زبان گیلکی

زبانی ایرانی از شاخهٔ شمال غربی

زبان گیلکی (گیلٚکی زٚوان ɡilɵki zɵvān) از گروه زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است که زبان مادری اکثر مردم استان گیلان و جوامع کوچک‌تری در استان‌های مجاور، از جمله استان‌های مازندران، استان قزوین و نیز در استان تهران است.[۳][۴]گیلکی از شرق با گویشوران مازندرانی و از غرب با گویشوران تالشی و از جنوب با گویشوران تاتی همجوار است و در درون محدوده خود دارای گونه‌هایی است.[۶]

گیلٚکی
گیلٚکی/gilⲑki
زبان بومی درایران، استان گیلان و جوامع کوچکتری در استانهای تهران، استان البرز، مازندران[۱][۲] واستان قزوین.[۳][۴][۵]
منطقهجنوب غربی دریای خزر
شمار گویشوران
۳٫۳ میلیون  (بدون تاریخ)
الفبای عربی
الفبای گیلکی
الفبای لاتین
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹glk
زبان‌شناسی58-AAC-eb
این نوشتار شامل نمادهای آوایی آی‌پی‌ای است. بدون پشتیبانی مناسب تفسیر، ممکن است علامت‌های سوال، جعبه یا دیگر نمادها را جای نویسه‌های یونی‌کد ببینید.

زبان گیلکی از گروه زبان‌های شمال غربی ایرانی و در مجموع زبان‌های حاشیه دریای خزر است.[۷] علاوه بر گیلکی این خانواده شامل زبان‌های تالشی، مازندرانی و تاتی است.[۷] به‌باور زبان‌شناسان گیلکی زبان خواهر مازندرانی می‌باشد و نزدیکترین زبان از نظر دستوری به این زبان است.[۸] از دیدگاه تاریخی این زبان‌ها به زبان پارتی (اشکانی) وابستگی دارند.[۷] گیلکی با دیگر زبان‌های ایرانی شمال غربی نزدیکی دارد.[۹]

دستور زبان

در این زبان چهارده نوع زمان دستوری وجود دارد. ماضی: ساده، استمراری، مستمر، نقلی، التزامی، بعید، ابعد، ابعد دستوری و کامل. مضارع: ساده، مستمر، التزامی، مستقبل و کامل.بنابر نظر دونالد استیلو در دانشنامه ایرانیکا، بیشترین تفاوت‌ها در گرامر بین گویش‌های غربی و شرقی در افعال است[۱۰] و از لحاظ علم صرف (تکواژشناسی) تاریخی بیشترین ویژگی‌های قابل‌توجه، پسوندهای سازنده زمان فعل در گویش شرقی گیلکی است. سازنده فعل زمان حال حاضر که ریشه در زبان‌های هندواروپایی دارد، گیلکی شرقی را با زبان مازندرانی و گویش‌های سمنان (شهمیرزادی و سنگسری و افتری و سرخه‌ای و لاسگردی و نه خود گویش سمنانی) و تاتی شمالی و زازاکی متحد می‌کند. سازنده زمان فعل گذشته شرطی که در گویش گورانی شمال کرمانشاه و منطقه موصل دیده شده و گذشته تابعی در بلوچی، پسوند هست برای ریشه گذشته و در جمله‌های شرطی در هر سه گویش مورد استفاده قرار می‌گیرد. در هر دوی این ویژگی‌ها گویش غربی گیلکی بیشتر به گویش‌های همسایه غربی و جنوبی خود شبیه است از آنجا که افعال زمان حاضر و افعال بی‌قاعده به همین شکل در تالشی جنوبی و کلوری و رودباری شکل گرفته‌اند.[۱۱]

پیشینه

گیلکی از گروه زبان‌های شمال غربی ایرانی است. گروه زبان‌های حاشیه دریای خزر در خانواده زبان‌های ایرانی شامل زبان‌های تالشی، مازندرانی، گیلکی و تاتی است. در خانواده زبان‌های غربی ایرانی زبان‌های دیگری مانند کردی و لری و زبان بلوچی و زبان‌های مرکزی (راجی و گلپایگانی و زبان‌های ایران مرکزی و زبان زردشتیان یزد)[۱۲] و همچنین زبان سیوندی می‌باشند.

الفبا

الفبای گیلکی دارای ۳۹ حرف است که مجموعه‌ای از تلفیق و آمیزش آنچه پاینده لنگرودی در کتاب فرهنگ گیل و دیلم خود آورد[۱۳] و بعد از آن، تأثیر بسیار زیادی که مجله گیله‌وا بر آثار مکتوب گیلکی گذاشت و در نهایت خط پیشنهادی گیلکی که به صورت منسجم و کامل اولین بار در سایت ورگ منتشر شد.[۱۴]سامانه نوشتاری این خط همچون کردی و فارسی و… به خط عربی است. همچنین در بعضی از سایت‌های اینترنتی از الفبایی بر پایه الفبای لاتین استفاده می‌شود؛ که به شرح زیر است:

Aa-Āā-Bb-Cc-Dd-Ee-Ⲑⲑ,(Əə)-Ff-Gg-Hh-,İi-Jj-Kk-Ll-Mm-Nn-Oo-Öö-Pp-Qq-Rr-Ss-Šš,(Şş)-Tt-Uu-Üü-Vv-Xx-Yy-Zz-Žž

گفتنی است که در بعضی از مواقع از حرف Ww نیز استفاده می‌شود. همچنین دو حرف Šš و Ⲑⲑ شکل دیگری دارند که مرسوم است- Şş و Əə.

خطر نابودی

بررسی‌هایی نشان می‌دهد زبان گیلکی در خطر است و پدران و مادران گیلک‌زبان به‌ویژه در شهرهای گیلک‌نشین اصرار دارند فرزندانشان فارسی صحبت کنند. این عامل، با کاهش دانسته‌های واژگان گیلک زبان‌ها، از یک سو باعث اختلال در فرایند زایش واژگانی و دستوری گیلکی می‌شود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلک‌ها از واژگان فارسی در گفتگوهایشان، فرایند مرگ تدریجی زبان مادری گیلک‌ها را شتاب می‌دهد.[۱۵]

به ادعای بعضی منابع بی‌اعتنایی آموزش و پروش گیلان به زبان گیلکی و خالی بودن جای این زبان فراگیر گیلان، در فرایند آموزشی دانشگاه‌ها هم در این امر نقش‌آفرینی می‌کند، البته عنادی هم با گیلکی صحبت نمودن مشاهده نشده‌است.[۱۶][۱۷]

با توجه به روند تغییر زبان و لهجه در شهرستان‌های گیلان از جمله رشت، دو نسل آینده دیگر قادر به تکلم زبان گیلکی نیستند.[۱۸]

گفته شده‌است که بنابر اعلام مؤسسه مکس پلانک، زبان گیلکی دومین زبان ایرانی در معرض خطر است.به گفته مریم سادات فیاضی عضو هیات علمی زبان و ادبیات پژوهشکده‌ گیلان‌شناسی ، گیلکی را می‌توان در طبقه‌ای میان «آسیب‌پذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد.به گفته وی امروزه دیگر نمیتوان گیلکی را در مقام زبانی تمام عیار به شمار آورد.[۱۹][۲۰]

آواشناسی زبان گیلکی

واکه‌های زبان گیلکی

زبان گیلکی شامل ۱۱ واکه به شکل زیر می‌باشد.[۲۱]

ردیفگیلکیفارسیآوانگاریمثالتوضیحات
۱أاَ/æ/أحمد، زأی-
۲ئ (ائ)اِ/e/ائره-
۳ؤ (اؤ)اُ/o/اؤره، دامؤن-
۴ی (ای)ای/i:/ایران، ولی-
۵ۊ (اۊ)او/u:/پۊرد-
۶آآ/ɑ:/آسمؤن، گیلان-
۷ˇ (ٚ)-/ə/سۊرخˇ گۊل، رٚشتمصوتی بین زیر و زبر (فتحه و کسره)
۸ۋ-تۋلدر زبان فرانسه به شکل (u)
۹ئؤ-/œ/دئؤ (دوق به لهجه گسکری)این آوا در زبان لری و هم‌چنین ترکی هم وجود دارد.
۱۰یأ--تیأل (نیلوفر وحشی به لهجه گسکری)پساوا - در ترکی هم موجود است.
۱۱أؤ-/æo/چأؤدن، أؤؤمیانپیش - آوایی که اول به صورت فتحه تلفظ می‌شود و بدون مکث لب‌ها غنچه شده و ضمه را ادا می‌کند.

همخوان‌های زبان گیلکی

همخوان‌های زبان گیلکی با فارسی یکی است با این‌حال از نظر واج‌شناسی تفاوت‌هایی دارند اگرچه تفاوت در حدی نیست که در صورت استفاده از آن‌ها در زبان مقابل معانی واژگان تغییر یابد با این وجود برخی همخوان‌ها مانند آوای "k", "g" و "q" در این زبان از نظر مکان و نحوه تولید متفاوت از فارسی ادا می‌شود.

همخوان‌های زبان گیلکی
لبیلثویپسالثوینرمکامیچاکنایی
بیواک انسدادیptt͡ʃkʔ
واکدار انسدادیbdd͡ʒɡ
بی‌واک سایشی fsʃxh
واک‌دار سایشیvzʒɣ
خیشومیmn
روان‌هاl, ɾ
غلت‌هاj

واژه‌شناسی زبان گیلکی

واژگان زبان گیلکی از ریشه ایرانی هستند و با سایر زبان‌های ایرانی در این زمینه مشابهت دارد. همبستگی واژگانی میان گیلکی و سایر زبان‌های شمال غربی ایران به‌ویژه مازندرانی، تالشی، کردی و زبان بلوچی بیشتر است. با این وجود واژه‌های دخیل فارسی و اصطلاحات روزمره فارسی در این زبان کاملاً مشخص است. در زبان گیلکی مانند فارسی تحلیلی اما اسم‌ها صرف می‌شوند. زبان گیلکی از هشت حالت صرفی اسم در ایرانی باستان سه حالت نهادی، اضافی و مفعولی را نگه داشته‌است. هرچند که ستاک و ماده اصلی اسم همان حالت نهادی آن است و پایانه صرفی، آن‌گونه که در ایرانی باستان بوده در این زبان باقی نمانده‌است. همچنین این زبان فاقد تثنیه و جنس دستوری است. پسوند جمع‌ساز اسم در زبان گیلکی أن (an) و ؤن (on) است. در نوشتارهای رسمی این پسوند، ان (ān) می‌باشد.

صرف اسم در زبان گیلکی:

صرف حالات واژه (پئر per) به‌معنی پدر

مفردجمع
نهادیپئرپئران، پئرؤن
مفعولیپئر'، پئرأپئران'، پئرانأ، پئرؤن'، پئرؤنأ
اضافیپئر ٚپئران ٚ، پئرؤن ٚ

نمونه واژگان

شماری از واژه‌های گیلکی به دو گویش بی ٚ پیشی (شرقی)، بی ٚ پسی (غربی) با برابر فارسی و انگلیسی آن:

فارسیگویش بی ٚ پیشیگویش بی ٚ پسیانگلیسی
صورت / چهرهدیم dimدیم dimFace
زمانزمت zөmөt
زمات zөmāt
زمات zөmātTime
بالاجؤر jorجؤر jorUp
پایینجیر jirجیر jirDown
زیربۊن bun / بن bөnبۊن bun / بن bөnUnder
پدرپئر perپئر perFather
مادرمأر marمار mārmother
کودک / بچهزأی zay / زأک zakزأی zay / زأک zakBaby / Kid
پسرریکه rikeری rөy / رئک rekBoy
دخترلاکۊ lāku / کیجه kijөکؤر kor / لاکۊ lāku / کیلکا kilkāgirl / Daughter
پدر زنزۊ پئر zu perزن پئر zөn perFather in law
مادر زنزۊ مأر zu marزن مار zөn mārMother in law
خواهر زنزۊ خاخۊر zu xāxurزن خاخۊر zөn xāxurSister in law
برادر زنزۊ برار zu bөrārزن برار zөn bөrārBrother in law
برادر شوهرشۊ برار šu bөrārمرد ٚ برار mөrdө bөrārBrother in law
خواهر شوهرشۊ خاخؤر šu xāxorمرد ٚ خاخؤر mөrdө xāxorSister in law
مادر شوهرشۊ مأر šu marمرد ٚ مار mөrdө mārMother in law
پدر شوهرشۊ پئر šu perمرد ٚ پئر mөrdө perFather in law
بزرگپیلله pillөپیلله pillөGreat
لیز / سُرلیسک liskلیسک liskLubricious
ترد و شکنندهکرچ kөrcکرچ kөrcBrittle
آویزان کردن / آویختنوارگنئن vargөnenوارگانئن vārgānen / اۊرگادن urgādөn / وارگادن vārgādөnHangning
به دنبال کشیدنهأکشئن hakөšenفأکشئن fakөšenDrag
مکیدنفۊدۊشتن fuduštөnفۊدۊشتن fuduštөn / اۊدۊشتن uduštөnSucking
میل داشتنوأستن vastөnوأستن vastөnAppetite or Desire
ریختن مایعاتفۊگۊدن fugudөnفۊگۊدن fugudөn
فۊکۊدن fukudөn
Pouring of Liquids
درختدار dārدار dārTree
زنبورسیفتال siftālگرزک gөrzөkBee
سنجاقکتیتیل titil / تیتیلاس titilāsچیچیلاس cicilās / ککر kөkөrDragonfly
گاوگوْ gö
گا gā
گاب gābCow
گربه / بچه گربهپیچأ pica / پیچأ کۊته pica kutөپیچأ pica / پیچأ کۊته pica kutөCat/Kitty
گردوآغوز āquzآغوز āquzNut
اردکبیلی bili / سیکا sikāبیلی biliduck
مرغ خانگیکرک kөrkکرک kөrkHen
گنجشکملجه mөljө/ چیچینی ciciniچیچینی cicini
چيشنک cišnek
Sparrow
مارمیلۊم milumلانتی lāntiSnake

گویش‌ها

نقشه مناطق دارای زبان‌های حاشیه دریای خزر در دهستان‌های ایران، کشیده شده با استفاده از اطلاعات جهاد سازندگی در سال ۱۹۸۶ میلادی

مردم گیلک زبان با گویش‌های مختلف سخن می‌گویند که ریشه در زبان‌های ایران باستان دارد. در بین گویش‌های مختلف زبان گیلکی از نظر فونتیک (بیان صوت و آوا) و صرف افعال اختلاف جزئی دیده می‌شود که ناشی از تحول تدریجی و ویژگی فرهنگی اقلیمی هر منطقه‌است.منوچهر ستوده گویش‌های زبان گیلکی رایج در گیلان را به بخش‌های زیر تقسیم کرده‌است:[۲۲][۲۳]

  1. گویش بیه‌پیشی (گویش جلگه نشینان خاور سفیدرود): رودسر، اشکور پایین و بالا، لاهیجان، لنگرود، کنار فریضه و جز آن را شامل می‌شود.
  2. گویش بیه‌پسی (گویش جلگه نشینان باختر سفیدرود): انزلی، صومعه‌سرا، فومن، رشت، چهار فریضه، گسکر، کسما، تولم، شفت، خمام، موازی، کهدم، لشت نشا را شامل می‌شود.
  3. گالشی که زبان مردم کوهپایه گیلان است.

نادر جهانگیری درباره گونه‌های گیلکی این چنین گفته‌است:

گیلکی خود سه گونه عمده دارد.
الف. گونه گیلکی لاهیجان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر و رامسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمیزد.
ب. گونه گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خشکبیجار، بندر پهلوی [انزلی]، فومن و شفت، خمام به آن سخن می‌گویند.
ج. گونه گالشی گونه دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی گیلان و مناطق کوهستانی مازندران به آن سخن می‌گویند.[۲۴]

گویش الموتی تعیین جایگاه گویش الموتی نسبت به دیگر گویش‌های شمال غربی، کار دشواری است، به طوری که برخی آن را گونه‌ای از گیلکی[۲۵] و برخی آن را مازندرانی (طبری) و برخی دیگر نیز آن را تاتی می‌نامند.

به‌طور کلی شهرهای گیلک‌نشین و شهرهایی که در آن‌ها زبان گیلکی رایج است به شهر زیر می‌باشند:

رضوانشهر،[۲۶][۲۷] فومن،[۶][۲۳][۲۸] شفت،[۲۹] انزلی،[۳۰] صومعه‌سرا،[۳۱][۳۲] رودبار[۳۳][۳۴] و رشت[۳۵][۳۶] در باختر سپیدرود و آستانه،[۳۷] لاهیجان،[۳۸] دیلمان،[۳۹][۴۰] سیاهکل،[۳۹][۴۱][۴۲][۴۳] لنگرود،[۴۴] املش،[۴۵] رودسر[۲۳] و اشکورات[۴۶] در خاور سپیدرود و رامسر،[۴۷][۴۸][۴۹] کتالم و سادات‌شهر،[۵۰] شیرود،[۵۱][۵۲][۵۳] تنکابن[۵۱][۵۲][۵۴][۵۵][۵۶] و چالوس[۵۷][۵۸]در استان مازندران.

مردم شمال غربی گیلان، به زبانی دیگر از خانواده حاشیه دریای خزر که زبان تالشی باشد تکلم می‌کنند. گیلکی نزدیکی زیادی با زبان مازندرانی داشته و گویشوران این دو زبان تا حد نسبتاً زیادی می‌توانند سخنان هم دیگر را بفهمند. گیلکی تنها در ایران رواج دارد و شبکه استانی گیلان بخشی از برنامه‌های تلویزیونی خود را به این زبان اجرا می‌کند. گیلکی به عنوان زبان رسمی جلسات شورای شهرستان رشت تعیین شده‌است.[۵۹]باید توجه کرد که نه تنها بین گیلکی و مازندرانی تفاوت‌های زیادی وجود دارد بلکه هر یک از این دو گونه زبانی دارای لهجه‌های فراوانند.[۶۰]زبان گیلکی مشتمل بر سه گویش اصلی است، بیه‌پسی، بیه‌پیشی و گالشی که در کوهستان‌های جنوب گیلان و غرب مازندران رایج است. بیه‌پیش و بیه‌پس توسط رودخانه سپیدرود از هم جدا می‌گردند.[۶۱]با اینکه گیلکی دارای سه گویش اصلی است اما لهجه هر شهر گیلان تفاوت ناچیزی با بقیه شهرها دارد.برای زبان گیلکی چند لهجه یا زیرگویش تعیین شده‌است که عبارتند از: رشتی، رودباری، صومعه‌سرایی، لاهیجانی، لنگرودی، رودسری، بندرانزلی، خمامی (درخمام و خشکبیجارلشت نشائی و فومنی (در فومن و شفت).[۲۹]به گفته حسین وثوقی زبان گیلکی به دو گویش غربی و شرقی تقسیم می‌شود و مردم شهرهای رشت، انزلی، صومعه‌سرا، لشت نشا و کوچصفهان به گویش غربی و مردم شهرهای لاهیجان، لنگرود، رودسر و کلاچای به گویش شرقی صحبت می‌کنند.[۶۲] حسین وثوقی حد شرقی زبان گیلکی را تا کلاچای می‌داند.[۶۳]به اعتقاد عباس خائفی گویش رامسری یکی از گویش‌های موجود در زبان گیلکی در حاشیه دریای خزر است. هر چنداین شهرستان در استان مازندران واقع شده‌است اما همانند شهرستان تنکابن به زبان گیلکیسخن می‌گویند و از آداب و رسوم گرایش یافته به استان گیلان برخوردارند.[۶۴]به گفته ایوب رسایی گیلکی شرقی شامل گویش‌های لاهیجان، رودسر، گالش و تنکابن می‌شود و گیلکی غربی شامل گویش‌های رشت، فومن و رودبار می‌شود.[۶۵]گیلکی در رامسر و تنکابن با زبان مازندرانی درمی‌آمیزد.[۶۶] بهرام فره وشی زبان‌شناس و متخصص زبان‌های ایرانی، گویش منطقه لاهیجان را گونه‌ای میانه مازندرانی و گیلکی می‌داند.[۶۷][۶۸]گاه گویش بینابین چابکسری-تنکابنی (رامسری-تنکابنی) که به مازنی-گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به گروه زبان گیلکی اضافه می‌شوند.[۶۹] و گاه نیز گویش تنکابن به عنوان آخرین گویش از زبان مازندرانی در مطالعات زبانشناسی شناخته می‌شود.[۷۰][۷۱][۷۲]زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه‌پس) و شرقی (بیه‌پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی-اشکوری و گویش بینابین چابکسری-تنکابنی (رامسری-تنکابنی) که به طبری-گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۷۳]

ادبیات گیلکی

زبان‌های گیلکی و مازندرانی را می‌توان زبان دوم مذهب زیدی در سده‌های هشتم و نهم دانست از آن دوران کتب فراوانی بجای مانده که با توجه به آنها می‌توان این زبان را پس از فارسی با قدمت‌ترین زبان ایرانی دانست که نگارش ادبی تاریخی دارد. از کتب زیدی باقی مانده که به زبان‌های گیلکی و عربی نگاشته شده می‌توان به چند تفسیر زیدی قران مانند: تفسیرکتاب الله، تفسیرمغنیسا، تفسیرقرآن سورتچی، تفسیرقران نسخه اسکاتلند و همچنین کتابی درباره مذهب زیدی به نام الابانه به عربی و گیلکی توسط ابوجعفر محمد بن یعوب نگاشته شده همچنین کتبی مانند: اول مخشیه زیدی، دوم مخشیه زیدی، مقامات الحریری، الکفایه و چند کتاب دیگر به گیلکی نگاشته شده‌اند.[نیازمند منبع]

فهلویات

در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به زبان گیلکی کنونی نزدیک است. فهلویات شامل اشعاری (دوبیتی) است به گویشهای غرب و مرکز و شمال ایران.[۷۴] مناطق فهله عبارت هستند از اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان اما می‌توان از دیدگاه زبانشناسی گیلان را نیز شامل این مناطق دانست.[۷۵]

هساشعر

هساشعر سبکی مدرن از شعر گیلکی و بعداً مازندرانی است که توسط شاعران گیلک از جمله محمد بشرا، رحیم چراغی و محمد فارسی از اوایل دهه هفتاد پایه‌ریزی شد. هساشعر موجز و کوتاه است و علی‌رغم مدرن بودن از لحاظ زبان و شیوه بیان، فضای آن عموماً طبیعت محض و به دور از فضای شهری است.[۷۶]

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

  • راهنمای زبان‌های ایرانی: زبان‌های ایرانی نو، ویراسته رودیگر اشمیت. دیمه.

پیوند به بیرون

🔥 Top keywords: