشنامه‌ای خیلی کمی دارد ولی برای بسترسازی بعدی خوب است). ما ربات‌کار کم داریم.
  • زبان فارسی زبانی پرمایه است که برای بیشتر مفاهیم علمی برابرهای خود را دارد. آن‌جایی که زبان‌های اروپایی یا زبان‌های تابع آن‌ها همگی یک اصطلاح علمی را از هم کپی می‌کنند ما با ارجاع به فرهنگ لغات و ترجمه‌های پیشین برابرهای اصیل فارسی را پیدا کرده و به‌کار می‌بریم. این شابد بیشتر طول بکشد ولی نتیجه‌اش زبانی است استوارتر از زبان‌های تابع و حاشیه‌ای.
  • وضع اقتصادی و اجتماعی ایران و افغانستان و جدایی الفبایی فارسی‌زبانان تاجیکستان اولویت‌های دیگری را به زندگی کنونی فارسی‌زبانان و فارسی‌دانان دیکته می‌کند تا کار فرهنگی. برای انسان اقتصاد معمولاً مهم‌تر است تا فرهنگ.
  • کم بودن نسبی درصد نفوذ اینترنت در جامعه ایرانی-افغانی، که به همان اوضاع اجتماعی-سیاسی برمی‌گردد.

با همهٔ این تفاسیر به نظر شخصی من، ما پارسی‌گویان باز هم خوب تلاش کرده‌ایم که الان در رتبه ۳۹ از نظر تعداد و در زتبه‌های بالا از نظر عمق و کیفیت ویکی‌پدیایی هستیم و کیفیت سرعت و کیفیتمان الان روزافزون است.
دل قوی دار، سحر نزدیک است.--ماني ‏۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

این نکته ویرایش نخست فرهنگ دهخدا که گفتید نکته بسیار مهمیست بنظر من. هر که این پیگیری را انجام دهد، واقعا کمک بزرگی به پیشرفت دانش عمومی ایران خواهد کرد.--زرشک ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۰۶ (UTC)[پاسخ]

جناب مانی من با بقیه حرف‌هایتان کاری ندارم. ولی چند نکته را لازم دیدم پیرامون مورد نخست که گفتید «خط بیخود» بگویم:

۱- خط فارسی خط عربی نیست. بلکه برگرفته از خط عربیست.

۲- هنوز هم می‌توان با روبات نام شهرهای اروپایی را به فارسی تبدیل کرد(با تعریف استثناها از یک کتاب گیتاشناسی). اگر مشتاقید روباتش را برایتان بسازم تا این مشکل بزرگ حل شود.

۳- این از زیبایی‌ها و نشانهٔ پرباری زبان فارسیست که نام شهر‌ها و ... را عیناً از زبان دیگری کپی نمی‌کند. این دقیقا از مزایا و نشانهٔ قدرت و پرباری یک زبان است. و این ویژگی شاید به دلیل همین خط بیخودی(!) باشد که شما گفتید. چون چگونگی نوشتن واژه‌ها متفاوت است.

۴- خط فارسی بیش از هر خط دیگری با فرهنگ ما پیوند خورده و بیخود خواندن آن به مانند بیخود دانستن خویشتن است. جایگزینی خط فارسی با هر خط دیگری هویت ما را زیر سوال می‌برد و از بزرگترین خیانت‌ها به ایران است. به ویژه اگر آنچنان که امروزه برخی (و احتمالا شما) حرف از جایگزینی خط فارسی با خط انگلیسی/لاتین می‌دهند. به راستی شرم‌آور است! اگر هم کسی از روی دلسوزی دوست دارد خط و دبیرهٔ ایرانیان خالص و سره شود(و نه انگلیسی!)، باید بداند که اکنون زمان چنین پیشنهادی نیست. این را ببینید، گویی ایرانی بودن در سرشتش نهفته است. خط فارسی جزئی از فرهنگ ماست.

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش ---- باز جوید روزگار وصل خویش--Wayiran (ب) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)[پاسخ]

جایش اینجا نیست ولی برای آگاهی می‌گویم که ۱. ما همواره بر پایهٔ نیازمان دبیره‌های ناتوان پیشین را کنارگذارده‌ایم و دبیره‌های دیگر را برگزیده و آن را با زبانمان سازگارتر ساخته و به‌ کار برده‌ایم؛ ۲. نگاه داشتن و چسبیدن به هرچیزی که دیگر کارایی ندارد به این بهانه که بخشی از ماست به گمانم نامش پی‌ورزی(:تعصب) باشد! --Ariobarzan ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۳ (UTC)[پاسخ]

تا تعریف شما از نیاز چه باشد! یک نفر هست که از زن تنها جنبهٔ مادی‌اش را می‌بیند و او را جز آلت جنسی نمی‌بیند و کسانی هم هستند که عشق و محبت را در او می‌بینند. او را همراه زندگی می‌دانند و به او به چشم مادر نگاه می‌کنند. اینجا هم ماجرا همین است. شما نیاز به خط فارسی را تنها از جنبهٔ مادی می‌بینید که این درست نیست. تغییر دبیره آن‌قدر پراثر است که در طول گذار، احساس بی‌هویتی را ایجاد خواهد کرد. خط فارسی امروز بیش از ۱۳۰۰ سال است که با ما همراه است و خود بیش از هر خط دیگری همراه ایرانیان بوده‌است. پذیرش خط انگلیسی به جای فارسی برجا گذاشتن لکهٔ استعمار بر پیشانی ایرانیست. تنها کشورهایی بی‌فرهنگ چون ترکیه لایق چنین کاری هستند. ما اگر هم می‌خواهیم خطی کاملا ایرانی داشته باشیم یا باید به اختراع خطی جدید بپردازیم و یا همین خط فارسی را که با فرهنگ ایرانی یکی شده‌است حفظ کنیم. خط فارسی امروز هیچ ضعفی ندارد و می‌بینیم که به خوبی به ما سود می‌رساند.اگر هم منظورتان این بود که ایرانیان هرگز از خود خطی نداشته‌اند خط میخی هخامنشی را ایرانیان اختراع کردند، نه آنکه از دیگر میخی‌ها کپی کنند. منظور من هم از آن شعر مولوی این بود که اگر این خط کنونی اصل ما نباشد نگران نباش روزی به اصل خود بازخواهیم گشت ولی بدون شک اصل ما خط لاتین/انگلیسی نیست. --Wayiran (ب) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]

خوب یکی اینکه این بحث درازی‌است و دیگر اینکه قهوه‌خانه جای اینگونه بحث‌ها نیست. خود من سال‌هاست که چه در محیط مجازی و چه جهان راستین دارم در اینباره می‌گویم و می نویسم. می‌دانم که نیت شما نیک است ولی بد نیست که اندکی پی‌ورزی و غیرت را جابه‌جا سازید! آنگاه کمی هم دربارهٔ خاستگاه دبیره‌ها مطالعه کنید. کمی هم در نمونه‌آوری‌هاتان ریزکاوی بیشتری خرج کنید تا زن را با دبیره نسنجید. من از همهٔ آنچه گفتید می‌گذرم و به این جمله‌یتان می‌چسبم که فرمودید: خط فارسی امروز هیچ ضعفی ندارد ...بسیار هم خوب، تواناییش را نشان دهید، برای آغاز این واژه را بخوانید: ببر
دوستدار شما. --Ariobarzan ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)[پاسخ]

لزومی نمی‌بینم این واژه را بخوانم. شما هم این را بخوان bbr ؟ هرگاه واژه بدین شکل باشد ما معمولا از ـَـِـُ و ساکن استفاده می‌کنیم. این مثال تکراری بود. آن را در تارنمایی پیش از این دیده بودم! --Wayiran (ب) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)[پاسخ]

من هم لزومی نمی‌بینم آنچه را که شما نوشته‌اید نخوانم! نوشته‌اید بی‌بی‌آر! بسیار خوب مثال بیشتری نمی‌زنم ولی اگر می‌شود مهر کنید از این پس همهٔ نوشته‌های خود را برای خواناتر شدن به اعراب(زیر و زبر و پیش) بیارایید! --Ariobarzan ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

شما می‌گویید خط فارسی ضعیف است. من می‌گویم نه. پیوسته نویسی ضعف نیست. چند شکلی بودن املا ضعف نیست که اگر هم باشد خوب راه حل دارد و راه حلش مثلا نوشتن همهٔ «س» ها با «س» و حذف «ص» و «ث» است نه تغییر دبیره! ما می‌خواهیم ظرفیت‌های یک دبیره را ( ـَـِـُ ) در نظر نگیریم و بعد بگوییم ضعیف است. مثال زدن و مقایسه زن با خط هم چندان دور نبود. خط چون مادری برای فرهنگ است ولی ما می‌توانیم جنبهٔ مادر بودنش را نبینیم و تنها او را وسیلهٔ برطرف کردن نیاز جنسی بدانیم. ایراد غیرت داشتن بر روی هویت چیست؟ هویت تمام چیزیست که من را می‌سازد و نابودی یا به خطر افتادنش نابودی و خطر من است، پس دور از خرد نیست تعصب داشتن بر آن.

دربارهٔ اعراب هم خود به یکی از ویژگی‌ها و برتری‌های دبیرهٔ فارسی اشاره کردید. خط فارسی در هر جا که نیاز باشد تنها از اعراب استفاده می‌کند و این کار باعث اختصار و بازدهی آن خواهد شد. پیوسته نویسی نیز باعث تندتر نویسی است. آن bbr هم خودتان منظور من را فهمیدید. اینجا که جای کلکل نیست. امیدوارم این بحث دشمنی را میان ما نیاورد و احترامی که برای شما قائلم به جای خود باقیست. دوستدار--Wayiran (ب) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)[پاسخ]

پیوسته نویسی که البته ضعف هست ولی تنها ضعف این دبیره نیست. دیگر آنکه هر دگرگونی‌ای بر روی این خط خط دیگری را خواهد آفرید. سنجش دبیره‌ای که هزار سال پیش نبوده و درآینده هم به دید من نخواهد بود با مادر فرهنگ ما نیز چندان درست نیست، ما پیش از آنکه خط داشته باشیم فرهنگ داشتیم. من هم نگفتم غیرت بد است، گفتم تعصب چندان خوب نیست و غیرت و تعصب هم با هم یکی نیستند. دوست ندارم این بحث را اینجا پی‌بگیرم ولی اگر دوست داشتید می‌توانیم جای دیگر در اینباره به گفتگو بنشینیم.
البته که کل‌کل نداریم دوست من، دو تا انسان متمدنیم. امیدوارم لحن من آنچنان آزارنده نبوده باشد که شما را به اندیشه وادارد. اگر چنین بوده ببخشید، چند روزی‌است که خسته‌ام و در نتیجه کمی پرخاشگر و عصبی شده‌ام. --Ariobarzan ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)[پاسخ]

فارسی سازی

من البته با این جمله که زبان فارسی زبانی پرمایه است که برای بیشتر مفاهیم علمی برابرهای خود را دارد. آن‌جایی که زبان‌های اروپایی یا زبان‌های تابع آن‌ها همگی یک اصطلاح علمی را از هم کپی می‌کنند ما با ارجاع به فرهنگ لغات و ترجمه‌های پیشین برابرهای اصیل فارسی را پیدا کرده و به‌کار می‌بریم. چندان موافق نیستم.
اولا که زبان فارسی درحال حاضر زبان پرمایه‌ای نیست چرا که بسیاری از لغات و افعال آن مهجور شده و فراموشی سپرده شده است و دیگر کسی حوصله بازکاوی آنها و از همه مهمتر اینکه نه تنها مردم، بلکه فرهیختگان ایرانی هم حوصله بکار بردن لغات ایرانی‌الاصل را بجای لغات عربی-فارسی ندارند. انگلیسی یا عربی برای یک فعل یا صفت یا حالت ، اقسام متفاوت فعل با حالات متفاوت دارند که درحال حاضر رایجند و ما در فارسی برای آن فقط یک فعل یا حالت داریم.
دوم اینکه یک اصطلاح علمی را که بقولی در همه جا کپی شده است را بیاییم برابر اصیل برایش بیابیم، در واقع دوکار وقتگیر ایجاد کرده‌ایم. یکی اینکه مدتی وقت صرف کردیم تا معادل اصیل بیابیم، دو اینکه شنونده باید مدتی وقت صرف کند و بدنبال اصل و معنی اصلی آن بگردد. چون معادل «نارسا» است . این موضوع به ناآگاهی ایرانی دامن زده و به تناقضات و در پرده سخن گفتنهای ناخوب رایج نیز کمک خواهد کرد.
نمونه مستندی که در یاد دارم، در فیلم کرخه تا راین بود، دکتر به او گفته بود که «لوسمی» یا لوکمی دارد ولی او نمیدانست یعنی چه؟ چون ما آنرا در ایران با نوعی از سرطان میشناسیم و تا پسوند یا پیشوند سرطان دنبال بیماری نیاید شاید حتی اهمیت هم به آن ندهیم. موج پارسی‌گویی تا آنجا بوده که متقدمین فرهنگستانی ما حتی پیشتر رفته‌اند و اسامی خاص را نیز به فارسی برگردان نموده‌اند. بنابراین نظر شخصی بنده اینست که سعی در برگردان (مخصوصا زورچپانی) بفارسی برای اصطلاحات علمی رایج نداشته باشیم. اینکار فاصله و حجاب برای علم و دانایی عمومی فارسی زبانان ایجاد خواهد کرد.صادق ب ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]

اشتباه می‌کنید. فارسی بسیار بسیار پربار است. این به هیچ وجه یک شعار نیست. لازم می‌دانم به شما پیشنهاد مطالعهٔ بیش‌تر در این زمینه را بدهم. در ادامه دربارهٔ پرباری فارسی هم خواهم نوشت. ولی دربارهٔ بحث دیگرتان، ببینید واژهٔ دموکراسی داریم و مردمسالاری. دموکراسی برای یک ایرانی بی‌معنیست در حالی که مردم‌سالاری شرح را در واژه دارد. حال به نظر شما یادگیری کدامیک دشوارتر است و کدامیک بیش‌تر به سود زبان است؟ شاید مثالم خوب نبود چون دموکراسی را انقدر تکرار کرده‌اند جا افتاده‌است ولی برای دیگر واژه‌هایی که انگلیسی آن‌ها هنوز چندان جا نیفتاده‌است برابرهای فارسی سودمندتر هستند. نمونه: شما بفرمایید کدامیک از واژه‌های این جنبش‌های هنری برای ما فهمیدنی‌تر است: اکسپرسیونیسم یا هیجان‌نمایی؟ کوبیسم یا حجم‌گری؟ فوتوریسم یا آینده‌گری؟ ورتیسیسم یا دَوَرانگری؟ من پیش‌تر بحثی را دربارهٔ اهمیت زبان پیش نهادم و در آن به ظرافت‌های زبان نیز اشاره کردم. ببینید ما ایرانیان ارزش زبان فارسی را نمی‌دانیم. از شما خواهش می‌کنم خواهش می‌کنم در این باره بیش‌تر مطالعه کنید. همه چیز ما از فارسیست. ایران بدون فارسی جز یک نام نیست. اگر ما می‌توانیم بگوییم کشور ما از معدود کشورهاییست که چند هزار سال است که هنوز برپاست، تنها و تنها به خاطر زبان فارسیست. اگر من، من هستم تنها به دلیل زنده بودن پارسیست. شما ببینید این همه سلسله و دودمان آمدند و رفتند، تنها دلیلی که می‌توانیم بگوییم طاهریان نخستین دودمان ایرانی پس از اعراب بوده‌اند، زبان فارسی آن‌ها بوده‌است. وگرنه در مصر هم بسیار دودمان‌ها آمدند ولی چون زبانشان عربی شد، دیگر همه آن‌ها را عرب می‌شناسیم. ایرانی بودن ما به برکت زبان فارسیست. هنر و فرهنگ ما، ادبیات ما همه با فارسی گره خورده‌اند. فارسی هویت ماست. بیایید فرض کنیم از فردا همهٔ ما در ایران به انگلیسی و برخی نیز به فرانسه سخن بگوییم، خواهش می‌کنم که در این فرض به باور برسید. دیگر می‌شویم مثل کشورهای آمریکای جنوبی که به اسپانیایی سخن می‌گویند. به نظر شما آن‌ها نسبت به هویت خود احساس بهتری دارند یا ما؟ دوست من ما ارزش آن‌چه را که داریم تا وقتی که از دستش ندهیم نمی‌فهمیم. با مرگ فارسی همه چیز ما میمیرد. فرهنگ ما نابود می‌شود. وقتی ما دیگر حافظ و فردوسی را نفهمیم، ستون‌های تخت جمشید و مزار فردوسی بزرگ درست مانند همان مجسمه‌هایی می‌شود که اروپاییان از تخت جمشید دزدیده‌اند و در موزه‌هایشان نگاه می‌دارند. پیش‌تر هم گفتم بسیاری از واژه‌های فارسی که امروز خیلی راحت آن‌ها را به کار می‌بریم در گذشته بیگانه بوده‌اند. هواپیما طیاره بوده، دانشگاه دارالعلم بوده، خبرنگار ژورنالیست و ... آیا اکنون احساس می‌کنید که دانشگاه برای شما نامانوس است؟ نه، دانشگاه اتفاقا به گوش ما آشناتر است تا دارالعلم یا یونیورسیتی! پیامک هم روزی نسبت به اس‌ام‌اس چنین خواهد شد. این کار ما نشان از هویت ماست. شما ۲۰۰ سال آینده را در نظر بگیرید. تمام زبان‌های دنیا آنقدر از واژه‌های انگلیسی و بیگانه پر شده‌اند که دیگر نمی‌توانند بگویند این زبان، زبان ماست(مانند کشور انگلیسی هند!). ولی در آن زمان پارسی برای هر واژه‌ای برابری دارد. گفتید: «اولا که زبان فارسی درحال حاضر زبان پرمایه‌ای نیست چرا که بسیاری از لغات و افعال آن مهجور شده و فراموشی سپرده شده است و دیگر کسی حوصله بازکاوی آنها و از همه مهمتر اینکه نه تنها مردم، بلکه فرهیختگان ایرانی هم حوصله بکار بردن لغات ایرانی‌الاصل را بجای لغات عربی-فارسی ندارند.». این که واژه‌ها و افعال آن مهجور است قولیست خلاف! همهٔ آن واژه‌ها به مرور در حال باز زنده شدن است. گویا شما به روند دگرش‌ها و تغییرات زبان فارسی در ۱۰۰ سال گذشته در ایران به هیچ روی، توجه نکرده‌اید. دقیقا برعکس آن‌چه گفتید در حال روی دادن است و به همین دلیل نیز است که اکنون شما این نوشته را نوشته‌اید. شما می‌گویید دیگر کسی حوصلهٔ بازکاوی واژه‌ها و افعال اصیل زبان پارسی را ندارد در حالی که دقیقا برعکس این ماجرا در حال روی دادن است. شاید فارسی از جملهٔ پر تغییرترین زبان‌ها در ۱۰۰ سال گذشته بوده‌است. خودتان نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید با چه دقتی واژه‌های پارسی میانه در حال ورود به فارسی امروز هستند. نمونه‌ای که اکنون به یاد می‌آورم واژهٔ ساختگی داوطلب است که بخش داو آن از فعل داویدن به معنای ادعا کردن می‌آید. واژهٔ داوطلب (که البته شکل پارسی آن داوخواه می‌شود) ۱۵۰ سال پیش (اندکی کم یا زیاد) وجود نداشته‌است. ولی امروز می‌بینیم که آنچنان در فارسی رایج شده که زمینه برای بازگشت داویدن به جای ادعا کردن نیز فراهم شده‌است.نوشتید: «انگلیسی یا عربی برای یک فعل یا صفت یا حالت ، اقسام متفاوت فعل با حالات متفاوت دارند که درحال حاضر رایجند و ما در فارسی برای آن فقط یک فعل یا حالت داریم.»ممکن است مثال بزنید؟ موتور زبان فارسی آنقدر قوی است که از پس این هم بر می‌آید. جالب است بدانید فارسی چون زبانی التصاقی یا پیوندی است می‌تواند بی‌شمار واژه تولید کند. هم‌اکنون نیز برای هر واژه‌ای در انگلیسی واژهٔ برابر وجود دارد هرچند که شاید بسیار به کار نرود. اگر وجود نداشته باشد موتور زبان فارسی آن را می‌سازد و این خود نشان از پرباری و پرتوانی زبان فارسیست. شما ببینید با یک واژهٔ «دل» چندین واژهٔ نو ساخته شده‌است:

دلارا (ی)، دل آرام، دل آزار، دل آزرده، دل آسا، دل آشوب، دل آگاه، دل آگنده، دلاور، دلاویز، دل افتاده ،‌ دل افروز(=دلفروز)، دل افسرده، دل افكار، دل انگیز، دل انگیزان (آهنگی از موسیقی)، دل باخته، دلباز، دلبر، دل بسته، دلبند، دلپذیر، دل پرور، دل پسند، دل پیچه، دل جو، دل خراش، دلستان، دل سوخته، دلسوز، دل شده، دل شكر، دل شكسته، دل شكن، دلفریب، دلكش، دلگشاد ( به معنی طرب و نشاط)، دلگیر، دل مانده، دل مرده، دل نشان، دل نشین، دلنواز، دل بر، دلتنگ، دل چركین، دلخوش، دل زنده، دلسرد، دل سیاه، دلشاد، دلگران، دلگرم، دل مشغول. دل پیچه، دل پیشه، دلخون، دل درد، دل دزد، دل رحم، دل ریش. دل آزردن، دل باختن، دل بردن، دل بستن، دل بركندن، دل دادن، دل داشتن، دل دربستن، دل سپردن، دل شكستن، دل كندن، دل گرفتن، دل نمودن، دل نهادن. آزرده دل، آگنده دل، افسرده دل، بد دل، تیره دل، پر دل، تنگ دل، چركین دل، خوشدل، دو دل، زنده دل، سوخته دل، شكسته دل، روشن دل، سیاه دل (=سیه دل)، صاحب دل، كوردل، گرفته دل، مرده دل، مشغول دل، یكدل. سنگ دل، رحم دل، شیردل، بزدل، مرغ دل. دلیر، بی دل ، همدل. دل سوزگی، دلسوزه، دل از كف داده، دل خوش كنك، دل دل زدن، از ته دل،‌ دل دل كنان، دلواپس، دل و دین باخته، داغ در دل، دو دله، یكدله.

آیا عربی چنین توانی دارد؟می‌پذیرم که بقای یک زبان زورکی نمی‌شود، ولی اگر شما نیز چون من به فارسی که همه چیز ماست عشق بورزید از شنیدن هر واژهٔ پارسی لذت خواهید برد و ماهیت زورچپانی نیز از بین می‌رود. البته پیشرفت علمی و درونی که قوی‌ترین مانع رودرروی حس زورچپانیست را هم نباید فراموش کرد، که خوشبختانه آیندهٔ روشنی را برای آن می‌توان دید. --Wayiran (ب) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]

یک بحث ظرفیت یک زبان از نظر امکان گسترش و یکی از نظر احتمال گسترش است. سابقه و ساختار یک زبان به آن امکان گسترش می‌دهند ولی در نهایت استفاده کننده‌های آن هستند که باید آن را گسترش دهند که این یک عمل دسته‌جمعی است و احتمال گسترش یک زبان از این طریق وجود دارد. در حالی که دانشمندان با هم به زبان دیگری صحبت می‌کنند انتظار می‌رود شانس این زبان در فهماندن و فهمیدن کلمات علمی کمتر شود، گستره جغرافیایی، ساختار اجتماعی، سیاسی و وضعیت اقتصادی مردم فارسی زبان در این مسئله تاثیر زیادی دارد. حتا لازم است تعداد قابل توجهی از افراد زبان دومشان فارسی باشد! نمونه تاریخی آن زبان عربی است که با کمک فارسی زبانان که به عربی کتاب می‌نوشتند پیشرفت زیادی کرد. فارابی یک کتاب به زبان فارسی ندارد! به نظر من در حالت کنونی که همه چیز دحال جهانی شدن است امید به باقی ماندن زبان‌های ضعیف کم می‌شود، باید قبول کنید که اگر نجنبیم باید بعد از چند سال دیگه با هم یک زبان دیگر صحبت کنیم تا بتوانیم زبان هم را بفهمیم. مهدی.غ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۸ (UTC)[پاسخ]
پس قبول کردیم که فارسی ظرفیت و توانایی گسترش را دارد. حال خود گسترش می‌ماند که وظیفهٔ ماست. اینکه گفتید فارسی زبان دوم شود جز خیانت نیست! لزومی ندارد که اینگونه شود، بلکه ما باید خود به تولید کنندهٔ علم در جهان تبدیل شویم و این ناممکن نیست. امیدوارم هر یک از ما بتوانیم در ادامهٔ کارهای نسل پیش (موشک‌های شهاب و ...) کاری تاثیرگذار برای ایران بکنیم که از جنس فراوری دانش باشد. شاید ویکی هم گستره‌ای بسیار ضعیف در این راه برای ما باشد. همانطور که گفتید باید بجنبیم. --Wayiran (ب) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)[پاسخ]
دوست من، چرا در بحثهایمان همیشه دنبال خائن و دشمن بگردیم. من و شما که همدیگر را نمیشناسیم جز به نوشته‌ها و نظراتمان، پس بهتر نیست درباره نظرات بحث کنیم! بدون برچسب راحتتر میشود اظهارنظر کرد. خواهش شما را اجابت خواهم نمود و سعی میکنم حتما حتما بیشتر مطالعه کنم.
البته ایرانی بودن ما به برکت زبان فارسی نیست چون بسیارند فارسی زبانانی که ایرانی نیستند، افغان یا تاجیکند. شما طاهریان را بدلیل زبان فارسی، تنها دودمان ایرانی میدانید؟ نظر مورخان و اندیشمندان این است؟ تکلیف خیل عظیم دانشمندان ایرانی که همه کتب مهمشان را به عربی نوشته‌اند. از ابن سینا کتاب فارسی سراغ دارید؟ خواجه نصیر طوسی، دیوان حافظ و سعدی پر است از ابیات عربی و آکنده از لغات عربی. البته کم بوده‌اند فارسی نویسانی چون فردوسی و فارابی. ولی آیا حافظ و سعدی و انبوه شعرای ما هویت نداشته‌اند؟ بنظر شما مردم آمریکای لاتین، چون اسپانیایی صحبت میکنند دچار کمبود هویت مزمن و پنهان هستند؟ آیا قوم ایرانی فارسی زبان، ارتباط فرهنگش با داریوش بزرگ که شاید به زبان آرامی سخن میگفته است را از دست داده است؟ پس بقطعیت نمیتوان گفت که ایران بدون فارسی نامی بیش نیست. حتی این ایران که داریم ازش صحبت میکنیم، حدود و ثغورش بیش از صد و پنجاه سال نیست. بگذریم قرار است راجع به فارسی سازی بگوییم.
برداشتی که از لغت «مردم سالاری» به ذهن فارسی زبان میرسد، البته خوب است، اما اگر مردم سالاری برگردان «دموکراسی» است؟ «جمهوری» را چه برگردان میکنید؟ آیا جمهوری و دموکراسی یکی است؟ اگر نه؟ آیا «مردم سالاری» نمیتواند جمهوری را برای فارسی زبان تداعی کند؟
مثال خواسته بودید. بنظرم واضح بود، ببینید عرب با ریشه ۳ حرفی افعال، بر اوزان مختلف، افغال بسیار میسازد، حتی اسم مکان و زمان و فاعل و مفعول و غیره هم میسازد و مشکلش را حل میکند، ما بسیاری از آنها را باید حداقل در دو یا ۳ کلمه بیان مقصود کنیم. اگر لغتنامه‌ها را ورق بزنید(که عرب در یک کلمه میگوید «تورّق» ) برای خندیدن یک انگلیسی زبان، چند لغت میابید که اگر معادلهای لبخند و نیشخند و پوزخند و ریشخند و شکرخند را جدا کنیم. هنوز کم می‌آوریم برای «خنده از روی دستپاچگی=Titter» و «در حال خنده، بریده بریده حرف زدن=giggle» یا «با دهان بسته خندیدن=chuckle» یا cackle، chortle، snicker ... میبینید که همه لغاتی متفاوتند و زیر شاخه مثلا laugh نیستند. البته نمیگویم که همه اینها رایجند یا نه، مهم اینست که لغت حاضر آماده برایش دارند و لازم نیست مانند ما موتور فارسی سازی را روشن کنند و با ۳ یا ۴ کلمه ، معادل یک کلمه بیگانه را بسازند.
وقتی دکتری به بیمارش میگوید Jogging کن منظورش قطعا پیاده روی نیست و برای همین باید عملا به او نشان دهد که چگونه باید کمی در حال مابین رفتن و دویدن باشد و به آرامی بالا و پایین هم بپرد! همینطور است «هروله» عرب . اما «خرامیدن» این لغت زیبای فارسی را در دهخدا ببینید، ۳ یا ۴ معادل عربی برایش دارد اما هیچ معادل فارسی ندارد.
آنچه عرض شد، بدگویی و یا خیانت به زبان شیرین فارسی تلقی نکنید، چون با همین زبان شکسته و بسته فارسی-عربی، غزلیات حافظ را داریم و نظم و نثر عربی-فارسی شیرین سعدی را و مثنوی را و شفا و قانون ابن سینای فارسی زبان را اگرچه به زبان عربی باشد. آنها کلام و معانی را فدای لغات نکردند. البته هر لغتی فصاحت و معنای خودش را دارد. اما من میگویم اگر برای یک لغت بیگانه، لغت معادل فارسی نداریم و قرار است با یک جمله توصیف شود. نیاییم در فرآیند زورچپانی موتور قدرتمند فارسی سازی، همه یال و دم آن جمله را بزنیم و بکنمیش یک لغت یا عبارت کپسول شده فارسی!
مخصوصا اسامی خاص را! بفرض که هلیکوپتر را «بالگرد» یا «چرخبال» کردیم آنوقت باید دنبال معادل برای «ایدز» یا «تاکسی» یا «آمبولانس»... هم بگردیم، عباراتی که جهانی‌اند.
اکسپرسیونیسم را هیجان‌نمایی یا کوبیسم را حجم‌گری یا فوتوریسم را با آینده‌گری در کنار یکدیگر معنا کنید تا ذهن خواننده سریعتر به معنا منتقل شود. اما نمیتوان آنها را جایگزین کرد. چون خواننده از عبارت «هیجان نمایی» نه تنها بار معنای اکسپرسیونیسم را در نمی‌یابد بلکه ممکن است با دیدن «هیجان نمایی» به دیدن معنای اصلی لغت اکسپرسیونیسم هم منتقل نشود. خیلی نوشتم. موفق باشید.صادق ب ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۹ (UTC)[پاسخ]

برای جمهوری از «مَردُم‌بَدی» استفاده می‌شود. لازم نیست که یک واژه، همهٔ معنی را در خود داشته باشد. همین که محدوده را مشخص کند کافیست. من طاهریان را تنها حکومت ندانستم. گفتم اگر بعد از اعراب چیزی بود که ایرانی را از عرب/حکومت ایرانی را از عرب جدا کند و بدین واسطه بقای ایران را یادآور شود، زبان فارسی و فارسی زبان بودن طاهریان به عنوان نخستین دودمان ایرانی پس از اعراب است. وگرنه هیچ چیزی برای تمایز نمی‌ماند. مثال شما از افغانستان و تاجیکستان بی‌مورد است. آن‌ها بخش‌های جداشده از ایران هستند. آن‌ها هم اگر بخواهند گذشتهٔ خود را بسنجند تنها به برکت فارسی بودن دودمان‌های پیشینشان (که در بیش‌تر اوقات با دودمان‌های پیشین ایران یکی ‌بوده‌اند) است که می‌توانند خود را ایرانی بدانند. ایرانی نه به معنای ایرانی امروز بلکه به معنای آریایی بودن یا هر چیز دیگر که اسمش را بگذارید. نوشتن به عربی به دلیل زبان علم بودن آن در آن دوران بوده‌است. ایرانی بودن پورسینا و ... نیز به واسطهٔ فارسی زبان بودن مردمان و حکومت جایی که در آن میزیسته‌اند است. باز هم می‌گویم بدون فارسی ایران جز نامی بیش نیست.

giggle تقلیدی، نخستین بار ۱۵۰۹

chuckle از فرانسوی

cackleتقلیدی، نخستین بار ۱۸۸۰

chortleاز فرانسه

snickerاز آلمانی

Titter تقلیدی، نخستین بار ۱۷۲۸

همانطور که می‌بینید خیلی از این واژه‌ها از زبان‌های گوناگون برداشت شده. ولی لبخند و نیشخند و پوزخند و ریشخند و شکرخند همه تنها و تنها ریشه در پارسی دارند. همچنین زهرخند را هم اضافه کنید که برابری برایش در انگلیسی نیافتم. انگلیسی زبان نیست، آش شوله‌قلمکار است! از فرانسه، یونانی، آلمانی و خلاصه هر چه که به دستش رسیده استفاده کرده. عرب اگر از تورق استفاده می‌کند موتورش به درد نخور است. چون شمار وزن‌ها محدود است و شمار واژه‌هایی که در آینده خواهند آمد بیشمار و همهٔ این واژه‌ها نیز به یک موضوع مربوط نیستند که با تغییر وزن یک واژه یا فعل آن را ساخت. گاه به دو یا چند واژه نیاز است که عرب عاجز خواهد ماند. تنها زبان‌های التصاقی و پیوندی چون فارسی از این طوفان می‌توانند زنده و خالص بیرون بیایند که پا را فراتر هم گذاشته و نسبت به دیگر زبان‌ها واژه‌ها را تخصصی‌تر کرده‌اند. مثلا دانشجو و دانش‌آموز در انگلیسی یک برابر دارند. نیک می‌دانم که شما خود نیز قبول دارید که فارسی توانایی و ظرفیت گسترش را دارد و این همان چیزی بود که موضوع بحث ما بود. دوست ندارم با پیگیری این بحث حس ضد فارسی را در شما زنده کنم. پیروز باشید. --Wayiran (ب) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۱ (UTC)[پاسخ]

فقط این را بگویم که روش برابرجویی یک-به-یک میان اصطلاحات زبان انگلیسی و فارسی و نتیجه گرفتن به این‌که این یا آن زبان ناقص است روشی اشتباه است. مثلاً دانشجویان غربی رشته زبان فارسی را می‌شناسم که با برخورد با موج پرمایگی واژگانی زبان فارسی و نیافتن برابر انگلیسی تک‌واژه‌ای دقیق یا سلیس برای واژه‌هایی مانند امانت، غیرت، همت، دل‌زدگان، شیرین‌کامان، سوته‌دلان، معلوم‌الحال، استغاثه، شهرآشوب، کفرآلود، نفْس‌شکنی، قرتی، مه‌سیما، یتیم‌نواز و ... خود را باخته و انگلیسی را زبانی ناتوان‌تر از فارسی قلمداد می‌کنند. برعکسش هم همین است. شخصاً که سال‌ها است در وادی ترجمه گام می‌زنم به این نتیجه رسیده‌ام که فارسی اگر بر آن تسلط کافی داشته باشیم هیچ جا در بیان دقیق و موجز و زیبا کم نمی‌آورد. وقتی در متنی انگلیسی مثلاً فعل Titter را می‌بینیم، اشتباه است که هی به‌دنبال برابر فارسی تک‌واژه‌ای برای آن واژه باشیم. روش درست ترجمه اینست که مفهوم آن جمله را خوب درک کنیم و بعد فکر کنیم فارسی‌زبانان همین مفهوم را چگونه بیان می‌کنند. اگر درست بر ادب فارسی مسلط باشیم هر بار می‌بینیم که ترجمه فارسی آن جمله‌ها در بیشتر مواقع حتی از اصل انگلیسی‌اش گویاتر و زیباتر در می آید. علت آن هم اینست که فارسی با پیشینه ۱۲۰۰ ساله در ترکیب‌سازی و معناپروری دست نویسنده را بسیار باز می‌گذارد و از سوی دیگر در فارسی ایجاد ترکیبات جدید روا است در صورتی‌که در زبان‌های غربی محدودیت بیشتر است (مثلاً همین واژه معناپروری را من اگر نیاز ببینم می‌توانم درجا بسازم و به‌کار ببرم، همه هم می‌فهمند، اگر در جای دیگر نیاز ببینم می‌توانم معناجویی و معناگریزی و ... را هم بسازم و به‌کار ببرم. زبان‌های اروپایی چنین انعطافی را ندارند.).--ماني ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۶ (UTC)[پاسخ]
مانی عزیز، البته من کلیت فرمایش شما را قبول دارم، معناپروری البته در ترجمه، میتواند در فارسی بخوبی از عهده کار برآید. اما بحث بر سر غنای لغوی زبان فارسی بود و قدرت فارسی سازی. عرض بنده این بود که چه لزومی دارد اینقدر سینه برای فارسی‌ای چاک دهیم که الان بدون تعارف همان غنایی که اشاره کردید از عربی وام گرفته! بجز امانت، غیرت، همت، معلوم‌الحال و استغاثه که خالص عربی هستند، کفرآلود، نفْس‌شکنی، یتیم‌نواز مخلوطهایی از عربی هستند که اگر بخواهیم کفر و نفس و یتیم را برگردان به فارسی کنیم همانقدر دچار مشکل میشویم که انگلیسی زبان. در این میان تنها قرتی تک واژه است که آنهم در فارسی بودنش قطعیتی نیست. اما دل‌زدگان، شیرین‌کامان، سوته‌دلان، شهرآشوب ، مه‌سیما از همان ترکیبات معناپروری شده است که از توانایی زبان فارسی مثال زدید. آری ترکیبات و اضافات بسیار زیبا میتوان ساخت، بشرطی که لغات (تک واژه) زیادی برای انتخاب در دسترس باشد. Wayiran عزیز ریشه یابی کرده بود که لغات از فرانسه و آلمانی و غیره به فارسی راه یافته، من هم همین را میخواستم بگویم. چه ایرادی دارد که لااقل اسامی و عبارات خاص را هم ما بصورت اصلش بکار بریم یا مفرسش کنیم نه اینکه برگردانش کنیم. آری بحث بر سر تعصب از سر چوب خشک بود. تعصبی که از ادب و فرهنگ و زبان ایرانی به تعصب خط بدل شده است. ما نیز اگر گنجینه ادب چند هزار ساله که با خط فارسی عجین شده، اجازه میداد و اگر مرزبندیها و قراردادها و فخرفروشی‌های بیهوده قرون اخیر مدرن (از همان نوع:من آنم که رستم...) نبود، شاید خط دیگری یا بهتری را برای زبانمان به سواری میگرفتیم. همانطور که هخامنشیان خط آرامی را بجای میخی و سپس بزرگان ایران، الفبای عربی را بجای پهلوی و اوستایی بکار گماردند. چرا عصبیت؟ حال آنکه عرب از ۲۰۰۰ سال قبلش هم شعر از بر دارد و قصاید آنچنانی میخواند که با همین صرف و نحو و لغات امروزش است. شاید اگر نوشته‌ها و اشعار احتمالی ایرانیان نیز از قبل از حمله مسلمانان در همین وسعت بجای مانده بود، ما نیز گنجینه‌ای عظیمتر از حال داشتیم. آنچه مسلم است، زبان با خط تفاوت بسیار دارد، همچنانکه فرهنگ با زبان نیز تفاوت اساسی دارد برای همین است که علیرغم این مباحث، حس ضد فارسی در من پدید نمی‌آید. یک نفس قدسی خواجه شیراز یا حتی خبیثیات زیبای سعدی آنچنان را آنچنان تر میکند. اینقدر نگران تهاجم خط و زبان و رنگ باختگی دیگران نباشیم. با احترام.صادق ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۳ (UTC)[پاسخ]
روز خوش. من هم با کلیت سخن شما هم‌داستانم. البته در مورد این‌که واژه‌های مثال‌های من را غیرفارسی دانستید، موافق نیستم چرا که هرچه در حوزه زبان ما به‌کار رفته الان جزو دارایی این زبان است و اگر این معیار شما را بخواهیم به‌کار ببریم انگلیسی از ضعیف‌ترین زبان‌ها است چرا که دایره واژگان اصلی ژرمنی آن به‌ویژه در علوم خیلی محدود است. در مورد وام‌واژه‌ها فکر می‌کنم تا جایی که بشود از برابرها استفاده کنیم بهتر است زیرا: ۱- معنا برای فارسی‌زبان روشن‌تر خواهد بود و درک و انتقال علم آسان‌تر می‌شود. مثلاً درک و به‌یادسپاری شمشیردمان خیلی آسان‌تر است تا زیفوسورا (که آن را اشتباهاً گزیفوسورا، گزیفوسرا و ... هم می‌نویسند). یا توانگرسالاری تا پلوتوکراسی. ۲- املاء واژه‌های وارداتی بیگانه در فارسی به‌همریختگی ایجاد می‌کند. یک سری در شهر تهران به نوشته‌های مغازه‌ها بزنید و املاءهای واژه original را زیر نظر بگیرید. با این‌ها روبرو خواهید شد: اورجینال، ارجینال، اورژینال، ارژینال، اوریجینال، اوریژینال، اورجنال، اریژینال ... ۳- ترکیب سازی بعدی آسانتر می‌شود. اگر ما به‌جای واژه به همان لغت بسنده کرده بودیم امروزه مشتقات کارآمدی مانند تک‌واژ، واژگان، واژک، واژ-واجی، واژه‌یاب و ... را در زبانشناسی نداشتیم و مجبور بودیم مانند دوران قاجار به ترکیباتی مانند "متناظراللغات" و "صغیراللغتین" و ... روی بیاوریم که در خود عربی هم وجود ندارد. اگر فارسی راه پایبند ماندن به گنجینه لغات اصلی یا جاافتاده خود را دنبال کند بهتر است تا فروریختن سیل واژه‌های ثقیل و دشوارفهمی مانند امپرسیونیسم، ترانسندنتالیسم، اولتراوایولت و ... را تحت عنوان "تعصب نداشتن" به دامان زبان فارسی بپذیریم.

زبان انگلیسی هم به خاطر باز گذاشتن بی‌رویه در و پیکر خود به روی لاتین و فرانسه و یونانی با دشواری و دیرفهمی واژگانی روبروست و از آن‌جا که مردم انگلیسی‌زبان با اجزاء لاتین و یونانی دانش‌واژه‌ها آشنایی ندارند، درک علوم از طریق این زبان دشوار شده است. آلمانی به‌خاطر تکیه بیشتر بر مشتق‌سازی از عناصر بومی زبان خود این مشکل را ندارد. برای همین هم هست که برای انگلیسی ناچار شده‌اند یک ویکی‌پدیای زبان ساده هم درست کنند و برای آلمانی لازم نیست. همین هلندی را هم که من بر آن تسلط دارم، زبان علمی‌اش به مراتب ساده‌فهم‌تر و گویاتر از انگلیسی با آن‌همه واژه‌های قلمبه ترکیبی یونانی-لاتین است. برای همین هم هست که در میان انگلیسی‌زبانان معروف است که هر کس می‌خواهد کمی سطح بالاتر حرف بزند مردم به خاطر این سد زبانی (لاتین/یونانی) سرنخ صحبت را گم می‌کنند و برای این موضوع اصطلاحی هم در انگلیسی وجود دارد که پس از توضیحات سطح بالاتر یک فرد در پاسخ به او می‌گویند: خب حالا این که گفتی به انگلیسی می‌شود چه؟
در مورد فارسی‌سازی (به قول شما مفرس کردن) عبارات بیگانه باید بگوییم که بخت جاافتادن آن‌ها کم است مانند همین وب‌گاه که فرهنگستان آورده ولی فقط ما داریم به‌زور آن را گسترش می‌دهیم ولی تارنما که از ریشه با واژه‌های آشنای فارسی ساخته شده خود دارد بدون ضرب و زور در میان نویسندگان اینترنتی جا باز می‌کند. به همین منوال من اگر "امپرسیون‌گرایی" و "پلوتوسالاری" بسازم روح زبان فارسی آن را برنمی‌تابد و جایی در میان مردم باز نخواهد کرد.
موضوع خط جستار جداگانه‌ای است و از حوصله این گفتار به‌بیرون. با احترامات. دوستار.--ماني ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)[پاسخ]

مانی عزیز، گمان میکنم مباحث خلط شده، من اصراری و نظری به استفاده از تک واژه نداشتم، در واقع مثالهایی بود، مخالف ادعای پرمایه بودن زبان فارسی کنونی.
اما اینکه شما واژگان عربی را متصرف فارسی و نهایتا فارسی میدانید، اجالتا همداستانیم. اما وقتی میتوان لغات عربی و انگلیسی مستعمل فارسی را فارسی دانست، پس میتوان بازهم لغات بیگانهٔ فارسی شده، ساخت و داشت. بشرط آنکه مفرس شود تا مشکل املایی که گفتید هم حل شود. اما من نمیگویم سیل لغات را سرازیر کنیم، عرض من لغاتی بودند که اسم خاص یا عبارات تخصصی و خاص هستند. حتی لغاتی که میتوان آنها را با ترکیبی معقول و آشنا، برگردان نمود هم منطقی است. اما آیا «تارنما» معادل خوبی برای «وب» است. ذهن کدام فارسی زبان بدون توضیحات اولیه از «تار» به «تار عنکبوت» رهنمون میشود؟ گیرم که شد، «تارعنکبوت» چه دخلی به «وب» بمعنای اصطلاحی و امروزی وب دارد. امروزه حتی انگلیسی زبان هم وقتی میگوید «وب» ذهنش به تارعنکبوت نمیرود. همینطور است امپرسیونیسم و امثال آن، که هرکدام مانند «وب» علاوه بر معانی لغوی، یک تاریخچه‌ لغوی و بار معنایی را بدنبال دارند. دست آخر اینکه، گیرم این هم شد، اما در دنیای امروز آیا لزومی دارد که ما بجای وب، تارنما را با زحمت جا بیاندازیم، مهمانسرا را بجای هتل و احیانا چیزهایی را بجای رادیو و تلویزیون و... برای چه؟ که اگر روزی فرزندم از من پرسید که «تارنما» چیست؟ بگویم همان «وب» است! صادق ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۶ (UTC)[پاسخ]
درود. اگر نسل پیشین ما هم واژه‌های جاافتاده آن وقت مانند طیاره و آئروپلان را مبنا قرار می‌دادند و از ساختن برابر فارسی هواپیما پرهیز می‌کردند اشکالش این بود که ما الان نمی‌توانستیم از آن یا بر قیاس با این برابرهای فارسی واژه‌هایی مانند هواپیمایی، هواپیماربا، هواگرد، هوابرد و ... را داشته‌باشیم. تارنما هم همین حالت را دارد. (وب هم در انگلیسی همان معنی تار عنکبوت را می‌دهد که با قرارداد و کاربرد جدید آن را با مفهوم اینترنتی‌اش پیوند داده‌اند، کاری که ما در فارسی اگر با تار بکنیم سود برده‌ایم.) اگر واژه تارنما جا بیفتد در آینده منشأ مشتقات خوب و زیبایی خواهد شد: (تارنگار، تاروند، تارنماشناس ...) .

همچنین اگر فارسی‌نویسانی در نسل گذشته نبودند که به فکر برابریابی باشند مانند کسروی و دیگران که واژه‌هایی مانند ساختمان و سازمان را در برابر عمارت و ارگانیزاسیون بسازند الان پسوند فارسی -مان زنده نشده بود و ما نمی‌توانستیم گفتمان و چیدمان را بسازیم. اگر ترابری را نساخته بودند امروز ترانهاده و تراریخته را نداشتیم. زایا بودن یک زبان با عدم کوشش در برابرگزینی بومی از میان می‌رود و زبان رو به خشکی و انجماد می‌رود. این نظر و تجربه من است. با احترامات.--ماني ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۸ (UTC)[پاسخ]

نامه

این همه نامه! شاید بیشتر از این هم باشد. و نیز قابل توجه علاقمندان به آبیزاسیون (آبی کردن) :) سعید ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

جای اینها که در صفحهٔ ابهام‌زدایی نیست. صفحهٔ ابهام‌زدایی برای این منظور پیش‌بینی شده که یک واژه به‌عنوان چند مدخل مختلف در دانشنامه قابل تصور باشد. در این صورت آن واژه یا باید دقیقاً نام مدخل‌های مختلف باشد (مانند «شیر» که می‌تواند «شیر (حیوان)» یا «شیر (خوارکی)» باشد) یا دست‌کم به‌صورت آن واژه مصطلح باشد (مانند «شیر آب» که در جملات ممکن است به‌صورت «شیر» آورده شود ولی معنای جمله بتواند این ابهام را برطرف کند) یا (مانند «نوبل» که می‌تواند منظور «آلفرد نوبل» یا «جایزهٔ نوبل» باشد). بسیاری از کلماتی که در این صفحه آورده شده شامل این موارد نمی‌شود. مثلاُ هیچ‌گاه به‌جای «سالنامه» از «نامه» استفاده نمی‌کنیم. علی سبزواری ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۵ (UTC)[پاسخ]
درست می فرمایید. عنوان انتقال یافت. سعید ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۶ (UTC)[پاسخ]

این دو تا رو هم نگاه کنید:۱٬۲ امیرΣυζήτηση ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]

لغتنامهٔ دهخدا

من میل زدم از انتشارات دانشگاه تهران پرسیدم ولی به نظرم بیش از 30 سال گذشته باشه و بشه به عنوان هسته این دانشنامه ازش استفاده کرد !!سلحشور پارس ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)[پاسخ]

اشکال این است که الکترونیکی کردن خودش یک ارزش افزوده حساب می شود و حق و حقوقی را به وجود می آورد، یعنی باید از خود کتاب از اول تایپ کنیم نه از پایگاه داده ای که جمعی دیگر زحمتش را کشیدند با کمک ربات کپی برداری کنیم. من قبلاً در فکر کاری مشابه برای نوشتن دسته مقالاتی درباره گوشه‌های موسیقی ردیف دستگاهی ایران با افزودن گوشه‌های نواخته شده توسط خود نورعلی برومند بودم که فهمیدم دیجیتالی شدن نوارهای کاست هم خودش یک ارزش افزوده است و دیگر پیش را نگرفتم، هرچند تایپ کردن و ضبط کردن صدا در مقایسه با ارزش آثار و استفاده خلاقانه از آنها کار کم ارزشی به نظر می‌آید ولی به هر حال این هم به نوعی تولید است. --مهدی.غ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)[پاسخ]

جواب میلم را دادند ٫گفته اند که لغتنامهٔ دهخدا اثری ملی است و شامل سی سال نمی شود.سلحشور پارس ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]

دقیقاً یعنی چه؟ شامی ۳۰ سال نمی‌شود و ملی است؟ احتمالاً ملی است یعنی همه ملت ایران می‌توانند از آن استفاده کنند وملت مالک آن هستند. و احتمالاً شامل ۳۰ سال نمی‌شود یعنی حق نشر آن تا ابد برای ملت ایران (یعنی دولت ایران که مسئول اموال ملت است) خواهد بود! --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)[پاسخ]
دوباره میل زدم توضیح بیشتری خواستم ولی به توجه به اوضاع امروز احتمال دوم بیشتر است.سلحشور پارس ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۳ (UTC)[پاسخ]

قرمزهای اساسی

۸ تا مدیر داریم و داریم یکی دیگر هم انتخاب میکنیم و بحث و جدل اما در صفحه ویکی‌پدیا:درخواست‌های مدیر شدن دوتا پیوند اساسی قرمز داریم. بدنیست از لابلای این بحث‌ها و نظرات موافق/مخالف، این صفحات هم آبی شوند.

صادق ب ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌پدیا:راهنمای عملکرد مدیران را بر اساس ویکی‌پدیای انگلیسی ایجاد کردم. کمک دوستان لازم است تا همه بخش های آن کامل شود. با تشکر. - احسان ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۱ (UTC)[پاسخ]

بعضی مشکلات ساختار اداری هم دریم که:

۱. ساختار مدیریتی برای انتقال و ادغام صفحات. (شامل صفحات رهنمود و صفحات نظر خواهی در جهت اجماع‌یابی)
تغییر مسیر مقالات به اسم‌های مورد جدل در نبود یک برنامه کاری به طور مداوم به جنگ‌ها دامن می‌زند.
۲. ساختار حل اختلاف، داوری و یا میانجی‌گری.
به نظر من اگر یک روال تشریفاتی و بدون بدون اختیاری فقط کارش شنیدن حرف دو طرف دعوا باشد و گزارش نویسی حداقل این آموزش فرهنگی را دارد که مدیران مسئول این کارها نیستند.
۳. بازرسی کاربران، البته نیاز آن به ضرورت دیگر کارها نیست.
۴. رهنمودی برای ساخت و مستندسازی الگوها
هم روی مجموعه الگوها نظر دهد و هم برای مقاله نویسان راهی باشد تا الگوی موجود را به نحوی پیدا کنند.

اینها همه پروژه‌هایی عظیم خفته است که ۵۰٬۰۰۰ی شدن کمی باید برای بعضی قرمزها خجالت آور باشد! مهدی.غ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)[پاسخ]

براستی!
اضافه کنید صفحات سیاستهای درهم و برهم، هم ازینجهت که بندها و مواد آن کدگذاری و شماره بندی نشده تا راحتتر بشود ارجاع داد، مثلا بند ۳ از سیاست فلان. و هم ازینجهت که مثلا مطلبی راجع به تحقیق را فقط در ارجاع پذیری میبینی نه در خود تحقیق!
بعضی سیاستها با عنوان متفاوت و مفاد بظاهر متفاوت، درواقع یکی هستند. مفاد و پیوندهای داخلی در بعضی سیاستها گمراه کننده اند و کاربران در بین نیم صفحات همعرض ولی با متن متفاوت، سردرگم میشوند و باز هم میرسند به صفحه اول. مثل صفحات داوری و حل اختلاف و هیات داوری و مشابهاتش. حتی خود ارجاع پذیری و اثبات پذیری بنظر باید یکی باشند ولی هم یکی هستند و هم بطرز مبهمی با هم تفاوت دارند! صادق ب ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۲ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم این صفحه آینه تمام نمای وضعیت (خوب یا بد) بنیان‌های ویکی‌پدیای فارسی باشد. -احسان ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۳۲ (UTC)[پاسخ]
در این فکر بودم که با وجود این درهم وبرهمی و سردرگمی سیاست‌ها (که مهمترین بخش ویکی‌پدیا هستند)، چرا کاربران قدیمی سعی در اصلاح و مرتب نمودن آن ندارند. بنظر می‌آید که این موضوع بدلیل آنست که کاربران قدیمی، ویکی را از انگلیسی شروع نموده‌اند و می‌بینیم که هنوز هم ارجاعات سیاستی خویش را به ویکی انگلیسی میدهند و این خود دلیلی بر نامرتبی و غیرقابل ارجاع بودن صفحات سیاستی فارسی است. این رویه در دوران جدید که کاربران جدید، از صفحات فارسی با ویکی فارسی آشنا و عضو میشوند و لزوما یا آشنایی کافی با انگلیسی ندارند یا مانند بنده از تنبلی، تا مجبور نباشند به صفحات ان انگلیسی مراجعه نمیکنند، مناسب ویکی فارسی نخواهد بود. مخصوصا که ناآشنایی کاربران تازه وارد و حتی فعال با سیاستها مهمترین ضرر و نقصان به پروژه ویکی‌پدیای فارسی خواهد بود.صادق ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
رده:سیاست‌های ویکی‌پدیا و رده:رهنمودهای ویکی‌پدیا را ببینید. به‌آفرید ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]
درود به آفرید، اشتباه میگویم؟ بطور نمونه این دو سیاست را ویکی‌پدیا:ارجاع‌پذیری و ویکی‌پدیا:تحقیق دست‌اول ممنوع را با هم مقایسه کنید، پنداری یکی روحند در دو بدن! یا این سیاست دو خطی، ویکی‌پدیا:از همه قوانین چشم‌پوشی کنید وجودش جز سیاهه لیست و احیانا سردرگمی، فایده دیگری دارد؟ نمیتواند در وپ:جسور بسط داده شود؟ یا ویکی‌پدیا:حل اختلاف عنوان مناسبی برای فارسی زبان ندارد، ناخودآگاه ذهن را به سمت ویکی‌پدیا:هیئت داوری میبرد، گو اینکه مقدار زیادی بی ارتباطند ... صادق ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۴ (UTC)[پاسخ]
نمونه‌های بسیار خوبی آوردید. چاره چیست؟ چگونه می‌توان این مجموعه را به مجموعه‌ی سامانمندتری تبدیل کرد؟ آیا یک گروه کاری که کاربران با سابقه هم در آن همکاری داشته باشند پیشنهاد مناسبی است؟ -احسان ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۱ (UTC)[پاسخ]
البته یک سوال اساسی تر هم می توان پرسید. به طور کلی بهبود ساختارها، سیاست‌ها و رهنمودهای ویکی‌پدیا چقدر اهمیت دارد؟ در «بلند مدت»، آیا وقت گذاشتن در ابجاد مقاله های جدید سودمندتر است یا بهبود ساختارها؟ امیدوارم کاربران با سابقه هم ما را از نظرات خود بی بهره نگذارند. با احترام. -احسان ‏۱۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]
یک سوال دارم به نظر شما چه چیز ویکی‌پدیا را از یک فروم، از بریتانیکا و یا از یک وبسایت ساده متمایز می‌کند؟ مسلماً ساختار آن است. برای شکل گیری این ساختار باید روی اصول پیش رفت، نوشتن مقاله یک مسئله جاری است و اینها زیر ساخت است. زیرساختها کارشان این است که امکان توسعه را فراهم می‌کنند، مثلا مدیریت یک کلاس ۳۰ نفری با مدیریت یک مدرسه فرقش اینه که قوانین برای مدرسه نوشته می‌شود ولی در کلاس توسط معلم گفته می‌شود، یا اداره یک قبیله با اداره یک کشور هم همینطور است، ما یک جامعه هستیم، جمعیت فعال در هر ماه ویکی‌پدیا از جمعیت دانشجویان و اساتید در یک سال دانشکده یک دانشگاه مثل پلی تکنیک تهران بیشتر است. و همچنین کاربران ثبت شده در ویکی‌پدیای فارسی از کل دانشجویان این دانشگاه! با اینکه سابقه دانشگاه امیر کبیر ۵۰ سال می‌شود ولی ویکی‌پدیا بیش از ۴-۵ سال نیست که فعالیت می‌کند. مهدی.غ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]

الگوهای جعبه‌ای

کسی خبر نداره که بحثی یا اجماعی برای یکپارچه سازی الگوهای تکراری وجود داره یا نه؟ مخصوصا الگوهای جعبه‌ای، معمولاً دو نوع الگو جعبه‌ای کاربرد فراوان دارد، یکی جعبه‌ای اطلاعات و دیگری جعبه‌ای ناوبری که ناوبری‌ها هم خودشان معمولاً به دو شکل مختلف افقی و عمودی هستند. مشکل اینجاست که الگوهای به این مهمی در ویکی‌پدیای فارسی یک استاندارد ثابت ندارند و با سلیقه‌های مختلف هر کاربر می‌خواهد برروی مقاله خود یک جعبه طراحی کند وگاهی یک الگوی متفاوت تولید یا کپی می کند و بعد در یک مجموعه از مقالات به کار می‌برد (یکی از این نمونه کاربران خود من هستم). کار اصولی این است که برای هر الگو یک مستند سازی صورت بگیرد و از کاربران بخواهیم با توجه به یک استانداردی الگو سازی کنند و یا اگر می‌خواهد الگویی بسازند ببینند آن الگو قبلا ساخته شده یا خیر. --مهدی.غ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)[پاسخ]

کلاً الگوها احتیاج به یک رسیدگی کامل دارند.گروهی برای رسیدگی به ان ها باید تشکیل شود .سلحشور پارس ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۶ (UTC)[پاسخ]
شاید اولین گام یافتن الگوهای تکراری باشد.--محمد.رضا ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)[پاسخ]

بلی .ایا کسی پیشنهادی برای چگونگی انجام این کار دارد؟سلحشور پارس ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۷ (UTC)[پاسخ]

بله! در ویکی‌پدیای انگلیسی روند خوبی پیش گرفته شده و من هم همان را پیشنهاد می‌کنم. اینکه از فرا الگوها برای ساخت الگوها استفاده شود و در این امر یکپارچه سازی صورت بگیرد مانند {{دادان}} که برای ساخت الگوهای جعبه اطلاعات ستونی است، بعد هم مستند سازی رویه ثابت شود و این کار خودش دستورالعمل پیدا کند و راه درستش استفاده از {{توضیحات}} می‌باشد. من به زودی ترجمه و بازسازی فرا الگوهای به درد بخور را شروع می‌کنم. مهدی.غ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]

در مورد کاربران تازه

در بسیاری از سایتهای اجتماعی، پس از عضویت فرد، بلافاصله یک صفحه کاربری ابتدایی برایش ساخته می شود. خوب است اینجا هم همین کار بصورت خودکار انجام شود. یعنی برای هر کاربر جدید، یک صفحه کاربری با یکی دو خط اطلاعات ساخته شود (مثلا نام کاربری، شماره عضو و خوشامد) و در صفحه بحث هم بلافاصله الگوی خوشامد بصورت خودکار اضافه شود. سعید ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۱۱ (UTC)[پاسخ]

ایجاد یک فاصله شمار بین نوشتار های زبان فارسی و زبان بعد از ان

فکر می کنم ایجاد یک فاصله شمار بین نوشتار های زبان فارسی و زبان بعد از ان در صفحه اصلی محرکی برای سرعت گرفتن روند رشد ویکی‌پدیا فارسی شود.سلحشور پارس ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)[پاسخ]

مونهٔ(ایدهٔ) رُبایاییست(جالبیست). --Wayiran (ب) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)[پاسخ]

برای انجام این کار باید چه کرد؟سلحشور پارس ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۰ (UTC)[پاسخ]

در دیمهٔ(صفحهٔ) اساتید مطرح کنید هم بد نیست! --Wayiran (ب) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)[پاسخ]

Documentation

صفحات Documentation حاوی راهنمایی‌ها و توضیح درباره کاربرد است برای شرح استفاده الگوها مخصوصاً استفاده زیادی دارد که در ویکی‌پدیای فارسی توضیحات ترجمه شده، نظرتان چیست که آن را همان مستندات و راهنمای ویکی‌پدیای ساختن مستندات را ویکی‌پدیا:مستند سازی الگوها ترجمه کنیم؟ این‌ها را ببینید: en:Template:Documentation ،en:Wikipedia:Template documentation، الگو:توضیحات. برای نمونه در {{جعبه سحابی}}

--مهدی.غ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۶ (UTC)[پاسخ]
در ابتدا همان مستندات نام داشت. یک کاربر آن را تغییر نام داد. سپس به وسیلهٔ یک مدیر حفاظت شد؛ بعداً با یک درخواست باز شد. نظر من هم مستندات است. شما می‌توانید به همان سادگی که کاربر اولیه این کار را کرد، این کار را انجام دهید. ممکن است هم که دوباره الگو محافظت شود! سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۵ (UTC)[پاسخ]

این را ببینید

محض تنوع ! امیرΣυζήτηση ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]

حالا یک مسئله حقوقی-قانونی در ذهنم سوال شد: آیا این عکس مصداق en:Personality rights نیست؟ چون معمولاً بازیگرها اجازه نمی‌دهند عکسشان را بگیرند. البته من دقیق قانون امریکا و اروپا را نمی‌دانم اگر کسی بلد است توضیحی بدهد. --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

مخصوصا این مدلی :) امیرΣυζήτηση ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]
قانون حریم شخصی در آمریکا به این شکل است که اگر مشهوریت شخص مشهود باشد، (حال می‌تواند رئیس جمهور باشد و یا بازیگر و یا خواننده)، در مجامع عمومی می‌توان از وی عکس گرفت. البته این به این شرط است که به حریم شخصی و خلوط وی تجاوز نشود، . قانونی نیز در مورد محدودیت تصاویر فرزندان افراد مشهور وجود دارد. --سندباد ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۴۹ (UTC)[پاسخ]
عبارت زیر کمی محدود کننده نیست؟
keep one's image and likeness from being commercially exploited without permission or contractual compensation, which is similar to the use of a trademarkand; and the right to privacy, or the right to be left alone and not represent one's personality publicly without permission.
--مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۲ (UTC)[پاسخ]

خطر لوث شدن

پدرخوانده (فیلم) قسمت داستان را ببینید! یک تقریباً یک فیلم نامه کامل از فیلم نوشته شده. پدرخوانده: قسمت دوم را هم ببینید یک خلاصه خیلی کلی از فیلم.

اگر برچسب خطر لوث نشدن نبود در فیلم اول واقعاً خطر لوث شدن وجود داشت ولی در فیلم هایی که یک خلاصه اصولی دارند به شکلی که به داستان آسیب نمی زنند، حاوی برداشت شخصی نیستند یا داستان را لو نمی دهند این برچسب یک برچسب زائد و اضافه است که متاسفانه برخی دوستان این را هم چپ و راست به مقالات می چسبانند. لطفاً در برچسب زدن به دیگران و مقالات هم مانند خط افقی عمل کنید. --پویان نیک نفس ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)[پاسخ]

هرجا برداشت شخصی نویسنده ویکی‌پدیا وجود دارد باید پاک شود. خطر لوث شدن موضوعش تعریف کردن داستان است حالا این بخش چه حجمی دارد دست نویسنده هاست. --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)[پاسخ]

وضعیت حق تکثیر در افغانستان

اگر در افغانستان هنوز قانون حق تکثیر تصویب‌شده‌ای وجود ندارد به نظر من ما می‌توانیم مطالب کپی‌شده از کتاب‌های افغانی یا وب‌نوشت‌هایی که پدیدآورندگان مطالب آن‌ها افغان هستند را بدون مشکل به این‌جا وارد کنیم. (نمونه). اگر برداشت مطالب افغانستان آزادی قانونی داشته‌باشد این امر باعث پیشرفت خیلی خوبی در بهبود مطالب مربوط به افغانستان در ویکی‌پدیای فارسی خواهد شد و مایه خوش‌حالی همه افغان‌ها و مایه پیشرفت این ویکی‌پدیا خواهد بود.--ماني ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌پدیا یازدهمین سایت پر بازدید در ایران

این گزارش تحلیلی تابناک به بررسی وضعیت وبسایت‌ها در ایران کرده‌است.خلاصه ۱۱هم هستیم♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۱ (UTC)[پاسخ]

عالی است! اما منبعش برای این آمار چیست؟ --سندباد ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)[پاسخ]
این مربوط به فقط فارسی نمی‌شود، Alexa فارسی و انگلیسی ویکی‌پدیا را جدا نمی‌کند. --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]
یکی از معتبرترین بررسی کنندگان اینترنتی به اسم الکسا این هم اطلاعات دقیقتر♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۰ (UTC)[پاسخ]
من هم نگفتم ویکی‌پدیا فارسی گفتم ویکی‌پدیا !گویی که بیشتر بازدید کنندگان باید متعلق به ویکی فارسی باشند.خلاصه مهم‌تر از آن چیزی هستیم که به نظر می‌آییم♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]

کمی نا امید کننده است چون در جهان ویکی‌پدیا ۸ است آن وقت در ایران ۱۱! --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۵ (UTC)[پاسخ]

خب اگر دایره مقالات بیشتر شود بازدید کننده‌ها هم بیشتر می‌شوند در عین حالی که مسائل دیگری هم هستند.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۷ (UTC)[پاسخ]

ولی انگار آمارشان قدیمی است! طبق این در ایران رتبه ۸ است وایران رتبه ۱۸ام کاربران ویکی‌پدیا را دارد. مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۲ (UTC)[پاسخ]

آهان! آنجا رتبه traffic rank را ۸ نوشته است. --مهدی.غ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

رای‌گیری برای سرشناسی

از همه کاربران فعال در ویکی‌پدیای فارسی دعوت می‌کنم در بحث سرشناسی مقاله ابوالفضل عطار شرکت کنند. من با این شخص هیچ نسبت فامیلی یا آشنایی از گذشته نداشته‌ام و امروز مقاله‌ای به اسم ایشان به طور تصادفی در ویکی‌پدیای فارسی پیدا کردم. متاسفانه یکی از کاربران برای این مقاله برچسب حذف زده اما آقای عطار برنده چندین جابزه از جشنواره‌ها و فستیوال‌های بین‌المللی فیلم است و شرایط سرشناسی را دارد. لطفا در بحث سرشناسی این مقاله شرکت کنید. ترانه جوانبخت ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)[پاسخ]

برچسب حذف نبود، برچسب درخواست منبع برای اثبات، از آنجا که کاربر خودش مطالب را نوشته، طبق معیارها باید تقاضای منبع دیگر کرد اگر حاصل نشد درخواست حذف بعد باید اجماع یابی متناسب با سیاستها و راهنمودها صورت بگیرد و در صورت تشخیص اجماع (نه از نوع دموکراسی) مقاله حذف خواهد شد. متاسفانه نویسنده مقاله به هیچ سوالی و درخواستی جواب نداده است. --مهدی.غ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)[پاسخ]

پاسخ از ابوالفضل عطار : بادرود بر یاران قهوخانه.باسپاس از بذل توجه بانودکتر ترانه جوانبخت. من علیرغم 8سال کار با اینترنت مدت چند ماهی است با ویکی آشنا شدم و2 روز است با آن عملا و جدی وارد کار شدم.سال پیش ناشیانه متنی وارد کردم.برای ذکر منبع دوستان حق دارند.اما بشدت در گیر مونتاژ فیلمم هستم که تمامی وقت مرا گرفته است.در چنین شرایطی دوستان مهربان ویکی کمی صبوری کنند.بحق ویکی معجزه است.من بعنوان یک ایرانی که از 16 سالگی وارد حوزه سینما و فرهنگ شده ام و 24 سالی از ورودم میگذرد دارم با اینترنت نفسی تازه میکنم واگر ویکی و ویکیها نبود مرگ روح ودل و مغز در اینجا آسان بود.در آخر جالب است بدانید که در سال 2006 شخصی در ترکیه نام مرا در ویکی ترکیه گذاشته وکسی هم اعتراض نکرده. این هم آدرسش.http://tr.wikipedia.org/wiki/Ebu'l-Fazl_Attar .البته تلفظ نام من را بترکی قید کرده اند.اماسوابق واطلاعات دقیقاازآن اینجانب است.با اینترنت نمیتوان دروغ گفت.ازمدیران ویکی ایران میخوام نام مرا که انگلیسی قید شده Abolfazl Attar حذف کنند در ویکی فارسی نیازی به نام انگلیسی نیست .در آخر اینکه دوستان مدیردر ویکی را دعوت میکنم به ساخت فیلمی مستند در باره ویکی که مایلم با مدیران ویکی در ایران این کار صورت گیرد.با ویکی وحدت درکثرت و کثرت در وحدت رخ داده است.به امید تجلی نور عشق.

وب شخصی ابولفضل عطار سری بزنید.

تبدیل تاریخ خورشیدی به ماهشیدی و وارون

آیا نرم‌افزار رایگان یا تارنمایی برای این کار می‌شناسید؟ --Wayiran (ب) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]

اگر منظورتان از ماهشیدی همان قمری است، به این وب گاه نگاهی بیاندازید. البته از درستی و دقت آن بی اطلاعم. --احسان ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۵۰ (UTC)[پاسخ]

ترولینگ

دوستان،

قبل از اینکه به ترجمه باقی ویکیپدیا:ترولینگ ادامه دهم، لطفا به من بگویید که اصلا موافق با بکارگیری خود واژه ترولینگ هستید یا خیر؟ یا واژه ترجمه شود بهتر است؟ مرد تنها اعتقادشان این است که ترولینگ خود واژه ایست مکفی. من هم نظرم همین است. اما نظر دوستان را هم خواهانم. تشکرات.--زرشک ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]

راستش بر اساس آن چه در این جا خواندم مرا یاد عبارت خنده دار "بزمجه بازی" انداخت D: که مناسب کاربرد در ویکی‌پدیا نخواهد بود. شاید بتوان از عبارت «ویکیپدیا:تحریک دیگران» یا «ویکیپدیا:تحریک کردن» هم استفاده کرد. من «ویکیپدیا:تحریک دیگران» را ترجیح می دهم. با احترام. --احسان ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۶ (UTC)[پاسخ]
«مزاحمت» چطور است؟ --سندباد ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)[پاسخ]
گذشته از معنا‌های دیگر واژه ترول در انگلیسی، شاید گویاترین معادل این اصطلاح اینترنتی (با عرض پوزش) عبارت کوچه‌بازاری «کرم ریختن» باشد. من خودم بیشتر «پیله کردن» را در گفتگو از ترولینگ بکار می‌برم. Aliparsa ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]
ممکن است مشکل بکار بردن ترولینگ این باشد که کاربران در نگاه اول معنای آن را ندانند و بعد از خواندن مقاله پی به آن ببرند. چون این کلمه تا حدی informal است و حالا هم که در ویکی از آن استفاده میشود. واژه «ویکی پدیا: شیطنت و مزاحمت» چطور است؟Pastorals2007 ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]
بنظرم جنجال آفرینی یا استفاده از آن هم بد نباشد برای برگردان. ممکن کسی قصد کرم ریختن یا شیطنت یا تحریک هم نداشته باشد ولی نتیجه بحثش خواسته یا ناخواسته، جنجال باشد. بنظرم هر بحث یا کاری که بطور اعم موجب جنجال شود، مورد نظر است.صادق ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)[پاسخ]
به نظرم مزاحمت و تحریک جایگزین های مناسب تری هستند.سلحشور پارس ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)[پاسخ]
خود ترولینگ از همه جذاب‌تر است و یک اصطلاح اینترنتی ویکی‌پدیایی است.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]
«مزاحمت» و «آزار و اذیت» را برای harassment نگه دارید. en:WP:HAR. حسام ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۳ (UTC)[پاسخ]

من هم فکر می کنم جنجال آفرینی بهتر باشد. هم رسمی است هم نا آشنا نیست. هر چند که کرم ریختن و بزمجه بازی بدجوری وسوسه کننده بودند. --پویان نیک نفس ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)[پاسخ]

«جنجال‌آفرینی» گمراه‌کننده است (برخی از کاربران ممکن است اعتراض به روند غلط را جزء آن بشمرند). سابقه داشته که کاربرانی مانند حسام آرمندهی کاربرانی مانند سندباد را ترول بخوانند. باید ترجمه به شکلی باشد که چنین اشتباهاتی تکرار نشود. درضمن، با اینگونه بی‌نزاکتی‌ها برخورد شود. خود این مسئلهٔ «نحوهٔ اعتراض به بی‌نزاکتی» هم بسیار مهم است. کاربرانی مانند حسام آرمندهی و ظهیری و کاربر: رامین معیارهای دوگانه در این مورد به کار می‌برند. برای مثال، اخیراً کاربر:رامین، به بهانهٔ آنکه کامنتی از مانی (در مورد روزبه پورنادر) مودبانه نیست، او را تهدید به قطع‌دسترسی کرده است (حال آنکه آن کامنت از بسیاری از کامنت های کاربر:رامین، در مورد کاربران دیگر، مؤدبانه‌تر است). Alefbet ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۰۵ (UTC)[پاسخ]

انتخابات سال ۲۰۰۸ هیئت امنای بنیاد ویکی‌مدیا

با درود خدمت تمامی همکاران. هیئت امنا عالی‌ترین مرجع صاحب اختیار بنیاد ویکی‌مدیا است و مسئولیت پروژه‌های مختلفی نظیر ویکی‌پدیا و دیگر پروژه‌های وابسته را برعهده‌دارد. تا پایان رای‌گیری برای انتخابات سال ۲۰۰۸ هیئت امنا که از تاریخ ۱ تا ۲۱ ژوئیه برگزار می‌شود، تنها ۴ روز باقی مانده. از آنجایی که ما ایرانی‌ها در اکثر مواقع، کارها را تا آخرین لحظه باقی می‌گذاریم، خواستم تنها یادآوری کرده باشم که چیزی به اتمام زمان رای‌گیری نمانده و اگر هر کدام از همکاران تصمیم به رای‌دادن دارند، تا دیر نشده، اقدام کنند و رای‌ خود را بدهند. دوستدار همگی --سندباد ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]

ژوئیه نیست و ژوئن است. این‌ها را کسی چک نمی‌کند؟ Raamin ب ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]

سوزش چشم در حین استفاده از PC

اگر پشت کامپیوتر در مدت های طولانی دچار سوزش چشم و خستگی چشم میشوید، مراقب آنها باشید. فکر میکنم مطالعه اینها به شما مانند خودم یاد آوری میکند که بیشتر مراقب چشمانمان باشیم:

During reading and TV or computer viewing, the rate of eyelids blinking reduces significantly, especially in dryer climates. This causes the tear film to evaporate leading to dryness of the eyes. This may happen in some people, especially more when they are tired, or have spent long hours watching TV or computers. Computer Users tend to blink much less frequently (about 7 times per minute vs. a normal rate of around 22 times/minute). This leads to increased evaporation along with the fatigue and eye strain associated with staring at a computer monitor. Ideally, computer users should take short breaks about every 20 minutes to reduce this factor. Also, adjusting the monitor so that it is below eye level will allow the upper lid to be positioned lower and cover more of the eye’s surface, again to reduce evaporation.

این هم جالب بود:

Do computers cause vision damage? Computers represent the number-one source for workplace discomfort, but their use does not harm the visual pathway.

Vision is a passive phenomenon. Looking at the screen will not harm the eye or alter its refractive power.

Having said that, spending ALL DAY in front of a monitor can induce eyestrain or eye fatigue, dry eyes, burning eyes, light sensitivity, blurred vision, headaches and pain in the shoulders, neck or back.

Here are some proven steps that can help you avoid computer vision syndrome, and make you more comfortable at the workstation:

Turn off lights adjacent to the monitor or behind the computer. Illumination from behind the operator works best. The desktop should be 29 inches from the ground. Do not use a wrist rest for either the keyboard or the mouse. Position the monitor and/or chair height so that when LOOKING STRAIGHT AT THE MONITOR your line of sight is directly at the top edge of the screen. This generates a slight downward gaze - most comfortable for long work periods. Finally, the screen surface should be approximately 30 inches from your face in order that the intermediate portion of your trifocals focus properly without requiring excess accommodation from you.

منابع برای مطالعه بیشتر:اینجا و اینجاPastorals2007 ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)[پاسخ]

جالب بود. متشکر. --احسان ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]

ربات کمک!

لطفا یک ربات محترم درگاه:چين را با تمام زیر صفحه‌ها و پیوندهایی که به آن وجود دارد به درگاه:چین انتقال دهد متشکر. --مهدی.غ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]

انجام شد ولی وپ:تار! حسام ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۴ (UTC)[پاسخ]
چشم از این به بعد. :-) --مهدی.غ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]

تکمیل مقاله هایدگر

من به دلیل سفری که در پیش دارم برای مدتی فرصت ویکی‌نویسی نخواهم داشت. از کاربران فعال در ویکی‌پدیا دعوت می‌کنم در صورتی که به کتاب‌های شامل زندگینامه مارتین هایدگر دسترسی دارند بخش زندگینامه را در مقاله هایدگر تکمیل کنند. با تشکر. ترانه جوانبخت ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۱ (UTC)[پاسخ]

خاک خورده‌ها

به نظر می‌آید در ویکی‌پدیای ما هر کاری را یک نفر به تنهایی انجام می‌دهد و این البته با توجه به تعداد مشارکت کننده‌ها طبیعی است، ولی بعضی چیزها واقعاً خیلی بد جوری خاک خورده پروژه رده‌بندی را دیدین؟ چند نظرخواهی در جریان دارد که انگار فعالان سخت دارند روش کار می‌کنند، ولی اکثر آنها تولید سال پیش هستند که جناب سروش همت می‌کردند و نظرات دوستان را برای اجماع یابی جویا می‌شدند. فکر می‌کنم که بهتر است یک فکری به حال آن بشود:

مهدی.غ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۲ (UTC)[پاسخ]

رده:مقالات بدون منبع

این چیست؟گفته ابن سینا منبع نداره در حالی که داره. این دستی نوشته شده؟ --Wayiran (ب) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۴ (UTC)[پاسخ]

ماسه بازی

دورود با توجه به اینکه در ویکی‌پدیای انگلیسی صفحه تمرین هر ۱۲ ساعت یک‌بار به خودکار خالی می شود و روباتم توانایی انجام این کار را دارد از دوستان می خواهم در این باره رخصت (ویا نظر مخالف) دهند امیرΣυζήτηση ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)[پاسخ]

موافقم. --Wayiran (ب) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)[پاسخ]

پروژه: مشارکت قهوه‌خانه!

خط (نوشتار) را تقریبا تکمیل کردم. البته بازهم جا دارد. گمان میکنم اگر دوستان علاقمند، دستی برافشانند، عکس، نمونه خط، رده بندی، اصلاح یادکرد یا کاری از دستشان بر می‌آید، انجام دهند. زودتر بتوان در حد برگزیده‌اش نمود.صادق ب ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۳ (UTC)[پاسخ]

کاربرد {{مدرک}}

فکر کنم لازم باشد یکبار این مسأله در قهوه‌خانه مطرح شود تا استفاده ناصحیح از این الگو باب نشود. {{مدرک}} همانطور که در صفحه الگو آمده الگوی پیامی مربوط به منابع و برای نگهداری ویکی‌پدیاست. مقالاتی و صفحاتی که الگوی مدرک می‌خورند به طور خودکار در رده:مقاله‌های نیازمند یادکرد قرار می‌گیرند. پس لطفاً از این الگو در صفحات بحث به جای پرسش از کاربران استفاده نکنید. با تشکر! حسام ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]

باگ ۴۶۰۴ درباره ورود اعداد فارسی

سلام. اگر یکی از دوستان لطف کند و از برطرف شدن باگ شماره ۴۶۰۴ اطمینان حاصل کند و خبر دهد، سپاسگزار خواهم بود. --شروین افشار ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۸ (UTC)[پاسخ]

آزمایش در ویندوز ویستا:

آزمایش در FF3
آزمایش در IE7

--مهدی.غ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

پاک کردن ناحق عکس‌ها

چرا این عکس‌ها پاک شده‌اند:

  • تصویر:بالون ایران.jpg
  • تصویر:Maktab.jpg
  • تصویر:خط جیرفتی.gif

هیچ کدام مشکلی نداشته‌اند.نخست این سه‌تای بالا پاسخ داده شوند و سپس:

  • تصویر:Gear.jpg

و بسیار و بسیار عکس‌های دیگر که به دید من خیلی‌هاشان به ناحق پاک شده‌اند.--Wayiran (ب) ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]

با توجه با تاریخچه مقاله، ببینید چه کسی این کار را کرده و با وی بحث کنید. اگر مطمئنید عکس ها مشکلی ندارند و به مقاله مربوطند واگردانی کنید. سعید ‏۱۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]
فقط یکی را برگرداندم! ببنید در زیر نوشته "اطلاعاتی دربارهٔ منبعی که این تصویر از آن برگرفته شده است وجود ندارد. این مساله بدین معناست که وضعیت حق تکثیر آن مشخص نیست. در صورتیکه وضعیت حق تکثیر و منبع آن مشخص نشود، این تصویر حذف خواهد شد." و حذف شده ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)[پاسخ]
بهتر است خیل عکس‌های بدون استفاده و اضافه نیز پاکسازی شوند.--کامیار ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)[پاسخ]
تصویر:خط جیرفتی.gif چطور؟ آن را که من ساخته بودم. منبع هم داشت و برپایهٔ منبع ساخته شده بود، نه آنکه عین خود منبع باشد. از فاصلهٔ میان پیکسل‌ها نیز شاید این قابل تشخیص باشد. آن عکس بالون هم که مشخص است نگارهٔ قدیمیست و به یاد ندارم که برای نگاره‌های قدیمی منبع ذکر می‌کردیم(اگر باید بکنیم بگویید از این پس رعایت کنم). جالب است بدانید همان بالون هنوز هم در ویکی انگلیسی موجود است، در حالی که در ویکی‌فارسی نخستین عکس از بالون در ایران که مربوط به ۱۸۵۰ است و در دارالفنون ساخته‌شده پاک می‌شود. --Wayiran (ب) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۶ (UTC)[پاسخ]
گفتم که حتما برچسب درست نداشته که حذف شده ! تصاویری که با برچسب صحیح بار شده باشند حذف نشده‌اند.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]
آخر من که الان نمی‌توانم برم ببینم که برچسب درست داشته یا نه(حذف شده، من دسترسی ندارم به تاریخچهٔ مواد حذف شده). شما را هم محکوم که نمی‌کنم. حتما به قول خودتان کسی پس از من برچسب نادرست زده بوده و شما هم که فرصت بررسی تک تک برچسب‌ها را نداشته‌اید. ولی تا جایی که من به یاد دارم آن بالون را برچسب درست (یعنی نگارهٔ قدیمی) زده بودم و آن خط جیرفتی را هم (کار خود) زده بودم و منبع را هم داده بودم. --Wayiran (ب) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۸ (UTC)[پاسخ]
من هردو را برگرداندم.برچسب صحیح بزنید♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)[پاسخ]
سپاس. این را به همان صفحهٔ قبل قهوه‌خانه می‌برم(عکسش در آینده صفحه را سنگین خواهد کرد.)/ --Wayiran (ب) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]
🔥 Top keywords: